توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
موفق نخواهی بود، مگر آنکه مردان تو سرسختی و هدف مشترک داشته باشند و بالاتر از همه، روحیه همکاری و رفاقت آنها را به هم پیوند دهد.*
پیوست در یک شب بارانی به دنیا آمد. از آن شبهایی که نم طبیعت هیچ بار عاشقانهای ندارد، پایتخت آشوبزده مانند پیرمردی خسته است که کیسه خیسی برای پایان کار سرش کشیده باشند. قطرات کوچک بیوقفه روی بدنه فلزی و داغ ماشینهای درترافیکمانده میخورند و پیش از اینکه به جویهای طغیانکرده برسند، تبخیر میشوند. نورهای خیابان یکی در میان خاموش میشوند و جوندگان غریبی از سوراخهای زیرزمین بیرون میآیند که در پناه سرما و تاریکی هوای شهر را تنفس کنند. پیششماره نخست در چنین شبی متولد شد؛ دوران جنینیاش را در دو نمایشگاه یخزده طی کرد و در میانه زمستانی مبهم به کندی چشم گشود تا امروز به دست شما برسد.
***
پیوست فرزند روشنایی و سکوت نیست، زاده زمانه پرهمهمه و سایه است. ناگزیر در پیروی از قانون ناشکستنی زندگی، همچون نسلهایی که جنگ، رکود و بحران در گوشت و خونشان نفوذ کرده، بیش از اینکه به بخت وابسته باشد به نظم در آویخته و بیش از آنکه بر موج سوار باشد بر تفکر تکیه کرده است. تاریخ، اندیشه، فرهنگ و انسان دغدغههایش هستند و سعی میکند در جنون پیرامونش تعقلی آرامشبخش را بیاید. میخواهد نشریهای باشد که بیطرف است اما بیتفاوت نیست.
اگر در «گزارش ماه» بر حصار اخبار روز میکوبد از آن است که در پشت آن نظمی پروندهوار را بجوید، اگر چهرهها را تحلیل میکند برای این است که هنوز آدمی را مجاز و مسوول انتخاب و گفتههایش میداند؛ خواه رئیس پیشین صنفی باشد یا وزیر جدید وزارتخانهای. «در خارج از محدوده» فناوری را بخشی از کلیت تاریخ و اقتصاد میهنش میداند که روزی در مدارس رشدیه رقم خورده است و این روزها بر مدار برگان سبز بیگانه میچرخد.
برای مدیران باشگاهی جداگانه دارد چراکه مدیریت را بیش از آنکه عجین با ثروت و قدرت بداند، تنیدهشده در مسوولیت و شجاعت میشناسد. صلیبی از خلاقیت و شجاعت که آن را در ایران امروز مردانی اغلب تنها به دوش میکشند و در آن نرمافزار، اینترنت و آینده را به خانهها آوردند.
پیوست اسیر جنجال نیست و میداند فناوری آمده است در نهایت «تجارتی» را رونق ببخشد و «خدمتی» را به شهروند این شهرهای خاموش عرضه کند، آمده است که گرهی بگشاید نه دردی بیفزاید، آمده است پیشخوانی را رونق ببخشد نه کرکرهای را پایین بکشد.
«جهان» پیوست محدود به مرزهای سیاسی و فکری نیست و میداند گاهی برای آموختن «راهبردها» باید از ابرهای جهانی گرفته تا خاطرات خاکگرفته را تحلیل کرد. باید به آنچه جهان در یک سالش پیموده نگاه کرد و نیمنگاهی به آنچه در 10 سال اخیر در کشور گذشته است، انداخت.
در روایت پیوست فناوری بدون دانشآوری، تبلت بدون کتاب و چگونگی بدون چیستی کامل نیست و از همین رو در جیب خود همیشه «کتابخانه» کوچکی به همراه دارد که به «راهحل» ختم میشود. راهحل پیوست عملگرایانه نشریه است بر تمامی مباحث نظری و خبریاش. کاغذهایی که باید به باد سپرده شوند و میزهایی که به فراموشی بپیوندند.
***
لیکن پیوست حقیقی، دستکم به ظن نویسندگان، جریانی است فراتر از همه این بازیهای قلم. نشریه پیش روی شما کودکی پیراندیش است که خودش از میان انبوه انتخابها و اسمها گردآورندگانش را یافت، آنها را واداشت بر خامی، محافظهکاری یا خودخواهیشان چیره شوند. راهی جدید برای زندگیشان خلق کرد و نهتنها ادبیاتی نو به آنها آموخت بلکه صبورانه یاد داد همانگونه که ژنرال چینی ۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح نوشته است، نه در زبان که در ذهن هم «همکاری و رفاقت» پیشه کنند. باشد که این پیام راستین پیوست در اندیشه مخاطبانش هم نفوذ کند.
«صندوق پستی» این کودک از همین امروز در انتظار نوشتهها و نظرات شماست. پیوسته و پاینده باشید
*هنر رزم، سون جو، ترجمه نادر سعیدی، نشر قطره