حضور لندتکها در بازار پرداخت وام، زمین بازی را دگرگون کرده است؛نبرد پول و اعتبار
فرایندهای دولتی آزاردهنده بسیاری وجود دارد که شهروندان ترجیح میدهند وارد آنها نشوند؛ اما بیشک…
۵ شهریور ۱۴۰۱
تاریخچه تشکلهای فناوری اطلاعات ایران نبرد بین همگرایی و واگرایی، تمرکز و تکثر، پول و قدرت و مشروعیت و مقبولیت است. این داستان نیم قرن پیش کلیک خورده و اکنون نیز همچنان به قدرت خود باقی است هرچند بارها اسم و لباس عوض کرده است.
نگاهی اجمالی به چهار دهه و اندی تشکلهای برآمده از کامپیوتر و مخابرات پس از انقلاب اسلامی دستکم سه جریان عمده را در قلب سازمانهای مردمنهاد این حوزه نشان میدهد. نبرد برای تشکیل جزیرههای تخصصی از سختافزار و نرمافزار گرفته تا همین امروز و جریانهایی مانند اینترنت ثابت و حتی شرکتهای پخش آنلاین همگی تمایلی ذاتی به تشکیل جزیرههای متمرکز و متشکل دارند. از سوی دیگر نهادهای بالادستی مانند مجلس، اتاق بازرگانی و به ویژه سازمان نظام صنفی کوشیدهاند با صحه گذاشتن بر این تکثر بکوشند ذینفعان خصوصی را زیر یک سقف جمع کنند؛ خلق کنفدراسیونهای اتاق بازرگانی، اتحادیههای کشوری و کمیسیونهای سازمان نظام صنفی رایانهای همگی تلاشی در همین جهت است. در کنار این نبرد باید دستکم دو ابرجریان صنفی دیگر را هم در فرصت این پرونده تحلیلی اجمالی کرد؛ نخست نقش میزان تمایل دولت مستقر به همکاری با بدنه صنفی که بارها در بازههای تغییر دولت به شدت به چشم آمده است و حتی در بازههایی آنقدر پیش رفته که رضا تقیپور در زمان وزارت خود در صبحانه کاری در اتاق بازرگانی سرعت بیش از ۱۲۸ کیلوبیتی برای اینترنت را مترادف هرزهنگاری دانست. جریان دوم هم نقش کسبوکارهای جدید در آینده تشکلهای صنفی این حوزه است که همواره از آنها غفلت شده و حالا دوباره در قالب ماجراهای اتحادیه کشوری کسبوکارهای مجازی نیز نمود یافته است.
در دهه ۷۰ نطفه تشکلهای فناوری اطلاعات ایران بر اساس انگیزههای متفاوتی بسته شد که از همان ابتدا نشان میداد این مسیر پر از سنگلاخ است و همه مسافران را نمیشود به راحتی سوار یک مرکب کرد. رد بزرگترین تشکل دهه ۷۰ را که بزنید به انجمن افسانهای شرکتهای انفورماتیک میرسید که رسماً سال ۷۳ تاسیس شده ولی در واقع حاصل یک گداخت بین نرمافزاریها و سختافزاریها آن زمان است.
معدود افراد یا شرکتهای انفورماتیک کشور که دهههای ۵۰ و ۶۰ را دوام آورده بودند به دو دسته کلی تقسیم میشدند که در این میان دغدغه سختافزاریها با نرمافزاریها متفاوت بود ولی به نظر میرسید میشود همه را زیر یک سقف جمع کرد. اگر بخواهیم خیلی ساده نگاه کنیم، هر دو طرف در نهایت میخواستند برای بازار و شرکتهایشان منابع بهتری را از حاکمیت بگیرند. سختافزاریها بیشتر از زاویه ارز ترجیحی وارد کارزار صنفی شده بودند و بعدها این زنجیره به نبرد بر سر واردات یا تولید رسید و در نهایت سالهای سال بعد باعث شد کمیسیون سختافزار سازمان نظام صنفی، سندیکای تولیدکنندگان فناوری اطلاعات، اتحادیه فناوران تهران و کمیسیونهای متعدد وارداتی سازمان نظام صنفی همگی ساز خودشان را بزنند. در این بخش اینکه شما ارتباط نزدیکتری با دولت داشته باشید یک امتیاز بود.
