داتین آزمایشگاه فناوریهای مالی را در دانشگاه فردوسی مشهد راهاندازی کرد
داتین در همکاری با دانشگاه فردوسی مشهد، «آزمایشگاه فناوریهای مالی» را در دانشکده ریاضی این دانشگاه…
۱۸ آذر ۱۴۰۳
مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر تخصصی حوزه نفت و گاز در گفتوگو با پیوست:
۸ شهریور ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۷ دقیقه
اکوسیستم استارتآپی راه خود را به حوزه نفت و انرژی باز کرده است. حال میخواهد با استفاده از پارادایم نوآوری باز به کاهش هزینهها و زمان توسعه یک نوآوری در صنعت نفت کمک کند. طبق گفته مدیران آپادانا ونچرز، اولین شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر تخصصی در صنعت نفت وگاز کشور، نوآوری باز پارادایمی است که میتواند هزینهها را در شرکتهای نفتی کاهش داده و کارآمدی را بالاتر ببرد. با اینحال فعالان این حوزه معتقدند که عدم بیان نیاز از سوی شرکتهای نفتی بزرگترین چالش آنها است.
مهدی غلاملو، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری آپادانا در گفتوگو با پیوست در این باره میگوید: «اساس این اقدام بر این پایه است که نوآوری میتواند هزینهها را کاهش و راندمان را افزایش دهد. تا پیش از این هزینه و زمان زیادی برای نوآوری صرف میشد و توسعه فناوریهای مورد نظر شرکتهای نفتی توسط شرکتهای خدمات میادین نفتی (Oil Field Service Company)، به طور متوسط تا ۱۵ سال طول میکشید اما با بهکارگیری استارتآپها بهعنوان ابزار اصلی نوآوری باز، فناوریهای مورد نظر با هزینه کمتر و زمان نصف (متوسط هفت سال) توسعه یافتند.
او با تاکید براینکه این تنها یک کارکرد مستقیم برای پارادایم نوآوری باز است، ادامه میدهد: «استفاده از فناوریهای توسعه یافته برای سایر صنایع در صنعت خودتان از دیگر کارکردهای آن است. به طور مثال موضوع بلاکچین در صنعت IT توسعه یافت اما کم کم شاهد کارکردهای آن در صنایع نفت و انرژیو در چهارچوب قراردادهای هوشمند هستیم.»
مدیرعامل آپادانا ونچرز معتقد است انتقال فناوری به سایر بخشها و خوشهها صنعتی از دیگر مزایای این پاردایم است و در این چهارچوب فکری درهای سازمان شما هم به روی ایدههای جدید و هم به روی تکنولوژیهای نو باز است؛ در حالیکه در پارادایم قبلی هر صنعت و سازمانی فقط با نیروهای خودش و برای خودش کار میکرد؛ این هزینهها را بالا می برد و کار را ناکارآمد میکرد.
شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر آپادانا همچنین بر بستر این تفکر، یک مرکز نوآوری انرژی به نام «انرژیک» در دانشکده مهندسی نفت دانشگاه امیرکبیر ایجاد کرده و آن را تبدیل به محفلی برای مطرح کردن طرحهای مختلف توسط استارتاپهای دانشگاهی و دانشجویان و اعضای هیئت علمی و سایر شرکتهای کوچک و متوسط دانش بنیان در چهارچوب صنایع نفت و انرژی کرده است.
غلاملو در این باره میگوید: «ما به عنوان یک شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر از داخل انرژیک طرحهایی را برای سرمایه گذاری انتخاب میکنیم؛ در نتیجه ضمن اینکه به توسعه فضا کمک کردهایم، برای خودمان هم فضایی ایجاد کردهایم که بتوانیم طرحهایی را انتخاب کرده و سرمایه گذاری کنیم.
متخصصان حوزه نفت و گازمعتقدند چیزی در حدود ۸۰ درصد شرکتهای نفتی در ایران، در اختیار دولت هستند از همین رو تا حدودی همکاری با آنان مشکل است.
غلاملو در این باره با اشاره به اینکه بعد از گذشت دوسال از فعالیت این مجموعه، گارد شرکتهای نفتی باز شده است، توضیح میدهد: «سهامداران آپادانا ونچرز خودشان از شرکتهای نفتی هستند. ما چهار سهامدار داریم: هلدینگ انرژی دانا و شرکت سرمایه گذاری داناکیش، هلدینگ گسترش انرژی پاسارگارد و هلدینگ سرمایه گذاری صنعت نفت. فعالیت این سهامداران در حوزه نفت و انرژی باعث می شود بدنه نفت سادهتر ما را بپذیرد و به حرفهای ما گوش دهد.»
به باور او این گام اول است و طبیعتا دور بودن سهامداران از حوزهای تخصصی مانند نفت، منجر به کاهش بازدهی فعالیتها خواهد شد.
او با بیان اینکه شرکتهای داخلی نفتی منتظر بودند ببینند برای این فضا چه اتفاقی خواهد افتاد، ادامه میدهد: «در این دوسال به این نتیجه رسیدند که این پارادایم میتواند خوب و کمک کننده باشد. از سوی دیگر وزارت نفت نیز با ایجاد پارک علم و فناوری نفت و صندوق پژوهش فناوری نفت به توسعه اکوسیستم استارتآپی کمک کرد. در ادامه مراکز نوآوری دیگری به صورت تخصصی ایجاد شدند و عملا با این فعالیت آپادانا ونچرز، فضا و ایده برای فعالیت بقیه هم فراهم شد که بتواند توسعه پیدا کنند.»
