قیف وارونه زمان زیادی از رقابت تنگاتنگ بانکها با قرعهکشیهای رنگارنگشان بر سر جذب مشتری بیشتر نمیگذرد؛ هرچه تعداد تراکنش روی پایانههای فروش بیشتر باشد، پول بیشتری نصیب بانک پذیرنده میشود و به این ترتیب شانس برنده شدن مغازهداری که فروش بیشتری با کارتخوانش انجام داده، زیادتر میشود. در یکی از همین کارزارهای رنگی، فروشندهای برای بالا بردن امتیازاتش دست به کار حیرتآوری زد. او از بانکی معادل شش میلیون تومان کارت هدیه خرید و با انجام خریدهای صد تومانی ظرف کمتر از سه روز تمام کارتها را نقد کرد. فروشنده در واقع با این کار میخواست تعداد تراکنشهایی را که از پایانه فروش او به بانک پذیرنده مخابره میشد، بالا ببرد و با گرفتن امتیاز بیشتر، قرعه را به نام خود کند. اما نقد کردن این شش میلیون تومان برابر با ارسال 60 هزار تراکنش به شتاب بود و این تمام ماجرا نبود. با توجه به یکی نبودن بانکهای صادرکننده و پذیرنده، بانک صادرکننده برای نقد کردن کارتهای هدیهاش مجبور به پرداخت کارمزدی هفت میلیون و 200 هزار تومانی به بانک پذیرنده شد. این مثال مستند را از زبان کریم خمسه رئیس هیات مدیره شرکت توتان میشنوم؛ مثالی که با صراحت از عمق فاجعه بزرگی که در شبکه بانکی ایران روی میدهد، میگوید و قطعا به همین نمونه ختم نمیشود. او با تشبیه نظام کارمزدهای بانکی ایران به یک قیف وارونه میگوید:«بسیاری از مشکلاتی که در توسعه بانکداری و پرداخت الکترونیکی با آن روبهرو هستیم به دلیل وارونگی نظام کارمزدهاست.» خمسه معتقد است بخشی از تراکنشهایی که در شبکه بانکی کشور انجام میشود صرفا به دلیل رایگان بودن خدمات است و دلیل دیگری ندارد. به گفته وی رایگان بودن خدمات در وهله اول منجر به مصرف غیرمعقول و عدم امکان مدیریت تراکنشها میشود؛ در این شرایط هزینه عدم مدیریت تراکنش را نیز کسی دیگر میپردازد. مثلا تاوان رفتار نامعقول...