وزیر ارتباطات پیشنهاد داد: کارگروهی برای بررسی مشکلات مخابرات تشکیل شود
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در دیدار با مدیران ارشد شرکت مخابرات ایران پیشنهاد کرد…
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
به بهانه انتشار برنامه پیشنهادی وزیر جدید ICT
۳۰ مرداد ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱۱ دی ۱۴۰۰
آذری جهرمی در مصاحبه اخیر خود با پیوست، پرده از ابَرچالشی در حوزه توسعه زیرساختهای ارتباطی کشور برداشت که عمر آن به بیش از یک دهه میرسد و تاکنون دستکم سه وزیر ارتباطات در مواجهه با آن ناکام ماندهاند. تلاشهایی که از دوران وزارت رضا تقیپور با هدف تکرار تجربه امتیان ایرانسل، این بار در مسیر توسعه ارتباطات ثابت با تشکیل کنسرسیوم ایرانیاننت آغاز شد و تا به امروز، یعنی پایان کار وزیر جوان دولت دوازدهم، در کش و قوس با شرکت مخابرات ایران بر سر سیم و داکت بینتیجه مانده است.
هفتمین وزیر ارتباطات اما، درحالی طی روزهای آتی به استقبال سیاستگذاری اینترنت در کشور میرود که معضل نحیف بودن (بخوانید در معرض نابودی) صنعت ارتباطات ثابت در کشور بیش از هر زمان دیگری برجسته است؛ به دیگر سخن، عبارت «توسعه زیرساختهای شبکه ثابت پرسرعت» در برنامه پیشنهادی عیسی زارعپور ضرورتا تفسیری جز جبران عقبماندگیهای کشور در حوزهای که کیفیت جهانی خود را تا گیگابایتبرثانیه رسانده است، نخواهد داشت. در این یادداشت ضمن مرور مهمترین چالشهای پیشروی توسعه ارتباطات ثابت پرسرعت و با کیفیت در کشور، به ارائه چند راهکار عملی در این زمینه میپردازیم که در صورت همراه شدن با اراده سیاسی و هدفگذاری اجرایی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت منتخب میتواند این ناکارآمدی وزیر افکن را به نقطه تعادل اقتصادی بهینه ای برای شهروندان مجازی ایران رهنمون شود.
اینترنت ثابت یا خانگی در کشور صرف نظر از کیفیت خدمات، به لحاظ کمیت و ضریب نفوذ نیز در سالهای اخیر با مشکلات عدیدهای همراه بوده به طوری که برابر با تازهترین گزارش سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، میانگین استفاده از آن در کشور در بهترین حالت به 15 درصد میل میکند؛ این موضوع با لحاظ کردن تاثیر دو سال خانهنشینی کاربران به دنبال پاندمی کرونا که طبق آمار میزان مصرف داده ایرانیان را چندبرابر کرده و ضریب نفوذ کمنظیر اینترنت همراه در کشور (بیش از 90 درصد)، وخیمتر هم جلوه میکند. در مقایسه با میانگین حداقل 60 درصدی این آمار برای کشورهای توسعهیافته و البته اختلاف فاحش کیفیت و فناوری اینترنت ثابت ارائهشده در کشور در مقایسه با استانداردهای جهانی، مجموع شواهد حکایت از وجود چالش جدی در این زمینه دارد. در شرایطی که قدرت بازار دو بازیگر انحصاری عرصه اینترنت همراه هر لحظه ابعاد تازهتری از شتاب و ظرفیت تخریبگر نسبت به بازارهای رقیب را به نمایش میگذارد، امیدها برای رفع انحصار شرکت مخابرات و گشودن قفل توسعه ارتباطات ثابت و امن خانگی در کشور به کمرنگ شدن میگراید؛ صنعتی که در کنار همه این چالشها، از نبود بازیگران بزرگ در مقایسه با ارتباطات همراه، سرمایهگذاری پایدار و جسورانه و دشواریهای ریز و درشت واردات تجهیزات و وسایل زیرساختی نیز رنج میبرد. با این همه، به نظر میرسد چاه ویل توسعه اینترنت ثابت در کشور در درجه اول باید از بند تنگنای قانونی انحصار مخابرات به سلامت گذر کند، چرا که تجربیات شکست خورده گذشته (از جمله بیت استریم) بیانگر این است که هر تدبیر اقتصادی برای تحقق این مهم، در مقام اجرا متوقف بر اجازه بهرهبرداری مسیرهای انتقال است. بسترهایی که در زمان خصوصیسازی شرکت مخابرات ایران به طور کامل و یکجا به آنها سپرده شده است. حال، پرسش بزرگ این است که حل این معضل اصالتا سیاستی، به چه ترتیبی میسر خواهد شد؟ آیا قواعد به اصطلاح «آنتیتراست»، حمایت از ایجاد بازیگر قدرتمند یا احیاء «ایرانیان نت» کارگر میافتد یا برای عبور از این سد توسعه، باید سیاستهای نیازموده دیگری را به خدمت گرفت؟
چند ماه پیش (ژوئن 2021) در خبرها اعلام شد دولت آمریکا با حمایت عدهای از نمایندگان هر دو حزب، قصد دارد بودجهای بالغ بر یک تریلیون دلار در قالب لایحهای در زمینه سرمایهگذاری هوشمند و تامین مالی نوآوری برای توسعه اینترنت پرسرعت خانگی در مناطق روستایی این کشور اختصاص دهد. به مجرد این اتفاق، رشد قابل توجهی در قیمت سهام بورسی شرکتهای فعال در حوزه زیرساخت اینترنت اعم از کابلی، فیبرنوری، شبکه، ماهواره و … حاصل شد و در نتیجه آن به فاصله کمتر از سه ماه، موتور توسعه اینترنت ثابت در مناطق دورافتاده و روستایی شتاب گرفت؛ شتابی که بواسطه تامین انگیزه لازم برای بخش خصوصی، منفعت عمومی کاربران (دسترسی به اینترنت با کیفیت) و خط مشی توسعهای دولت به صورت همزمان پدید آمده است. سازوکار بورس به عنوان یکی از سیاستهایی در نظر گرفته میشود که توسعه کاربست آن به بازارهای مختلف میتواند از یک سو به رقابتپذیری و افزایش انگیزه فعالیت اقتصادی در بازار، و از سوی دیگر به مالکیت جمعی از طریق افزایش سهامداران (به طریق اولی تسهیم مسئولیت) و ارتقاء شفافیت جامه عمل بپوشاند. پر بیراه نیست اگر ادعا کنیم مشکلی که به واسطه اجرای نادرست یک سیاست، یعنی خصوصیسازی مخابرات که با هدف زمینهسازی برای توسعه و گسترش کیفیت و کمیت خدمات ارتباطی اجرا شد ولی تا به امروز به بهترین شکل ممکن در مسیر نقض این غرض اولیه عمل کرده، اکنون گریبانگیر گلوگاههای اصلی رونفق صنعت اینترنت ثابت در کشور است، اندیشیدن چارهای فرا وزارتخانهای در همان ابعاد را طلب میکند.
