وقتی رهبری یک تیم را بر عهده داشته باشید، بروز بحرانهای مختلفْ حتمی است: بلایای طبیعی، از دست دادن عزیزان، شکستهای شغلی- اما نحوه حمایت شما از کارکنانتان در زمان وقوع چنین چالشهایی بسیار تاثیرگذار خواهد بود. «نمیدانستم باید به او چه بگویم، برای همین از او دوری میکردم.» این جملاتی است که در یکی از جلسات آموزشیام مدیر یک مجموعه با صدایی آهسته و با شرمندگی بازگو و به آن اذعان کرد. یکی از اعضای تیم این مدیر بهتازگی فرزند خود را از دست داده بود و او به جای آنکه سعی کند حمایتش را به کارمند خود نشان دهد، از او فاصله گرفته بود. این مدیر از من پرسید: «برای بهتر شدن اوضاع چه میتوانستم بگویم؟ میترسیدم وضع را بدتر کنم.» این لحظهای است که بسیاری از رهبران با آن مواجه میشوند اما کمتر رهبری از آن صحبت میکند. وقتی کارکنان با مرگ عزیزان، بحران یا مشکلات شخصی دستبهگریبان میشوند، میل غریزی به فاصله گرفتن و ماندن در حاشیه امن وظایف و ضربالاجلهای شغلی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. اما رهبری در دوران سختی نه بیان حرفهای بینقص، بلکه شجاعت حضور داشتن است. بار روانی سختی سختی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد: بلایای طبیعی، بلاتکلیفی مالی، تغییرات بزرگ سازمانی یا حتی از دست دادن یکی از اعضای محبوب تیم. چنین موقعیتهایی روال عادی را برهم میزنند، امور روزمره را مختل میکنند و اغلب باعث میشوند کارکنان با یک بار روانی در محل کار حاضر شوند. اما سختی امری نه صرفاً شخصی بلکه جمعی است. وقتی دنیای یک شخص به لرزه درمیآید، موج آن میتواند تمام تیم را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال: تیمی که با مشکل اخراج دستبهگریبان است ممکن است با اضطراب و پدیده «احساس گناه بازمانده» (Survivor's Guilt) درگیر شود. نیرویی که بعد از یک مورد اضطراری خانوادگی به کار بازمیگردد ممکن است دشواری...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.