یکی از مهمترین کارهای هر رهبری تعریف نحوه سنجش موفقیت است. اما موفقیت را چگونه میتوان سنجید؟ آیا باید با توجه به نتیجه عمل کرد و به کسانی که «موفق» شدهاند پاداش داد؟ یا میتوان عناصر دیگری را در ارزیابی کار کارکنان در نظر گرفت؟ اگر به گروهتان به خاطر موفقیت پاداش دهید، تلاش خواهند کرد کارهای بیشتری شبیه کاری انجام دهند که برای آن پاداش دریافت کردهاند. بنابراین مراقب باشید چه چیزی را اندازه میگیرید و به چه چیزی پاداش میدهید. اگر این کارها را اشتباه انجام دهید، گروهتان احتمالاً شکست میخورد. این مسائل ظاهراً سادهاند اما در حقیقت بسیار هم پیچیدهاند. دلیلش این است که اکثر رهبران یکی از مهمترین نکات را در تعریف موفقیت نادیده میگیرند. سوندار پیچای (sundar pichai)، مدیر گوگل، در مجموعه سخنرانیهای «چشمانداز از بالا» در دانشگاه استنفورد اینطور توضیح داد: «باید نوآوری را تشویق کنید... میدانید یکی از چیزهای ضدشهودی این است که شرکتها هنگام رشد محافظهکارتر میشوند. پول بسیار بیشتری دارید، منابع بسیار بیشتری دارید اما همه میدانیم که شرکتها در تصمیمگیریهایشان محافظهکارتر میشوند.» بنابراین پیچای میگوید شغلش «تشویق کارکنان به خطرپذیری» و «تشویق نوآوری»، «نترسیدن از شکست» و «پاداش به تلاش، نه به نتیجه» است. این جمله خیلی مهم است. «تشویق کارکنان به خطرپذیری» و «تشویق نوآوری»، «نترسیدن از شکست» و «پاداش به تلاش، نه به نتیجه» یکی از مهمترین درسها را به هر رهبری میدهد. همانطور که پیچای اشاره میکند، این کار شاید دشوار باشد زیرا «آدمها معمولاً به نتایج پاداش میدهند». این کار به دلایل زیر اهمیت دارد: اگر آدمها را صرفاً بر اساس نتیجه بسنجید، هر کاری انجام میدهند تا از نتایج منفی پرهیز کنند، در آسایش و امنیت همیشگی کار میکنند و مشغول همان کاری میشوند که میدانند نتیجه میدهد. همان چیزی را به شما خواهند داد که قبلاً میدادند؛ نه کمتر نه بیشتر. موضوع این است...