بر این اساس، تردیدی وجود ندارد که طیف فرکانس یکی از داراییهای عمومی است و آحاد شهروندان یک کشور در آن سهیم هستند. اساسا به همین دلیل نیز دولت طبق قانون موسوم به «قانون اجازه تعیین و وصول حق امتیاز فعالیت بخش غیردولتی در زمینه پست و مخابرات» خود را محق و مکلف به دریافت سهم از درآمد فعالان این حوزه میداند. در شرایط فعلی، شرکت مخابرات ایران و اپراتورها (اگر دستکم روی کاغذ این دو را از یکدیگر جدا بدانیم!) به دلیل بهرهگیری انحصاری از این دارایی عمومی و همگانی، به ارائه انحصاری خدمات دیگری همچون: شماره تلفن، پیامک و … دست زدهاند. این در حالی است که رشد فناوریهای نوظهور ارتباطی و اطلاعاتی، انواع دیگری از خدمات نظیر اینترنت اشیاء (IOT) را شکل داده است که در آینده نه چندان دور در همه کشورها فراگیر شده و ایجاد اکوسیستم موردنیاز آن در اولویت سیاستگذاران قرار میگیرد. به این ترتیب، تصمیم سیاستی برای تاسیس «بازار فناوری اطلاعات و ارتباطات» به عنوان یک بازار مستقل بورسی، در عین دشواری شاید جزو شدنیترین گزینههای احتمالی در مسیر شکستن قفل توسعهای این حوزه باشد که پیش روی وزیر جدید قرار دارد. ایجاد بازار بورسی فاوا میتواند بار دیگر رقابت را در بخشهای مهمی از این صنعت نظیر خرید و فروش ترافیک اینترنت، عرضه طیف فرکانسی، بستههای بزرگ پیامک اپراتورها، شمارهها، IP و … ذیل بورس اوراق بهادار کشور به صورت شفاف به جریان بیاندازد. کاهش فساد مترتب بر واگذاریهای دولتی حاکمیتی، رقابتپذیری بیشتر صنعت و استفاده از ظرفیتهای مازاد اپراتورها و شرکت مخابرات که وضعیت بهرهوری ایکس (X-efficiency) امکان بالفعل شدن آن را مسدود ساخته، تنها بخشی از پیامدهای مستقیم اجرای چنین سیاستی خواهد بود. چنانچه، بهبود سهم مصرف ترافیک اینترنت داخلی نسبت به بینالملل را در چارچوب اهداف قانون «طرح کلان و معماری شبکه ملی اطلاعات» تعریف کنیم، آنگاه به وضوح تاثیرات بهسزای بورس فاوا در تحقق تدریجی این خط مشی کلان هم غیرقابل انکار خواهد بود.
دوشنبه 6 مهر 1388 سرنوشت یکی از بزرگترین واگذاریهای تاریخ اقتصادی کشور یعنی، شرکت مخابرات ایران در حالی رقم خورد که دفاع تمام قد دولت وقت از واگذاری شرکتهای دولتی به شبهدولتیها و رد صلاحیت مشکوک و جنجال برانگیز یکی از رقبا (متقاضیان) نوید اتفاقات خوب برای آینده این صنعت نمیداد. با گذشت بیش از یک دهه از این معامله بزرگ، هر روز بیش از گذشته مشخص میشود اهدافی که کشور از طریق این خصوصیسازی مدنظر داشته اعم از توسعه بازار، کاهش فساد و کوچکسازی دولت، بهبود سرمایهگذاری و… تماما به میزان کمتری از آنچه پیشبینی میشد، محقق شدهاند. افزون بر این، افزایش روزافزون قدرت بازار شرکت مخابرات ایران در سالهای اخیر نه تنها هزینه اجرای هر سیاستی برای تشویق رقبا جهت ورود به این بازار را مضاعف کرده، بلکه دشواریهای سیاسی و اقتصادی مختلفی نیز در مسیر شرکتهای موجود قرار داده که عملا توسعه آنها را در یک سطح و محدوده مشخصی تعریف میکند. شاید کمتر کسی تصور میکرد شیب توسعه اینترنت ثابت در کشور به یکباره از حرکت باز بماند و در مواقعی حتی نزولی شود؛ دستکم مداخلات سیاستی وزارت فاوا در دوره آذری جهرمی به طور مشخص بازارسازی برای اینترنت TD-LTE، تفکیک پروانه و فعالیت مراکز داده نسبت به فعالیت اپراتوری و مخابراتی و حمایت از دارندگان و فعالان این حوزه و اعطای سایر انواع تسهیلات زیرساختی، سودای تحت فشار قرار دادن شرکت مخابرات را برای روی آوردن به نوآوری در خدمات یا حصول یک توافق مشترک توسعه بازار در سر میپروراند، اما چنین نشد.
