با توجه به عوامل منطقهای مثل نفت، روندهای تجاری استراتژیک و کشمکشها، پرداختن به مساله مشارکت چین در MENA* دشوار است. در حالی که فرصتهای بسیاری برای بخش خصوصی و سرمایهگذاری فناوری وجود دارد، گسترش همکاری بین چین و شورای همکاری خلیج فارس آسان نخواهد بود. به دلیل وجود نفت و پیچیدگیهای مربوط به تجارت آن، رابطه بین چین و شورای خلیج فارس رابطهای مبتلا به بیماری هلندی** است. خاورمیانه صادرات نفت چندانی به چین ندارد اما چین بیش از بیش از یکسوم نفت و گاز مایع خود را از شورای خلیج فارس وارد میکند. در واقع نفت فراتر از یک رابطه صادرات-واردات است و شرکهای ملی نفت چین در منطقه حضور گستردهای دارند. کشورهایی که نفت ندارند، مثل مصر و سوریه، به دیگر منابع خود برای جذب سرمایهگذاران چینی اتکا میکنند. این امر باعث میشود رقابت کمتری بین سرمایهگذاران چینی وجود داشته باشد و به آنها امکان بدهد در این مناطق همکاری کنند. کشورهای MENA از نظر ایدئولوژیک، علیه تاثیر غربیاند (به ویژه در مورد ایالات متحده آمریکا) و به این ترتیب خطمشی چین که عدم مداخله است برای آنها جذابتر است. علاوه بر این بسیاری از کشورهای MENA منابع داخلی دارند و میتوانند از منابع مالی چین استفاده کنند. افزایش نفوذ اینترنت و تمرکز دولت نفوذ کل اینترنت در خاورمیانه بیشتر از ۶۰ درصد (بیش از ۱۵۰ میلیون کاربر) است و این امر توجه سرمایهگذاران کارآفرین را به خود جلب کرده است. منطقه MENA به غیر از برخی بخشها، مثل جنوب صحرای آفریقا، زیرساخت دیجیتالی و فیزیکی نسبتاً پایداری دارد و با توجه به اینکه بازار جنوب شرقی آسیا در حال اشباع است، توجه تعدادی از سرمایهگذاران کارآفرین چینی به خاورمیانه جلب شده است. سرمایهگذاران چینی آفریقای شمالی و منطقه خلیج فارس را مد نظر قرار دادهاند. آنها به حوزههایی مثل تجارت الکترونیکی، سرگرمی، فناوری و فینتک...