در مقابل مشتری نرمافزاریها دستکم در ابتدا دولت و ابواب جمعی حاکمیت بودند. آنها بیشتر از آنکه در جستوجوی منابع حمایتی باشند در تلاش بودند روابطشان با قدرت را نظم بدهند. حضوری منطقیتر در مناقصات داشته باشند. چارچوبهای پرداخت مشخص باشد و استانداردهای توسعه نرمافزار مشخص شود. طبیعتاً اگر نگوییم لازمه این موضع تقابل با دولت است دستکم این جایگاه نیازمند یک رویکرد مستقل از قدرت بود و همین به نوعی در ذات تشکلهای فناوری اطلاعات ایران تنیده شد.
این کشمکش میان اینکه تا کجا همگرایی به نفع لایههای مختلف و رو به گسترش فناوری اطلاعات است و کجا باعث میشود یکی زیر سایه دیگری قرار بگیرد تا همین امروز هم ادامه دارد و نه تنها حل نشده بلکه حتی گسترش هم یافته است. به ویژه که از سال ۱۳۸۴ سازمان نظام صنفی رایانهای با منحل کردن انجمن شرکتهای انفورماتیک بر اساس قانون حمایت از پدیدآورندگان نرمافزار تاسیس شد ولی جاهطلبانه کوشید تمامی بازیگران این عرصه را زیر یک چتر در قالب هیات مدیره سازمان جمع کند. انصافاً تا همین امروز هم انتخابات سازمانهای نصر پرهیجانترین و عمومیترین انتخابات این حوزه است ولی با گذر از دوران اوج اینترنتیها این ماهعسل صنفی هم پس از یک دهه سرد سرد شده است.
تا مدتها سعی میشد ترکیب هیات مدیره و حتی کاندیداها طوری انتخاب شود که همه بخشهای بازار را پوشش دهد ولی این فرمول به سختی در یک انتخابات آزاد مردمی جواب میدهد چون گاهی غلبه با نرمافزاریها و گاهی اینترنتیها بود. در این میان دستکم دو دوره سختافزاریها ثروت و قدرت زیادی را صرف تسلط بر هیات مدیره نصر تهران و شورای مرکزی سازمان کشور کردند ولی شکست خوردند و در نهایت همین اتفاق هم اولین افتراق جدی را رقم زد.
بعدها حتی خود شرکتهای نرمافزاری در دورههای سوم و چهارم سعی کردند تشکلهای نصفهنیمهای برای خودش دستوپا کنند که تا حالا موفق نبوده است ولی از ابتدا سازمان جاهطلبانه روی بخشهایی همچون فروشگاهها هم دست گذاشت که در هیات مدیره و کمیسیون سازمان هم سروصدای فراوانی به پا کردند. همانطور که انتظار میرفت، در تمام این دو دهه دل اتحادیهها و شاکله اتاق اصناف کشور با سازمان صاف نشد و در نهایت هم درست در بازهای که اختلافات داخلی و جاهطلبیهای شخصی سازمان نصر کشور را در یکی از آسیبپذیرترین دورانهایش قرار داده بود رأی شورای عالی اصناف همه حتی رئیس سازمان نصر را مکلف کرد که به عضویت اتحادیههای مرتبط خود دربیایند.
