قسمت 93
روزی هم برای آبدارچی
۳ شهریور ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
شماره ۹۳
تاریخ بهروزرسانی: ۶ شهریور ۱۴۰۰
وقتی این یادداشت نوشته میشود، یک روز گرم تابستان، دقیقا یک روز 13 مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعدازظهر، نیست چون اکنون دقیقا یک روز 17 مرداد حدود ساعت پنج و ربع کم بعدازظهر است. این یادداشت هم راجع به عاشقی نیست. البته شاید هم هست. چرا که امروز روز خبرنگار است و اگر کسی اندکی با این شغل آشنا باشد، میداند که تا عاشقی نباشد خبرنگاری هم نیست. من خودم سالها به عنوان مسئول روابط عمومی برندهای مختلف به دوستان عزیز خبرنگارم این روز را تبریک گفتهام. حالا هم میگویم. اما اعتراف میکنم هرگز معنی روزهای مناسبتی شغلهای گوناگون را نفهمیدم. روز خبرنگار که جای خود، معنی روز مهندس را هم نمیفهمم، و همچنین روز پزشک، و همچنین روز پرستار و حتی روز کارگر. حرفم این نیست که این شغلها شایسته قدردانی نیستند که اتفاقا خیلی هم هستند. این را هم میفهمم که این روزها صرفا بهانه کوچکی هستند برای یادآوری و قدردانی اهمیت بسیار آن حرفهها. حرفم این است که چرا فقط این شغلها؟ چرا حرفههای دیگر نه؟ از همان خبرنگاری شروع میکنم. مگر در روزنامهنگاری سنتی افراد دیگری که در تحریریهها کار میکردند یا میکنند کارشان مهم نیست؟ از آبدارچی که برای خبرنگار چای میآورد تا گرافیست مسئول صفحهآرایی تا ویراستار و سردبیر و مدیرمسئول، هر کدامشان نباشند یک جای کار اساسی میلنگد. از من میپرسید، آبدارچی اگر نباشد از همه بیشتر. و اما حوزه کاری مهندسی. مثلاً در یک کارگاه ساختمانی علاوه بر مهندس اگر تکنیسین، سرکارگر، کارگر و آبدارچی نباشند، یک جای کار اساسی میلنگد. از من میپرسید آبدارچی اگر نباشد از همه بیشتر. شاید بگویید همه اینهایی که گفتی از لحاظ قانون کار مشمول بیمه تامین اجتماعی هستند پس کارگر تلقی میشوند و روز کارگر مال آنها هم هست که حرفی است از لحاظ حقوقی صحیح، اما پاسخم این است که پس...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید