بانک جهانی از مدتها پیش اهمیت توانمندسازی مالی خانوادهها را در مبارزه با فقر درک کرده بود و به همین دلیل برنامهای را با عنوان فراگیری مالی (Financial Inclusion) از سال ۲۰۱۴ آغاز کرد که هدف آن گسترش دسترسی همه جمعیت جهان به ابزارهای اولیه اما ضروری مالی بود. منظور از ابزارهای مالی ضروری عبارت از حساب یا هر موجودیت مالی دیگر مبتنی بر پول رایج (کیف پول دیجیتالی، کارت و غیره) است که به یک فرد امکان بدهد حداقل از پنج سرویس پایهای مالی یعنی پرداخت، پسانداز، اعتبار، انتقال ارزی خرد و بیمه بهرهمند شود. بانک جهانی با مشارکت بانکها و شرکتهای پرداخت و اپراتورهای موبایل و دولتها تلاش میکند این هدف تا سال ۲۰۲۰ محقق شود. گزارش فعالیت کشورهای مختلف در این زمینه را میتوان روی سایت بانک جهانی دید. این برنامه باعث شد به تدریج بحث فراگیری مالی به ادبیات سیاستگذاری بسیاری از کشورها وارد و در برخی کشورها به یکی از اجزای کلیدی برنامههای توسعهای و فقرزدایی بدل شود. به خصوص در آفریقا و شبهقاره هند تلاشهای مهمی برای گسترش فراگیری مالی صورت میگیرد. اما چرا فراگیری مالی ناگهان چنین اهمیتی یافت؟ علت آن را باید در تحولی جستوجو کرد که در معنای فقر و سیاستهای فقرزدایی در ادبیات اقتصادی رخ داده بود. فقر یعنی فقدان قابلیت در ادبیات اقتصاد توسعه، طی سالها فقر، کمتر بودن درآمد از هزینههای ضروری معنا میشد؛ اما آمارتیا سن (Amartya Sen) اقتصاددان مشهور تعریف جدیدی از فقر به دست داد که منجر به تغییر سیاستهای فقرزدایی در دنیا شد. آمارتیا سن معتقد بود فقر نداشتن پول نیست بلکه نداشتن قابلیت لازم برای تحقق استعدادهای فردی و محرومیت از فرصتهاست؛ به عنوان مثال جوانی که در یک روستای دوردست هند زندگی میکند به دلیل مجموعهای از موانع فرهنگی و جغرافیایی از دسترسی به آموزش خوب محروم است و به همین دلیل...