نمیشود نقش دولت وقت را در قدرتگیری هیچ تشکل مردمنهادی نادیده گرفت. این بازی ابتدا وقتی نمود یافت که تثبیت سازمان با ریاست امیرحسین سعیدی نائینی و روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد همراه شد. عبدالمجید ریاضی که رئیس سازمان فناوری اطلاعات در دوره وزارت محمد سلیمانی در دولت احمدینژاد بود برخوردی مترادف با برخورد با یک رانت را با سازمان نظام صنفی داشت و سر چندین ماجرا از جمله تاسیس سازمان نظام مهندسی آیتی و قانون تمرکز مناقصات دولتی با هم به شدت شاخ به شاخ شدند. پرویز رحمتی رئیس دوم سازمان جنگی را که از دوره اول بر سر نمایشگاه الکامپ آغاز شده بود تا آخرین روز ریاستش به ناچار ادامه داد. بعدها هم دولت دوم احمدینژاد با ندادن حکم ریاستجمهوری به رئیس منتخب یعنی زندهیاد آزاده داننده دخالتی آشکار در ترکیب پیشنهادی شورای مرکزی برای ریاست خودش کرد و حکم را به رئیس سوم یعنی کاظم آیتاللهی داد که کم و بیش برای همیشه سازمان را دوپاره کرد: نصر تهران در برابر نصر کشور.
همچنان در دورههای چهار و پنجم با وجود آتشبس میان دولت و سازمان نظام صنفی، ماجراهای نمایشگاه، که این بار دیگر زیر نگین سازمان بود و کرسیهای سازمان از کمیسیون تنظیم مقررات تا جلسات شورای عالی فضای مجازی، به جای خود باقی بود؛ به ویژه که به تدریج فضای کسبوکارهای نو هم شکل گرفت و حاکمیت باید تصمیم میگرفت که میخواهد به آنها محملی زیر پرچم سازمان بدهد یا نه.
در حالی که سازمان در دهه ۹۰ بیشتر متمرکز بر تثبیت خودش، حل اختلافات داخلی و رسیدن به بیش از ۲۰ هزار عضو در دهها استان کشور بود، بدنههای متعددی از بازار و حاکمیت کوشیدند کسبوکارهای جدید را در قالبهای جدید جا کنند. اتحادیه کشوری کسبوکارهای مجازی مهمترین این بازیگران جدید بود. آن زمان که یک دو جین تشکل دیگر هم در اتاق بازرگانی رشد میکردند و حتی بیسرو صدا از میان میرفتند این اتحادیه که تازه سال ۹۶ تاسیس شده بود شانس آن را داشت که تبدیل به خط مقدم نبرد میان شهرداری، وزارت کشور و تاکسیهای اینترنتی شود.
این نبرد در نهایت به نفع تاکسیهای اینترنتی تمام شد که شالوده این اتحادیه بودند و به زودی در کنار فروشگاههای اینترنتی تبدیل به موتورهای تجارت الکترونیکی کشور شدند؛ همین موضوع اتحادیه را تبدیل به ویترین جدیدی کرد که اتفاقاً برخلاف شالوده سازمان همکاری نزدیکی هم با مقامات قضایی کشور داشت. استارتآپهای این حوزه چنان درگیر مشکلات کسبوکار خود هستند و ادبیات قدرت برایشان آنقدر بیگانه است که به زودی رضا الفتنسب که عطای دبیری انجمن صنفی کسبوکارهای اینترنتی را به لقایش بخشیده بود، صدای عمده این جریان شد و همین ساختار داخلی اتحادیه را تبدیل به یک جعبه سیاه کرد که دستکم تا زمستان سال گذشته زیر نورافکن افکار عمومی نبود.
