قسمت هفدهم
حمله یا دفاع، مساله این است
۲۵ شهریور ۱۳۹۴
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
شماره ۱۷
تاریخ بهروزرسانی: ۷ آبان ۱۳۹۸
1 . او یکی از تاثیرگذارترین مدیران صنعت موبایل بود. هنوز هم وی را به عنوان یکی از پیشگامان این کسب و کار میشناسند(ضمنا منتظر خبرهای جدیدی از او در این حوزه باشید). هژبر از معدود مدیرانی بود که هر چند طبق معمول مدیرانی از این دست، تخصص اصلیاش در فروش بود اما از بازاریابی، خدمات پس از فروش و روابط عمومی هم در حدی ایدهآل سر درمیآورد. کارکردن با او شانسی بود که نصیب من شد. شاید کمترین چیزهایی که از او فرا گرفتم مربوط به مسائل فنی کار بود اما مهمترین آموزههای همکاری با او در قالب آشنایی با یک مکتب کاری شکل گرفت که البته در یکی از یادداشتهای قبلی همین مجموعه به آن هم پرداختهام. اما به جرات میتوان گفت به یادماندنیترین ویژگی او روحیه تهاجمیاش بود. در جلسات کاری هنگام صحبت کردن با همکاران و تیم زیر دستش به شدت تندخو و بیگذشت بود. کوبیدن نقاط ضعف دیگران با جدیتی بیرحمانه تصویری سنگدل از مدیری کاریزماتیک و قوی میساخت که کار کردن با او تبدیل به آرزویی کابوسوار میشد. او سمبل پرسونایی بود که از ویژگی تهاجم (aggressiveness) لبریز است. در مقابل او یا میبایست رها کرد و رفت یا ماند و پوست انداخت و فرا گرفت. آن سالها گذشته و من خوشحالم که این فرصت را از دست ندادم. اما گاهی از خود میپرسم اگر او روحیهای تهاجمی نمیداشت نتیجه همکاریهایش چه میشد. آیا عده بیشتری نمیماندند؟ آیا مسیر آن کسب و کار چیزی متفاوت میشد؟ روحیه خشن او چه فرصتهایی را از اطرافیانش برای تجربههای بیشتر گرفته؟ از خودش چطور؟ یا اصلا اگر تندخو و بیملاحظه نبود، دیگر اصلا او بود؟! 2 . داریوش سالهاست مدیرعامل یک شرکت تحقیقاتی موفق است. در کارش نمونه است. حدود 15 سال پیش وقتی برای اولین بار او را دیدم، مهندس جوانی بود که در اولین تجربه...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید