هوشمندی مفهومی نوپدید نیست؛ هوشمندی از زمانی که انسان برای تسهیل زندگی خود اولین قدمها را برداشت، آغاز شد. از لحظهای که بشر به این موضوع فکر کرد که شاید راه راحتتر و کمهزینهتری وجود داشته باشد. در ابتدا این مساله ابعاد بزرگی نداشت و بیشتر زندگی یک خانواده یا یک روستا را شامل میشد. ولی با گذشت زمان اهمیت این موضوع بیشتر و بیشتر شد. همچنان که هنوز هم از هوشمندی نیاکان خود در ساخت شبکههای آب و قناتها یا ساخت حمامی که با یک شمع گرم میشده به سر ذوق میآییم و آنها را تحسین میکنیم. میتوان گفت هوشمندی با زندگی انسانها در کنار هم، عظیمتر و مهمتر شد که نیاز به افکاری خلاقانهتر نیز داشت و البته هر چه جمعیت انسانهایی که در کنار همدیگر زندگی میکردند بیشتر میشد، نیاز به هوشمند بودن نیز نمود بیشتری مییافت. حضور انسانهای بیشتر در کنار هم به معنای نیاز به نظامهای تقسیم، فضاهای شهری، خدمات عمومی و غیره است و این شکل از هوشمندی در تمامی اعصار تاریخی با انسان همراه بوده است. برای عصر حاضر نامهای گوناگونی استفاده میشود: عصر دیجیتال، عصر ارتباطات، عصر شبکه، عصر کوانتوم و نانو و غیره، هر کدام از این مفاهیم پیام مشترکی را به ذهن میرساند؛ اینکه در زمان حال فناوریهای سطح بالا بیشترین تاثیرگذاری را بر زندگی عامه مردم دارند. تعاریف بسیاری از جنبههای زندگی در حال تغییر است و این به معنای لزوم بنا نهادن تصمیمات و راهبردهای جدید با در نظر گرفتن نقش بسیار پررنگ این فناوریها در زندگی مردم است. اما تفاوتی که در عصر حاضر وجود دارد و پیشفرض بهکارگیری این فناوریها در راهبردهای جاری است، لزوم مشارکت مردم در استفاده از آنهاست که خود نیازمند آشنایی مردم با نحوه بهکارگیری ابزارهایی است که برای عصر حاضر طراحی شدهاند. ساده بودن بهکارگیری، تعاملی بودن، زیرساختهای قوی ارتباطی، وجود...