توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
اگر مسافر خط راهآهن- تجریش باشید متوجه تغییرات ایجادشده در این خط شدهاید. مسافران دیگر نمیتوانند به جای کرایه مسیر خود وجه نقد بپردازند و حتماً باید از کارتبلیت استفاده کنند. علاوه بر این از دستگاههای کارتخوان درون اتوبوس نیز نمیتوانند استفاده کنند و باید از دستگاههایی استفاده کنند که درون ایستگاهها جانمایی شدهاند. برای این ساماندهی به نظر میرسد شهرداری اتوبوسهای خصوصی فعال در این خط را نیز به خطهای دیگر منتقل کرده و فقط اتوبوسهای مخصوص شرکت اتوبوسرانی در این خط تردد میکنند؛ یعنی همان اتوبوسهای قرمز آکاردئونی. تمام این تغییرات موجب شده نظم هرروزه این خطوط به هم بریزد. صفهای طولانی ایجاد شود و مردم نیز همه سرگردان خرید کارت یا قرض گرفتن کارت دیگران.
این تغییر کوچک چنان ترافیکی در خطوط ایجاد کرده که موجب میشود اتوبوسها دیرتر حرکت کنند و در نتیجه مسافران بیشتر در ایستگاهها بمانند؛ مردم نیز به تبع آن اعتراضشان بلند شود که مگر سیستم قبلی چه ایرادی داشت که مدلش را تغییر دادند.
درست مثل صفهای ایجادشده در روزهای ابتدایی استفاده از کارت بنزین.
آشنایی با هر تغییر زمان میبرد اما مقاومت در برابر آن چیز دیگری است. گاهی کسانی که با تغییر مواجه میشوند، قدرتی ندارند؛ طبیعی است در چنین شرایطی سعی میکنند به سرعت خود را با تغییرات هماهنگ کنند تا آسیب کمتری ببینند و زندگی به روال عادیاش بازگردد. درست مانند شهروندان عادی که شاید به نظرشان اکوسیستم ایجادشده معقول نباشد اما چارهای جز تطبیق خود با آن ندارند و باید با آن همراه شوند و به ایرادهایش نیز خو بگیرند. اما وقتی صاحب قدرت شوی، مقاومت در برابر تغییر معنای دیگری مییابد.
شخص صاحب خود سعی میکند اکوسیستم مورد نظر خود را به وجود آورد. ایرادهای سیستم جدید را بزرگتر کند و مزیتهایش را کوچکتر. در این صورت میتواند به بخشی از اهداف خود برسد یا منافع خود را برای مدت بیشتری تامین کند تا در این مدتزمان بتواند راهکاری بیابد که در اکوسیستم جدید نیز منافعش تامین شود.
احتمالاً سامانه تدارکات الکترونیکی دولت نیز به چنین سرنوشتی دچار شده است. سامانهای طراحی شده که اکوسیستم خریدهای دولتی را تغییر میدهد. بیشک ایراداتی دارد که هنوز رفع نشده و ناهماهنگیهایی با دستگاههای اجرایی؛ اما واقعاً ایرادهایش به اندازهای هست که بسیاری از دستگاههای دولتی برای اتصال به آن مقاومت میکنند و میخواهند پروسه اتصال را تا آنجا که میتوانند به تاخیر بیندازند؟
آیا ایرادهای سامانه به اندازهای است که نمیتوان به آن متصل شد و در روند انجام کار ایرادهایش را برطرف کرد؟ آیا استفاده از یک سامانه جدید به اندازهای سخت است که حاضریم بخشی از درآمدهای ملی را به خاطر آن هدر دهیم؟
شاید پاسخ این سوالات تا حدودی دلایل عدم استقبال دستگاههای دولتی برای اتصال به سامانه تدارکات الکترونیکی دولت را مشخص کند