تعداد زیادی از کشورها سفیرانی برای فناوری تعیین میکنند اما اجماع نظری درباره اهداف سفیر فناوری، جایگاه او در دولت و تعاملش با بخش خصوصی و هیاتهای چندجانبه حاصل نشده است. این مقاله، سه مدل ملی در کشورهای استرالیا، برزیل و کنیا را تحلیل میکند تا رویکردهای کنونی برای دیپلماسی فناوری و نقاط قوت و خلأهای سازمانی نمایان شوند. استرالیا: هنجارهای سایبری و قانونگذاری استرالیا دیپلماسی فناوری را با تمرکز بر فضای سایبری پیادهسازی میکند و نقشی برای سفیر امور سایبری در وزارت امور خارجه و تجارت تعیین کرده است. برخلاف تعامل مستقیم دانمارک با شرکتها یا استراتژی دولتی چین، رویکرد استرالیا این است که بر هنجارها و چارچوبهای امنیت سایبری جهانی تاثیر بگذارد. کار سفیر امور سایبری استرالیا ایجاد ائتلاف برای رعایت رفتار دولتی مسئولانه در فضای سایبری، پشتیبانی از ظرفیتسازی بینالمللی و کمک به مباحث حکمرانی سایبری در سطوح منطقهای و چندجانبه است. سفیر استرالیا ارتباط مستقیم کمتری با شرکتهای فناوری در نقاط مختلف جهان دارد اما نقش او در شکلدادن به معماری هنجاری حکمرانی فضای سایبری بهخوبی به چشم میآید. برزیل: نوآوری و اتحاد جهانی حول فناوری کمک برزیل به دیپلماسی فناوری در طول سالهای اخیر تکامل چشمگیری پیدا کرده است؛ بهویژه به لطف کار بنیادین یوجینیو وارگاس گارسیا، دیپلمات فناوری سابق برزیل. گارسیا در مقام رابط برزیل در سیلیکونولی و معاون رئیس کنسولگری برزیل در سانفرانسیسکو نقش مهمی در برقراری ارتباط بین سیاستگذاری عمومی برزیل و اکوسیستم جهانی نوآوری ایفا کرد. گارسیا بر ساخت پلهای نهادی با شرکتهای فناوری، دانشگاهها و استارتآپها تمرکز کرد. او نماینده برزیل در عرصههای حکمرانی از جمله سازمان ملل و گروه بیست بوده و چارچوبهای سیاستگذاری حول هوش مصنوعی را اشاعه داده است. علاوه بر این، گارسیا به شکلگیری برنامه ملی دیپلماسی نوآوری برزیل کمک کرد. این برنامه هنوز هم از بومیسازی استارتآپهای فناوری و تقویت همکاری دوجانبه در علم، فناوری...