سرعت پایین هوش مصنوعی در کشور؛ به کجا چنین بهکندی؟
سید محمد محمدزاده ضیابری نایبرئیس کمیسیون هوش مصنوعی و علم داده سازمان نظام صنفی رایانهای…
۵ آبان ۱۴۰۳
۲۸ آذر ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۶ دقیقه
در سریال معروف «بازی تاجوتخت» جملهای گفته میشود که به باور نگارنده باید همواره آن را مرور کرد: «آشوب یک گودال نیست؛ آشوب یک نردبان است. صعود تمام چیزی است که ما میخواهیم.»
نوآوری در آشوب بازار امروزی نه یک گودال که شرکت را در درون خود فرو برد، بلکه نردبانی است که آن را به سفری به دنیای تحول دیجیتالی رهنمون میشود. به همین دلیل، صحبت از نوآوری یعنی بزرگ فکر کردن و جسورانه عمل کردن؛ یعنی سفر به درون دالان تحول دیجیتالی. سفری که ریسک، مهمترین پارامتر آن به حساب میآید. هنگامی که صحبت از تحول دیجیتالی میشود، به طور حتم هیچ چیز هماهنگ با برنامهریزی پیش نخواهد رفت و آنگونه که ما متصوریم، روی نخواهد داد. در عین حال، در طی سفر تحول دیجیتالی با چالشها و اتفاقهای گوناگونی روبهرو میشویم که قابل پیشبینی نیستند و در این زمان است که باید هرجومرج پیشآمده از این اتفاقها را مدیریت و از میان بینظمیها عبور کرد؛ به عبارت دیگر، باید چابک و منعطف بود تا بتوان تاکتیکهای مورد نظر را با شرایط پیشآمده هماهنگ کرد.
از این رو، بهتر است با نگاهی عملیاتی و اجرایی در راستای تدوین استراتژی تحول دیجیتالی چند نکته را مرور کنیم:
در دنیایی که بازارش با سرعت و تحرک زیادی همراه است، برای درک بهتر تاثیر تحول دیجیتالی، نیازی به جستوجو نیست. برای مثال، «اوبر» در سال ۲۰۰۹ صنعت حملونقل عمومی را متحول کرد؛ یا در نمونهای دیگر میتوان به اقدامات «آمازون» غول خردهفروشی اشاره کرد. در داخل کشور نیز تا حدودی فعالیتهای «اسنپ» و «دیجیکالا» قابل مشاهده است. عملکرد شرکتهای یادشده، این موضوع را یادآوری میکند که به طور حتم، چه برای کسبوکارهای بزرگ و چه کوچک، تحول دیجیتالی امری ضروری است؛ و این پرسش پیش میآید که چگونه میتوان به این مهم دست یافت؟ شاید بهتر باشد پیش از پاسخ، پرسش دیگری طرح کرد مبنی بر اینکه چرا اساساً به استراتژی تحول دیجیتالی نیازمندیم؟
میدانیم رشد اقتصاد دیجیتالی با توسعه سریع و نوآوری رابطهای کاملاً مستقیم دارد. شرکتهایی که خواهان حفظ وضعیت خود در شرایط کنونی هستند، باید زمینه سازگاری با نوآوریهای جدید را فراهم کنند. یکی از بزرگترین اشتباههای شرکتها هنگام حرکت در مسیر تحول دیجیتالی آن است که تصور میکنند میتوانند به سادگی و بدون در نظر گرفتن فرایندها، فناوری فعلی خود را تبدیل به یک پلتفرم یا سامانه جدید (مانند ابر یا غیره) کنند. از این رو، مهم است که بدانیم انجام تحول دیجیتالی چیزی فراتر از قبول فناوریهای جدید، سرمایهگذاری یا حتی ارتقای سیستمهاست. همه این موارد لازماند، اما کافی و تمام نیستند. برای ماندن در بازار رقابتی، فقط نباید به تغییرات واکنش نشان داد بلکه باید آنها را پیشبینی کرد و ابتکار عمل را برای نوآوری به دست گرفت. انجام چنین عملکردی نیازمند اقداماتی مانند برنامهریزی و طراحی فعال از آینده حوزه کاری است. اگر شرکتی فهمی از فرایندها و عملیات خود نداشته باشد، نمیتواند اولویتهای تجاری را شناسایی کند. همچنین، اگر از یک مشکل (یا یک فرصت) آگاه نباشد، برای مقابله با آن تهدید یا پذیرش آن فرصت آماده نخواهد بود. به همین دلیل است که دادهها مهمترین منابع و عوامل تصمیمگیری درست و قابل اتکا هستند و زمانی که به آن کمی چاشنی سرعت و دقت اضافه شود، به ما کمک میکند که در بازار رقابتی از دیگر رقبا پیشی گیریم. اینجاست که استراتژی تحول دیجیتالی میتواند وارد شود و به کمک آن میتوان نقشه راه موثری برای توسعه کسبوکار ترسیم کرد.
