مروری بر کتاب بمب اطلاعاتی اثر پل ویریلیو
مروری بر کتاب بمب اطلاعاتی اثر پل ویریلیو
مروری بر کتاب بمب اطلاعاتی اثر پل ویریلیو
مروری بر کتاب بمب اطلاعاتی اثر پل ویریلیو
مروری بر کتاب جنگ محض اثر پل ویریلیو
مروری بر کتاب جنگ محض اثر پل ویریلیو
مروری بر کتاب سرعت و سیاستها اثر پل ویریلیو
مروری بر کتاب سرعت و سیاستها اثر پل ویریلیو
پل ویریلیو مردی 81 ساله است که ماشین و تلویزیون ندارد، کامپیوتر و موبایل ندارد و در خانهای دنج و ساکت زندگی میکند. کاستلز او را باستانشناس آینده میخواند، ساسن بزرگترین متفکر زنده اروپا مینامدش و برخی از نظریهپردازان جامعه اطلاعاتی به خصوص در ایالات متحده او را منتقد کماهمیت فناوری ارتباطات میدانند که ایدههای جالب و نامربوط را به هم ربط میدهد و با نثری پیچیده و غیرقابل فهم چیزهایی مینویسد که خودش هم نمیفهمد.
استاد معماری که با دهها کتاب، مقاله و مصاحبه منتشرشده در چهار دهه اخیر، تاثیری پررنگ بر نظریهپردازان جامعه اطلاعاتی داشته است. او نویسنده کتابهای مشهور سرعت و سیاستها، جنگ محض و بمب اطلاعاتی است. کسی که صدها اصطلاح در حوزه مطالعات جامعه اطلاعاتی ابداع کرده که در متون مختلف استفاده میشود؛ نظریهپرداز جنگ نرم و جنگ محض، مبدع علم سرعتشناسی. متاسفانه ویریلیو به دلیل نثر پیچیده و سخت آثارش، در ایران به درستی شناخته نشده است.
اپیزود 21 – رایتلیها در مخابرات
با صدای: میثم قاسمی، مینا نوبهاراپیزود 21 رادیو پیوست علاوه بر مرور اخبار هفته به تغییرات مخابرات و همراه اول و بسته شدن سایتهای کاریابی پرداخته است.
وقتی که اتفاقی میافته که شکی به جامعه وارد میشه و قشر زیادی از مردم و تحت تاثیر میزاره این امکان وجود داره که هفته بعدش هیچ خبری نباشه!
درست مثل فیلترینگ تلگرام درهفته گذشته که موجب شد این هفته در بیخبری سپری بشه اما پیگیری خبرها از فیلترینگ گرفته تا کارت اعتباری به این فضای بیرونق رونق داد.
هفته گذشته فیلتر اینستاگرام و تلگرام خبری بود که تمامی بخشهای مختلف جامعه را تحت تاثیر قرار داد. چرا که پیامرسانی فیلتر شد که تا چند روز قبل از آن همه دولتمردان متفقالقول بودند که تصمیمی برای فیلتر کردن آن ندارند اما سوال اینجاست که آیا با فیلتر شدن این پیامرسان خارجی پیامرسانهای داخلی میتوانند جایگزین آن شوند و اینکه مردم چقدر از آنها استقبال میکنند.
اپیزود 19 رادیو پیوست به همین موضوع پرداخته است.
اپیزود 18 – چه کسی حریم مرا دزدید؟
با صدای: میثم قاسمی، مینا نوبهاراین روزها موضوع حریم خصوصی و حفظ آن داغ شده است. وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات به اپراتورها در خصوص حفظ حریم خصوصی و مشتریانشان تذکر داده است و از یکی از آنها به دلیل افشای اطلاعاتشان گله کرده است. از سویی لایحه حریم خصوصی که با کمک پژوهشکده قوه قضائیه تنظیم شده است نهایی شده است.
زمانی بود که در مواقع بروز مشکل کاری سعی میکردم با توجیه و مقصریابی از مهلکه فرار کنم. همه مدالها را برای خودم میخواستم اما در مواقع بروز مشکل یا بحران جاخالی میدادم. پذیرفتن اشتباهاتم برایم خیلی سخت بود و این موضوع را که در مورد خروجی کارم مورد ارزیابی قرار بگیرم به راحتی برنمیتابیدم. روزی از آن روزها ایمیلی از سمت کارفرما آمد که نشان میداد انجام بخشی از برنامه اجرایی پیوسته شرکت ما پیش نرفته و مسئول آن برنامه من بودم. مدیریت شرکت جلسه فوری تشکیل داد و من میبایست راجع به مشکل پیشآمده توضیح میدادم. به محض اینکه رامین شروع به توضیح دادن مشکل کرد من حرفش را قطع کردم و شروع کردم به ارائه همه توضیحات و توجیههای مربوط یا نامربوطی که به ذهنم میرسید. از پاسخ ندادن به سوالات فنی قبلی من تا اینکه چرا گاهی در جلسات مشترک با کارفرما حضور نداشتم را به هم پیوند میزدم تا نشان دهم که مقصر پیشرفت نکردن کار من نیستم.
وقتی توجیههای متعدد و پرآب و تابم پایان یافت مدیرم رامین با لبخندی آرامشبخش شروع به صحبت کرد: «حمیدرضا جان! خسته نباشی. من میدونم که حجم کارهایی که روی دوشت هست خیلی زیاده و ازت ممنونم که با درایت همه اونها رو مدیریت میکنی. هدف از برگزاری این جلسه یافتن مقصر نیست. من به دنبال این هستم که در وهله اول ریشه مشکل رو پیدا کنیم تا بتونیم رفعش کنیم، ضمن اینکه بتونم پاسخ صادقانه و درستی از لحاظ فنی به کارفرما بدم. و مهمتر از همه اینها بتونم راهحلی برای جبران این تاخیری که در پیشرفت پروژه داشتیم ارائه بدم. همیشه گفتهم و باز هم تکرار میکنم که مسئولیت هر مشکلی رو که در خروجی کار تیم من باشه شخصاً بر عهده میگیرم. من به هر شکلی در این مورد و در همه موارد دیگه تو و بقیه تیم رو حمایت و پشتیبانی میکنم.»
بعد از حرفهای آرامشبخش رامین من تقریباً خلع سلاح شده بودم. اگر هم میخواستم، نمیتوانستم به منبع واقعی مشکل فکر نکنم. موضوع بحث از شخص به مشکل تغییر پیدا کرده بود و من چارهای جز مروری واقعبینانه به آنچه در مسیر پیش آمدن آن وضع رخ داده بود نداشتم. پرواضح بود که در یکی دو مورد اطلاعات کافی از سمت کارفرما به سمت ما نرسیده بود. از آن واضحتر منفعلانه عمل کردن من در پیگیری نکردن بهموقع برای کسب آن اطلاعات بود. با پذیرش این وضعیت دو نتیجه گرفتیم. یکی اینکه برای کنترل مدام پروژه نیاز به ابزار نرمافزاری مکانیزه و کارا حس میشود. دیگر آنکه در مواقع عدم نتیجهگیری اصرار به تشکیل جلسه با کارفرما به صورت کتبی لازم است. و در نهایت آنکه قرار شد یک برنامه سریع جبرانی به کارفرما ارائه شود.
حالا سالها گذشته و گاهی برایم پیش میآید که خودم به ناچار روی صندلی رامین مینشینم و سعی میکنم به همکاران جوانترم این مفهوم را منتقل کنم که هنگام بروز بحران باید به دنبال راهحل بود نه مقصر.گاهی موفق میشوم و البته گاهی هم خیر. گاهی خودم به درستی از انتقال نگاه راهحل محوری عاجزم و گاهی ایگوهای بزرگ همکاران عزیزم مانع میشود. البته با ایگوی آنها مشکلی ندارم. خودم هم دارم. همیشه هم داشتهام. به عنوان یک کمالگرا همیشه نسبت به نقد خروجیهایم حساس بودهام. اما پس از سالها هم تعریفم از کمال تراشیدهتر شده و هم فهمیدهام که من با خروجی کارم یکی نیستم. انتقاد از کار من مساوی انتقاد از من نیست. من هم اشتباه میکنم، فراموش میکنم. شاید حالا راحتتر از سابق این ضعفها را میپذیرم و سعی میکنم برایشان راهحلی بیابم. شاید حالا بیشتر یادم هست که هیچ چیز قطعی نیست. البته به جز همین جمله.