وزارت فاوا در دولت جدید رسالت سختی برای در آوردن میخی خواهد داشت که بیش از یک دهه قبل به تابوت خصوصیسازی در حوزه ارتباطات کوبیده شد و سه وزیر بعد از آن موفق به انجام حرکت موثری در قبال آن نشدند. تداوم تبعیض مثبت نسبت به بازیگران قدیمی اما کوچک این بازار و صیانت از آنها در قبال بلعیده شدن یا نابود شدن شاید اصلیترین خطیمشی کشور برای کاهش تدریجی انحصار و تزریق میل به بهبود کیفیت خدمات و ارتقای ضریب نفوذ در میان بازیگران صنعت به حساب آید. در انجام این مهم به طور خلاصه، ارتقای بسته تشویقی دارندگان پروانه (رتبهبندی) مراکز داده (مانند کاهش هزینه برق/محاسبه بر اساس قیمت برق تولیدی) یا استفاده از مشوقهای دانشبنیان مبتنی بر پول هوشمند، اعتبار مالیاتی و از همه مهمتر، پذیرش ورود سرمایهگذاری خطرپذیر به این حوزه برای برانگیختن نوآوری در اکوسیستم این مراکز مهمترین سیاست در این زمینه خواهد بود. هرچند، نمیتوان انکار کرد کلیه این اقدامات در یک نگاه کلان و در قیاس با سیاستهایی مانند: تلاش برای جذب سرمایهگذاری خارجی یا از سرگیری فعالیت برای شکلدهی به کنسرسیومهای قدرتمند بازدهی بلندمدت و تا حدی زمانبر متصور هستند. بنابراین، بازطراحی، آسیبشناسی و تلاش مجدد برای به کارگیری موازی این سیاستها نیز با توجه همگرایی کمسابقه سیاسی در کشور میتواند در اهداف کوتاه مدت وزارت فاوا جایگاه ممتازی پیدا کند.
چالش توسعه اینترنت ثابت در کشور همانند بسیاری از چالشهای توسعهای دیگر در کشور تاوان یک تصمیم اشتباه یا به تعبیر دقیقتر اجرای ناسنجیده و غیرکارشناسانه یک سیاست درست را میپردازد. زمانی که رئیس وقت شورای رقابت در پاسخ به انتقادات درباره نحوه واگذاری مخابرات اعلام کرد: «هر سه گروهی که در این معامله با هم رقابت میکردند بخش خصوصی محسوب نشده و به نوعی شبه دولتی محسوب میشوند و بررسی در این خصوص لازم است»، زنگ خطر برای افقهای روشن ترسیمشده در اسناد بالادستی به صدا در آمد، اما شاید در آن زمان صدایش به گوش ما نرسید. وزارت ارتباطات آینده باید خود را در مقطع تاریخی بسیار حساسی ببیند که رقابتسازی برای بازار بیرقیب مخابرات و اینترنت خانگی تنها یک جلوه ماموریت آن خواهد بود؛ جلوهای که از جنس درمان است. مسائلی در میان هستند که شاید امروز مواجهه با آنها ماهیت پیشگیرانه داشته باشد، ولی به طور حتم عدم مداخله و خنثی ماندن در مقابل آنها پیامدهای به مراتب مخربتری نسبت به خصوصیسازی مخابرات برای اکوسیستم اقتصاد دیجیتال کشور به باور خواهد آورد. انحصار دوگانه اپراتورهای همراه و گسترش فعالیتهای آنها در لایههای دیگر زنجیره ارزش همچون پلتفرم، خدمات و محتوا آتشی زیر خاکستر است که هر لحظه جرقههای اشتعالزایی با عناوین مختلف از سرویسهای ارزش افزوده، بومیسازی و کمک به آموزش عمومی گرفته تا صیانت از کاربران میتواند دستاوردهای اقتصاد دانشبنیان و جوانه نوآوری دیجیتال در کشور را به باد دهد. به زبان ساده، اینترنت ارزان برای استفاده از اپلیکیشن و خدمات انحصاری (که کاربر چارهای جز استفاده از آن ندارد)، یادآور بنزین ارزان برای خودروهای بیکیفیتی است که جایگزین ندارند؛ این رویه نیازمند دگرگونی است و چه بهتر که دولت جدید سرآغاز رقم زدن چنین تحولاتی باشد.