البته این نکته را نباید فراموش کنیم که کشتی استراتژی تحول دیجیتالی بدون داشتن یک تیم متحد، هنگام ترک اسکله غرق خواهد شد؛ موضوعی که بیانگر اثرگذاری نقش رهبری در سازمان یا شرکت است. وقتی همگان سوار بر کشتی تحول دیجیتالی شدند، میتوان شروع به چرتکه انداختن هزینهها کرد: مثل اینکه چقدر میتوان به آن بودجه اختصاص داد. باید به یاد داشته باشیم که تحول دیجیتالی پروژه یکبارمصرف نیست؛ رویکردی است مداوم در کسبوکار که تمام بخشهای سازمان (از جمله کارمندان و مشتریان) را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در واقع، مقدار بودجه اختصاصیافته کمک میکند تا استراتژی نهایی را در آینده شکل دهیم، به ویژه هنگامی که اولویتها شناسایی و منابع تخصصیافته و محدوده کار تعیین میشوند.
با توجه به آنچه گفته شد، میتوان پایههای استراتژی را بنا نهاد. نخستین گام، ارزیابی وضعیت فعلی کسبوکار است. اگر ندانیم که از کجا شروع کنیم، نمیتوانیم برای اینکه بدانیم به کجا میرویم، نقشهبرداری کنیم. به همین دلیل، تجزیه و تحلیل وضعیت فعلی کمک میکند تا:
از این رو، با ترسیم و تجسم وضعیت فعلی میتوان به راحتی شکافها و فرصتها را برای جایگاهی که میخواهیم، ارزیابی کرد و بر اساس آن نگاهی به آینده داشت. در عین حال، میتوان این پرسش را مطرح کرد که قرار است به کدام آرزو برسیم و سعی داریم چه تجربهای را برای مشتریان و کارمندان خود به وجود آوریم.
همانطور که این پرسشها را در ذهن مرور میکنیم، باید در نظر داشته باشیم که بر یک سفر طولانیمدت متمرکز شویم، زیرا تحول دیجیتالی درباره دستیابی به اهداف اساسی و بلندمدت است که لازمه آن جسارت و جاهطلبی است.
اینک میدانیم کجا هستیم و کجا میخواهیم باشیم؛ بنابراین، میتوان میان شکافها و فرصتهایی که میان حال و آینده وجود دارد، پلی ارتباطی ساخت. برای درک بهتر، نحوه رسیدن از نقطه A به نقطه B را ترسیم میکنیم. این مسیر میتواند شامل تغییرات اساسی در زیرساختها، مهارت کارکنان یا استخدام استعدادهای جدید، بهروزرسانی فناوری و انتقال به یک فرایند توسعه جدید (چابکتر) باشد. حال این نقشه راهِ ترسیمشده باید دارای اهداف و اولویتهای کلیدی، اهداف میانی، جدول زمانی با نقاط عطف و معیارها، و بازیگران و نقشهای کلیدی برای هر حوزه باشد.
در نهایت، به یاد داشته باشیم که نقشه راه باید با کسبوکارمان و اولویتهای در حال تغییر تحول دیجیتالی سازگار باشد و تکامل یابد. اگرچه تدوین استراتژی تحول دیجیتالی آسان نیست، برای شروع درست و موفقیتآمیز بسیار مهم است. آنهایی که امروز از پیش برنامهریزی کردهاند، خود را برای آیندهای روشن آماده خواهند کرد.