قسمت هفتاد و هفتم
خفه شدن یا نشدن، مساله این است!
۴ اسفند ۱۳۹۸
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
شماره ۷۷
تاریخ بهروزرسانی: ۱۲ اسفند ۱۳۹۸
یکی از غلطترین جملههایی که در طول این سالها از بعضی شرکتها شنیدهام این بوده که «استراتژی روابط عمومی ما سکوت و حرف نزدن است!» علت اینکه صفت غلط را برای این ادعا به کار بردم انتخاب سکوت نیست بلکه قرار دادن آن کنار واژه استراتژی است. چراکه استراتژی یا نقشه راه معرف روشی است که در درازمدت بناست ما را به هدف یا اهداف مشخصی برساند. بنابراین اگر قرار است برندی در درازمدت یا حتی میانمدت هیچ خروجی روابط عمومیای نداشته باشد یا به قول خودشان سکوت کند، واقعیت این است که در اساس سازوکار روابط عمومی ندارد. به نظرم در بسیاری از موارد این نگاههای در ظاهر «چراغخاموش» را آنهایی دارند که فاقد تیم و ساختار مشخص روابط عمومی هستند و این رویکرد را بهانه میکنند. گاهی هم یا به این خاطر است که آن برند درک درستی از روابط عمومی ندارد یا به هر دلیلی تمایلی به انجام فعالیت روابط عمومی ندارد، که این خود میتواند ریشه در دلیل اول داشته باشد. حتی شاید بتوان ریشه ترس آنهایی را هم که بیم آن دارند که در بازار حوزه فعالیت خود دیده شوند، در دلیل اول یعنی عدم درک اهمیت ارتباطات یافت. روابط عمومی هم مانند بسیاری دیگر از فعالیتهای ارتباطاتی یک پروژه محدود دورهای نیست و در گذر زمان و البته با داشتن هدف، استراتژی مشخص، برنامهریزی دقیق و پویا و گاهی هم تاکتیکهای مقطعی معنا پیدا میکند. هرچند یکی از این تاکتیکها میتواند سکوت باشد. پس شاید بتوان گفت استراتژی سکوت نداریم، اما تاکتیک سکوت داریم. نه تنها داریم بلکه گاهی از نان شب هم واجبتر است. به یاد دارم چند سال قبل یکی از برندهای معروف حوزه فناوری به دلیل خطای بزرگی در عرضه خدماتش به کاربران، دچار یک بحران وسیع و دامنهدار شد. تحلیل شیوه عملکرد روابط عمومی آن برند در طول دوره بحران...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید