انفجاری صفتی است که هفتهنامه تجاری بلومبرگ برای کتاب «همهچیز فروشی» به قلم برد استون خبرنگار، انتخاب کرده است. کمی زیادهروی است – اما این کتاب با گزارشهای دقیق خود میتواند برای هر کسی مفید باشد که به آمازون، جف بزوس، کارآفرینی، رهبری یا تنها روند ساخت یک شرکت در کمتر از دو دهه با توان استخدام ۹۰ هزار نفر و فروش ۶۱ میلیاردی از تقریبا هر چیزی، علاقهمند باشد. بزوس از همان لحظه اول نامگذاری شرکتش به نام رودخانهای که «تمام رودخانههای دیگر را کنار میزند» چیزی در چنته داشت که استون آن را «منبعی نامحدود از ایدههای نو» نامیده و آمازون تاکنون نیز با پستی و بلندهای بسیار و البته تشویق و انتقادهای تند مواجه بوده است. استون به صحبتش با بزوس درباره ایده مطرحشده در یک کتاب اشاره میکند. بزوس – که از تمامی دوستان، خانواده و مدیران خواسته بود با استون صحبت کنند اما خودش همکاری نکرد – از نویسنده پرسیده بود چطور میخواهد با نظریه «سفسطهروایی» مقابله کند. اشاره او به کتاب «قوی سیاه» نوشته نسیم نیکولاس طالب است که خواندن آن برای تمامی مدیران ارشد آمازون اجباری است و نویسنده در آنجا میگوید:«انسان از روایت برای تبدیل حقایق پیچیده به داستانهای جذاب و بیش از حد ساده استفاده میکند.» به سختی بتوان کتاب «همهچیز فروشی» را به سادهانگاری متهم کرد اما شاید دلیلش این باشد که بزوس با توصیفات ساده مخالف است. او کودکی معمولیای را با مادر و ناپدریاش گذراند. پدر واقعیاش زمانی بازیگر سیرک بود و وقتی بزوس چهارساله بود مادرش از وی خواست برای همیشه از زندگی آنها خارج شود (استون این مرد را پیدا کرد و فهمید اصلا نمیداند پسرش به کجا رسیده است). بزوس در سهسالگی تخت بچهگانهاش را با پیچگوشتی از هم باز کرد چون میخواست در تختخواب بزرگ بخوابد. او در سال ۱۹۸۶ از دانشگاه پرینستون فارغالتحصیل...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.