به سوی رهبری فکری

رهبری فکری (Thought leadership) مثل بیشتر واژگان تخصصی دیگر اغلب به اشتباه فهمیده می‌شود یا در جای خود استفاده نمی‌شود اما منظور از رهبری فکری دقیقا چیست و چرا باید به فکر گسترش رهبری فکری بود؟ سال 2013 سالی است که در آن بازاریابی محتوایی به یک اصل غالب در سازمان‌های فعال در زمینه بازاریابی تبدیل شده است. رهبری فکری یک جزء کلیدی از بازاریابی محتوایی است. در زیر این پدیده و راهکارهای لازم را برای ارائه یک رهبری فکری جدید بررسی می‌کنیم. رهبری فکری چیست ویکی‌پدیا برای تاکید بر مشکلاتی که اغلب در تعریف واژگان تخصصی وجود دارد، رهبری فکری را یک واژه تخصصی تجاری می‌نامد و آن را محتوایی تعریف می‌کند که دیگران آن را جریانی خلاقانه و دربرگیرنده تلقی کرده که در شاخه‌ای از صنعت تاثیرگذار و دارای نفوذ است. در این یادداشت، رهبر فکری یک شخص یا شرکت تعریف می‌شود که نه فقط مورد توجه عموم قرار دارد بلکه از این مساله برای پیشبرد منافع خود بهره‌برداری مثبت نیز می‌کند. دانیل راسموس (مشاور برجسته کسب و کارهای موفق) در تعریف این واژه می‌نویسد:«رهبری فکری باید مدخلی باشد برای یک رابطه. رهبری فکری باید باعث آشنایی عموم با یک شرکت شود، آنها را برای این آشنایی به چالش بکشد و مایه الهام آنها قرار گیرد. رهبری فکری باید باعث روابطی شود که تا پیش از این وجود نداشت و باید روابط موجود را نیز تقویت کند.» به نظر من رهبری فکری صرفا روندی است که در جریان آن یک شرکت یا فرد با پاسخگویی درباره سوالات مهمی که در ذهن مخاطبان شکل گرفته است به یک مرجع و صاحب نظر درباره موضوعات مرتبط تبدیل می‌شود. هرچند رهبری فکری شامل یک چشم‌انداز خاص از موضوعات داغ مرتبط با مشتری‌هاست اما مساله مهم برای من اولویتی است که مخاطبان تعیین می‌کنند. آنها هستند که تعیین می‌کنند چه سوالاتی مطرح...