مدیرعامل آپادانا ونچرز براین باور است که امروز بعد از گذشت دو سال از فعالیت، نگاه امیدوار کنندهای در صنعت نسبت به این مجموعه و فضای نوآوری در صنایع نفت و انرژی وجود دارد.
مدیرعامل آپادانا ونچرز در ادامه با اشاره به محدودیتهای این فضا و لزوم حمایت دولت از این مجموعهها میگوید: «تجربه دولت در حمایت از فضای عمومی نوآوری و استارتآپی، محدود به حوزه فناوری اطلاعات و ICT است. در بخش فناوری اطلاعات هزینه شکل گیری تیمها و استارتآپها پایین و زمان رسیدن به درآمدشان هم کم است چون بخش مهمی از آنها با مدل کسب و کار B2C فعالیت میکنند.»
او ادامه میدهد: «یعنی استارتآپهایی هستند که محصول یا خدمت خود را به مشتری نهایی یا عموم جامعه عرضه میکنند و مستقیم پول میگیرند. پرواضح است که در صنایع نفت و انرژی مدل کسب و کار به این صورت نیست و ما با اشخاص حقیقی بهعنوان مشتری، سر و کار نداریم بلکه با شرکتهای نفتی طرف حسابیم.»
غلاملو با بیان اینکه مدل کسب و کار استارتاپهای حوزه نفت به حالت B2B است، میگوید:«یعنی باید محصول یا خدمت به یک شخصیت حقوقی دیگر فروخته شود و کلی بحث قراردادی و بیمه و مالیات و اینها دارد که منجر به کاهش درآمد میشود. از سوی دیگر فعالیت این استارتآپهای نفتی نیز اغلب تخصصی است و نیازمند افرادی که دستمزد بالایی دارند.»
او معتقد است نتیجه این امر بالا رفتن هزینه تشکیل تیم و کاهش درآمد خواهد بود. غلاملو ادامه میدهد: «در این میان دولت میگوید که به سیاق استارتآپهای IT، من فقط هشتاد یا صد میلیون سید مانی میدهم و شما با این پول این تشکیل بدهید و کار کنید. کار کردن با این روش خیلی سخت میشود.»
او چالش بعدی را اصرار ساختارهای دولتی برای چند منبع سازی میداند و توضیح میدهد: «یعنی دولت پولهای کوچکی به سراسر کشور میدهد تا تیمها شکل بگیرند و اشتغالزایی شود. این سیاست در حوزه فناوری اطلاعات یا خودرو ممکن است کمک کننده باشد چون سطح فناوری برای عموم قابل دسترسی است اما در صنعت نفت اینگونه نیست و کار بصورت تخصصی دنبال میشود و هر تیم یا مرکز نوآوری هم شبکه ارتباطی خودش را دارد تا بتواند محصولات و خدمات تولیدی تیمهای خود را با موفقیت به بازار برساند.»
غلاملو ادامه میدهد: «نکته بعدی علاقه وافر مجموعه های دولتی به حمایت مستقیم از تولید کننده است. در صنعت نفت و انرژی، تولید محصول و خدمت بخشی از راه فروش و تجاری سازی آن است. بخش دیگر استفاده موثر از بروکرها است که در فرایند تجاری سازی کمک میکنند.»
مدیرعامل آپادانا ونچرز ادامه میدهد: «این محصولات و خدمات اغلب فاقد گواهینامهها و تاییدیههای تخصصی هستند و بروکرها نقش اعتمادسازی را بازی میکنند؛ ولی میبینیم که این مجموعههای بروکر و مراکز نوآوری با دشواری با دولت تعامل میکنند و اغلب مجبور میشوند که هزینه نوآوری را از جیب خودشان بپردازند.»
مجتبی سرانجامپور، مدیر مارکتینگ آپادانا ونچرز نیز در گفتوگو با پیوست با اشاره به اینکه این مجموعهها، موضوع جدیدی در دنیا هستند، میگوید: «کمپانی شل، اولین شرکتی بود که به این سمت رفت؛ زمانی که هزینهها در این مجموع بالا رفت و با رکود مواجه شدند، شل گیمچنجر را راه اندازی کردند. مدل این استارتآپها با همه استارتآپها فرق میکند. هدف استارتآپهای دیگر، درآمدزایی و خدماتی است که براساس آن درآمد کسب کنند اما هدف اصلی در استارتآپهای حوزه نفت و انرژی، کاهش هزینهها و حل مسئله است.
او با بیان اینکه آپادانا ونچرز اولین ونچر کپتال نفتی است، توضیح میدهد: «ما علاوه بر اینکه روی شرکتهای نفتی سرمایهگذاری میکنیم، شتابدهندهای به نام انرژیک در دانشگاه پلی تکنیک داریم که تیمهای استارتآپی ما در آنجا مستقر هستند.»
او بزرگترین چالش را در این حوزه عدم بیان نیازها توسط شرکتهای بزرگ نفتی میداند و میگوید: «خیلی از شرکتهای بزرگ نیاز خودشان را بیان نمیکنند. در همین رابطه، بزرگترین کاری که ما انجام میدهیم این است که گفتمانی ایجاد کردیم که شرکتها درباره نیاز خود صحبت کنند.»