دستورالعملی که بانک مرکزی سال 93 برای صرافیها صادر کرده آنها را از فعالیت در فضای مجازی و خرید و فروش الکترونیکی ارز منع کرده است. طبق تبصره ماده 28 «انجام هر گونه عملیات صرافی در فضای اینترنتی یا مجـازی توسـط صـرافی ممنوع است».
این دستورالعمل درست زمانی صادر شده است که فعالیت استارتآپها و فینتکها در مراحل اولیه خود قرار داشت و به تدریج فعالیت آنها در بازار اقتصادی ایران شکل میگرفت، اما محدودیت ایجادشده از سوی قانونگذار برای این بخش از فینتکها این بازار را تا حدودی با مشکل مواجه کرد…
متن کامل این گزارش در شماره 53 ماهنامه پیوست منتشر شده است.
گوینده اخبار رادیو از افزایش 15 درصدی قیمت نان در تهران از 4 آذرماه خبر میدهد. راننده تاکسی پوزخندی میزند و میگوید: «کرایههای تاکسی هم افزایش پیدا میکند. در اصل باید کرایه از اردیبهشتماه افزایش پیدا میکرد اما به خاطر انتخابات ریاست جمهوری جلوی تغییر کرایه تاکسی را گرفتند.»
احتمالاً همه این مقدمهچینیها را میکند تا وقتی پیاده شدم منتظر پس گرفتن باقیمانده پولم نباشم. میگذارم به تحلیلهای سیاسیاش از اوضاع ایران، منطقه و جهان ادامه دهد و به عادت همیشگی سری به توییتر میزنم تا ببینم تازه چه خبر است. انگار توییتی جدید از وزیر ارتباطات تحلیلگران توییتر را وارد بحث تازهای کرده است. اما این بار نه بحث بر سر طرح رجیستری موبایل و پیشنهاد وزیر به نخریدن گوشی یا استفاده وزیر از توییتر بدون فیلترشکن، که بحث بر سر تغییر تعرفه اینترنت ثابت و مصرف منصفانه است. محمدجواد آذری جهرمی در توییتی خبر از به نتیجه رسیدن نهایی تغییر تعرفه اینترنت ثابت بعد از به گفته خودش «دو ماه کار فشرده» داده است.
اما در اینستاگرام خود جزئیات بیشتری از این مصوبه را با کاربران به اشتراک گذاشته و با هشتگ «عمل به وعده» تاکید کرده که با مصوبه جدید تعرفه اینترنت کاربران به اینترنت نامحدود با قیمتی به مراتب پایینتر از گذشته دسترسی خواهند داشت.
اگر شما هم از آن دسته دولتمردان باسلیقهای هستید که علاقه دارند در پایان یک دوره وزارت یا معاونت و مدیریت یک یا چند تکشاخ زیبا و باطراوت روی میز آقای خانه، رئیسجمهور یا مهمانان از مجلس بگذارند و چشمهای دیگران را خیره کنند تا مطمئن شوند وزارتخانهدار موفقی هستند، کافی است این دستورالعمل ساده را دنبال کنید تا بتوانید دستکم یک تکشاخ برشته روی میز برای پایان این چهارساله داشته باشید.
در استفاده از مقررات زیادهروی نکنید: تقریباً همه صاحبنظران متفقالقولاند که مهمترین کار دولت این است که هیچ کاری نکند. حیطه مانور و عملیات دولت چه در لایه مقررات و چه در زمینه حتی مشوقها به گونهای زمخت، غیرفنی و اغلب خودمدارانه است که به راحتی با ایجاد رانت یا گمراهی منجر به از میان رفتن میکروارگانیسمهای ظریف این بازار نمیشود. فراتر رفتن از لایه زیرساخت و فراهم کردن فناوریهای زیرساختی معمولاً هزینه سنگینی دارد و بومزیست را به نحو غیرقابل بازگشتی متضرر میکند. مثالهایش هم پیامرسان ملی، سیستمعامل ملی و دهها ملی بیمیل دیگر است.
تا میتوانید روی تکشاخ سرمایه بمالید: نه! وام دولتی سرمایه نیست. بازار ایران پتانسیل بالایی در جذب پول غیرسیاسی بینالمللی و استفاده از همین معدود صنعتگر و کارآفرین داخلی دارد. حتی با در نظر گرفتن کمند در حال تنگ شدن تحریمها هم باز صندوقهایی چندملیتی از اروپا و حتی آفریقا و خاورمیانه هستند که به بازار ایران علاقهمندند، فقط کافی است این متولیان مدعی حوزه استارتآپها کمک کنند حاکمیت در نترساندن این سرمایههای مردد مصمم شود یا دستکم تضمینهایی برای سرمایهگذاران سنتی داخلی فراهم کند که بدون ترس از انگ خوردن پولشان را در این عرصه پرخطر بیاورند.
مراقب باشید چقدر فیلترینگ در دیگ میریزید: تعدیل فضای کسب و کار به نفع دانش و سرمایه ایرانی به خودی خود پسندیده است ولی مکانیسم این بازار جدید این است که خودشان خودشان را تعدیل می کنند و وقتی با حذف غیرکارشناسی، غیرمنطقی و بدون توضیح یک بازیگر جهانی میخواهید یک نمونه ضعیف داخلی را تقویت کنید نه تنها امکان یک رقابت واقعی را در یک بازار مجهز به فیلترشکن میگیرید، بلکه نگاه بدبینی و شکاکیت را هم متوجه باقیماندهها در بازار میکنید. فرض برای تولید یک تکشاخ این است که توان رقابت یا دستکم ادغام دارد و با قوانین منصفانه میتواند رقابت کند و دوام بیاورد. الگوی چینی برای ایران در این زمینه و البته بسیاری زمینهها پاسخگو نیست، چون در یک کلام ما چین نیستیم؛ آنها نفت ما را ندارند و ما جمعیت آنها را.
شما یک آشپز واقعی نیستید: یک تکشاخ واقعی خودش خودش را میپزد و شما به عنوان دولت فقط کافی است در زمینه بازار، مقررات، سرمایه و رقابت از سر راهش به اندازه کافی کنار بروید. بدون شک باور ملی و حاکمیتی به لزوم وجود غولهای فناوری بسیار مهم است ولی این دید که فکر کنیم یک کسبوکار در دنیای مدرن با آب دادن رشد میکند در جهانی مبتنی بر خدمات غیرممکن است. میلیاردها تومانی که در پارکهای فناوری و پردیسهای دانشگاهی بر باد میروند این دیدگاه را تایید میکنند. در قابلمه را بگذارید تا غذا خود مهیا شود. فقط هر از گاهی آن را هم بزنید.
در یک کلام آرامش خودتان را حفظ کنید، تکشاخها تخیلاتی هستند که همه ما امیدواریم حقیقت داشته باشند. پس پرونده این شماره پیوست را بخوانید.
اپیزود 17 #رادیوپیوست در این شماره به مهمترین موضوعات هفتهای که گذشت پرداخته است و شب یلدایی پر از دود را به شما تبریک گفته و از سنتهای یلدا و تخفیفهایی به نام یلدا و به کام فروشندگان خبر داده است.
اگر میخواهید در مورد مشکلات سایتهای حراجی در شب یلدا و تخفیفهای آنها و مشکلاتی که در همین زمینه به وجود میآید، بدانید حتما این شماره #رادیوپیوست را گوش کنید.