من خودم را شیفته فناوری نمیدانم و آنقدرها هم آدم خوشبینی نیستم. پس نه، قرار نیست این گزارش در مورد نقش هوش مصنوعی در نجات جهان باشد یا اینکه بزرگداده با حذف نژادپرستی از جامعه، دنیای ما را به جهانی بهتر بدل خواهد کرد. متاسفانه، تنها راه داشتن دنیای بهتر به نظر من حذف شدن انسانهاست. در واقع، اگر بتوان الگوریتمها را به جای انسان نشاند، مساله نژاد اصلاً مطرح نمیشود، همانطور که اگر اتومبیلهای خودران جای همه رانندهها را بگیرند، آمار تصادفهای جادهای کاهش مییابد، هرچند همچنان ممکن است این حوادث رخ دهد، به ویژه در مورد عابران پیاده. فارغ از این سناریوهای غیرمحتمل، استفاده و درک روشهای واقعگرایانه که تکنولوژی برای ما فراهم میآورد میتواند در زمینه تبعیض نژادی و در محلهای کارمان و دیگر مکانها- اگر ما واقعاً بخواهیم- به کمکمان بیاید. با همه این احوالات، ما در عصری زندگی میکنیم که اشتیاق رهبران برای کاهش نژادپرستی از اقداماتشان پیشی گرفته است. بنابراین اگر میخواهیم از محکوم کردن به مداخله و از انتقاد به راهحل برسیم، باید از هر منبعی که در اختیار داریم استفاده کنیم و در مواجهه با راهحلهای جدید آغوشی گشوده داشته باشیم. فناوری و به ویژه رویکردهای مبتنی بر داده برای مدیریت کارمندان، دستکم از چهار طریق به ما امکان میدهد که نژادپرستی را در محل کار کاهش دهیم. تحلیل متاداده ایمیل و پیامها (ارتباطات شبکههای اجتماعی) الگوریتمها بیآنکه در حریم خصوصی فرد دخالت کنند یا مکالمههای شخصی را بخوانند (که البته عملی غیرقانونی است) میتوانند آموزش ببینند که نقشه شبکههای اجتماعی تیم یا سازمان را ترسیم و افرادی را که از تعاملات اجتماعی حذف شدهاند شناسایی کنند. استفاده از این دادهها و اطلاعات جمعیتشناسی در مورد تنوع (نژاد و غیره) به سازمانها کمک میکند «مدل» دیجیتالی داشته باشند و از معیارهای غیرتهاجمی استفاده کنند. تصور کنید متخصص منابع انسانی که به دادههای...