شانه خالی کردن رئیس وقت این اتحادیه از روبیکا، منتشر شدن لیست یک دو جین کسبوکار که به درخواست این اتحادیه مسدود شده بودند و هزینه بسیار سنگین آن برای رئیس جدید حمید محمدی که موسس و مدیرعامل دیجیکالا هم هست بازی را لحظه به لحظه پیچیدهتر کرد. انتخابات پس از عید امسال ناگهان رونمایی و بلافاصله دو بار لغو شد تا تبدیل یه کانون اختلاف میان وزارت صمت و اتاق اصناف هم بشود. فهرست تاد به سرلیستی خود الفتنسب، اشکان میرآرمندهی از دیوار و محمد خلج از اسنپ در تلاش برای تسلط بر اتحادیهای است که از یک سو برخی اعضا مانند فرشاد وکیلزاده و میلاد منشیپور تقریباً از همه فرایندهایش به شدت انتقاد میکنند و از سوی دیگر اتاق اصناف بر واقعی بودن اعضا و صحت کلی پروسههای آن صحه گذاشته است.
هرچند همین مثال ساده به وضوح نقش بزرگ دولت و فرادولت را در تشکلها نشان میدهد ولی در نهایت جریان اول هم گریبانگیر اتحادیه تازهتاسیس شد. امروز که این پرونده نوشته میشود اتحادیه در میانه یک نبرد همهجانبه نه تنها برای توسعه که حتی برای بقای خود است. بخشی از نامزدهای انتخابات متاخر و چند مقام کلیدی در وزارت صنعت، معدن و تجارت علاقه دارند اتحادیه رو به گسترش جدید را که کم و بیش همه جریانهای تجارت و خدمات آنلاین را شامل میشود بشکنند و به اتحادیههای فروش کالا و خدمات آنلاین تبدیل کنند. ماجرایی که بالاخره در جریان همهگیر شدن سازمان هم در قالب رستههای مختلف شغلی آن را بر زمین زد.
شاید جریان سومی که برای همیشه این بازی را بر هم زد استارتآپها باشند. تا پیش از آنکه این بازیگران جدید و تهاجمی بهکل بازار را زیر و رو کنند، بازیگران سنتی این بازار همگی در داخل مرزهای سنتی فروش سختافزار، نرمافزار یا خدمات اینترنت تعریف میشدند. استارتآپها شاخههای بسیاری را به این بازار پیوند زدند که تقریباً هیچکدام لقمه دهان بازیگران این عرصه نبودند.
آپارات، فیلیمو و شنوتو و دهها استارتآپ دیگر جنبه رسانهای داشتند، فینتکها با بانک مرکزی، قوانین بانکی کشور و رمزارزها درگیر بودند، تاکسیهای اینترنتی عملاً ترافیک و لجستیک شهری را مدیریت میکردند و دیوار و دیجیکالا نبض فروش کشور را از خانه و خودرو تا گوشی و ماسک در اختیار داشتند. ابرآروان در معرض تهاجم فرامرزی بود و مشتریان از لندو ناراضی بودند. چنین جغرافیای عظیمی از کالا و خدمات مدیریت یک استارتآپ را دشوار میکرد چه برسد به آنکه یک نهاد یا تشکل واحد بخواهد نقطه تماس و تعامل آنها با قدرت باشد.
ناگهان سازمان نظام صنفی مجبور بود در مورد قطعی اینترنت گرفته تا تهاجم به زیرساختهای ابری کشور اظهارنظر کند و گنجانده شدن چهرههایی همچون حسام آرمندهی موسس کافه بازار، سعید محمدی دیگر موسس دیجیکالا و حتی نازنین دانشور از تخفیفان در دوره فعلی درد چندانی از این ماجرا دوا نکرد چون هنوز ادبیات، روند و جایگاه سازمان تقریباً برای هیچ استارتآپی شناخته شده نیست و مرجعیت چندانی در این زمینه برای نصر قائل نیستند.
اتحادیه هم که به سرعت در حال تجزیه به عناصر بازیگر صنفی است و حتی تصور آنکه از دل این آتش انتخابات سربلند بیرون بیاید نیز دشوار است. در این شرایط باید دید در غیاب هرگونه صدای صنفی و مردمی اکوسیستم فناوری اطلاعات ایران صدایش را در کجا پیدا میکند.