برخی از کارشناسان هوش مصنوعی و عصبشناسان میگویند مغز انسان را میتوان به شکل سیستمهای محاسباتی مدلسازی کرد که توان کدگذاری و پردازش اطلاعات را به روشهایی بسیار خاص دارند. احتمالاً تفکر حاصل همین محاسبات نامتعارف است. این گفته مانند آن است که بگوییم وقتی بدن ما زندگی و فکر میکند، همواره «ساختارهای اطلاعاتی» را به وجود میآورد که بنیان رفتارهای روزانه ما را تشکیل میدهند. آگاهی نیز از رابطه و تلفیق همین «ساختارهای اطلاعاتی یا قطعات کدگذاریشده اطلاعاتی حاصل میشود. بنابراین نباید تعجب کرد که یکی از چالشبرانگیزترین روندهای آینده در هوش مصنوعی واقعاً تولید ماشینهایی خواهد بود که به سطحی معین از «آگاهی مصنوعی» منتج از ترکیب مجموعه عملکردهایی میرسند که میتوانند کدگذاری، پردازش و ذخیره «ساختارهای اطلاعاتی» بسیار خاص حاصل در جهان را انجام دهند. مطالعات روی عوامل آگاهیزا همه در جهتی معین حرکت میکنند. مرز میان هوش مصنوعی و ICT در حال ناپدید شدن است: ماشینها در آستانه یادگیری همانند انسان هستند و تا پنج سال آینده روابط کاربری هوش مصنوعی جایگزین گوشیهای هوشمند خواهند شد. خلاصه آنکه این معادله سادهای است. ریاضیات زبان این روند، محاسبات عامل بهکارگیری این زبان (به شکل نرمافزار)، ذخیرهسازی به معنی حفظ اطلاعات کدگذاریشده و به تدریج، شبکه خالق روابط - با تاخیر تقریباً صفر - میان مجموعه عملکردهای گفتهشده خواهد بود. مثلاً گوگل روی تبدیل زبان به مساله ریاضیات فضای برداری - با استفاده از تکنیکهای دادهکاوی برای مدلسازی ساختار زبان و مقایسه آن با ساختار زبانهای دیگر - سرمایهگذاری کرده است. این روند میتواند «هوش» را وارد سیستمهای عامل کند و به ابزارهای دارای ظرفیت گفتوگوی منطقی و طبیعی قدرت بدهد. به تدریج این روند هوش مصنوعی را با تکامل وب، اینترنت یا بهتر از آن انقلاب نسل پنجم، گره خواهد زد. در واقع در نسل پنجم، پلتفرم محاسباتی قدرتمند یک پلتفرم بسیار توزیعشده با ترکیبی از اتصالات...