داتین زمینه کاری: تولید نرمافزار و ارائه راهکارهای جامع بانکی و مالی نیروی انسانی: ۶۱۴ نفر سال تاسیس: ۱۳۹۲ روایتی به نسبت مکرر است که در چند سال اخیر قواعد بازی در اکوسیستم بانکداری، ماهیتی پیچیده و چندوجهی پیدا کرده است. ماهیتی که بخش عمدهای از پیچیدگی خود را وامدار تغییرات بهوجودآمده در نظم جهانی و تغییر قواعدی است که با تولد و رواج اینترنت و فضای مجازی پدید آمده. تولدی که شکل حضور در میدانهای مبارزه را تغییر داده و گوی سبقت را نَه به پرزورترینها که به پرسرعتترینها بخشیده است. حال در این میدان بازیگرانی حضور دارند که بازوی این سرعتبخشی میشوند و به پیشبینی حرکات رقیب در میدان میپردازند. میدانی که متنوع است و دایره وسیعی از محصولات، خدمات و راهحلها در سبد دارد و به وقت نیاز از یکایک آنها بهره میجوید. «داتین» یکی از همان بازوهای نیرودهنده است. شرکتی که گشتوگذار در طبقات و گپوگفت با مدیرانش نشان داد میخواهد در کوتاهمدت در اکوسیستم بانکداری کشور کاری کند کارستان. پیش از استقلال در یک روز سرد پاییزی بود که قرعه شرکتگردیهایمان به نام «داتین» افتاد؛ در یکی از ساختمانهای بلندمرتبه خیابان جردن که جلال و جبروتش یکتنه میتوانست هویت ناهید شرقی را به نام خود ثبت کند. سرمای پاییزی را پشت درهای ورودی مجموعه تنها گذاشتیم و به همراه مژگان رضايی مدیر روابطعمومی داتین وارد مجموعه شدیم. رضایی برایمان گفت که ۹ طبقه از این ساختمان 10 طبقه به داتین اختصاص دارد؛ طبقاتی که هر کدام به احتساب ماموریتها و برنامههای مجموعه قسمتبندی شده و در هر کدام از آنها گروهی مشغول کار ویژهای است. سخن از تعداد نیروی انسانی مجموعه که به میان آمد دلیل تراکم نیروی کار در طبقات مختلف آن مشخص شد. تراکمی که نشان از حجم ماموریتها و پروژههای در دست اجرای داتین میداد. آنها که مرد یا البته زن این...
همیشه نوشتهام آدم خاطرهبازی نیستم. نوستالژیک بودن برای روزنامهنگار مثل این است که سمشناس باشی و هر بار با ساختن یا شناختن یک زهر کمی هم خودت از آن بچشی! کولهبار روزمرگی میتواند از بار روزها و سالهایی که به نوشته تبدیل کردهای چنان سنگین شود که کمرت را بشکند. این روزها این بار را فقط میتوان بر دوش سایت ماهنامه انداخت؛ جایی که خیلی زیبا و خوش آب و رنگ چنان نسخه سپیدکاریشده و مدرنی از نوشتههای قدیمیات نشان میدهد که خودت هم میمانی این نوشته تر و تمیز کار چه کسی بوده.
سعید امامی مثل همه سالهایی که میشناسمش با کت و شلوار و کراوات خوشتیپ و عطرزده وارد آسانسور ماهنامه پیوست میشود. دیدن تحریریه خالی که به دلیل دورکاری تحمیلی کرونا تعطیل است غمانگیز است، اما با دیدن همان خوشمشربی و وقتشناسی که در کمیسیون نرمافزارهای پیشرفته سازمانی مشخصهاش است ناخواسته زیر ماسک لبخند میزند. میدانم هنوز هم وقتی جایی میداند به ظاهرش گیر میدهند خیلی بیسروصدا غایب میشود. اینکه نوه حاج میرزا آقاامامی چهره جاودانی مینیاتور اصفهان و روحانی هنرمند جلدهای سوخت حالا یک کراواتی است که احتمالاً مشهورترین چهره ERP کشور به حساب میآید خودش به خودی خود برای اثبات گذر تاریخی کافی است. سعید امامی آن روز در مقابل دوربین و پشت فنجانهای قهوه، چهره حتی متفاوتتری از خود نشان داد که بیانگر آن بود که با چه صعود و سقوطی یکی از اولین سری فارغالتحصیلان مدرسه عالی کامپیوتر ایران توانست جزو موسسان شرکت تاریخی پارس سیستم باشد. در روایت این سرگذشت شخصی با ما همراه باشید.
0 نظر