سرمایهگذاری صندوق آمریکایی Andreessen Horowitz در استارتآپ رمزارز پایدار ZAR در پاکستان
شرکت سرمایهگذاری Andreessen Horowitz معروف به a16z که از سرمایهگذاران مطرح حوزه رمزارزها است، به…
۶ آبان ۱۴۰۴
۶ آبان ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۵ دقیقه

ارزش کل تجارت الکترونیکی ایران طبق اعلام مرکز تتا در سال ۱۴۰۳ با رشد ۷۳ درصدی به ۵ هزار و ۵۰۰ همت رسیده و تعداد کسبوکارهای دارای اینماد از مرز ۳۰۶ هزار واحد گذشته است اما بازاری دیگر در سایه این رشد رسمی نفس میکشد؛ بازاری که نه مجوز میخواهد و نه دادهای از آن ثبت میشود: «تجارت اجتماعی». بازاری که بخش عمده آن بر دوش زنان است و حیاتش وابسته به اینترنت بینالملل.
به گزارش پیوست، سهم فروش آنلاین از کل خردهفروشی کشور در گزارش سال دیجیکالا حدود ۶.۴ درصد اعلام شده است و از این میزان تقریبا ۴۰ درصد در اختیار تجارت اجتماعی است؛ بازاری که عملا خارج از چارچوبهای رسمی تجارت الکترونیکی فعالیت میکند و دادهای مستند از آن وجود ندارد.
راحیل محمدی، مدیر توسعه کسبوکار یکتابات، میگوید حجم تراکنشهای اینستاگرامی در ایران بیش از ۱۵۰ همت بوده است؛ عددی که اگر درست باشد، رقم قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.
در سطح جهانی نیز روند مشابهی در جریان است. طبق گزارشهای Mordor Intelligence و Statista، حجم تجارت اجتماعی بین ۱.۵ تا ۲ تریلیون دلار تخمین زده میشود. در خاورمیانه نیز، به گزارش ResearchAndMarkets، این رقم تا سال ۲۰۲۵ به حدود ۹.۹ میلیارد دلار خواهد رسید. این یعنی حتی شرکتهای بزرگ تجارت الکترونیکی هم دیگر بدون شبکههای اجتماعی توان رقابتی خود را از دست خواهند داد.
نفیسه آزاد، مدیرعامل گروه کسبوکار پژوهی «گوی»، که در حال نگارش پژوهشی درباره نقش زنان در تجارت اجتماعی است، میگوید بیش از ۶۰ درصد فعالان این بازار را زنان تشکیل میدهند.
دلیل این موضوع روشن است: دسترسپذیری پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و امکان فروش بدون نیاز به دانش فنی پیچیده یا سرمایه اولیه بالا.
در حالیکه در تجارت الکترونیکی رسمی سهم زنان از مالکیت کسبوکارها حدود ۲۵ درصد و از متقاضیان جدید اینماد ۳۲ درصد اعلام شده است، در تجارت اجتماعی این نسبت بیش از دو برابر است؛ نشانهای از جابهجایی محور فرصتهای اقتصادی به سمت پلتفرمهای غیررسمی.

به گفته آزاد، تجارت اجتماعی برای بسیاری از زنان ایرانی به معنای استقلال مالی، انعطاف زمانی و گریز از ساختارهای خشک بازار کار رسمی است. اما از آنجا که این فضا غیررسمی است، نه بیمه و حمایت قانونی دارد و نه دادهای که بتوان بر پایه آن سیاستگذاری کرد.
پشوتن پورپزشک، مدیرعامل پادرو، معتقد است تجارت اجتماعی بیش از هر بخش دیگری از اقتصاد دیجیتال به وضعیت اجتماعی وابسته است: «ترافیک و بازدید فروشگاهها به حالت قبل از جنگ دوازدهروزه برگشته، اما هنوز حجم خرید مثل گذشته نیست. علت اصلی، کاهش قدرت خرید مردم و ترس از نوسانات قیمتی است.»

او تاکید میکند اثر شبکهای، یعنی همان تاثیر افراد بر یکدیگر، باعث رشد نمایی تجارت اجتماعی میشود. در جهان این بخش سالانه حدود ۳۰ درصد رشد دارد؛ در حالیکه تجارت الکترونیکی تنها ۱۲ درصد رشد میکند. به گفته پورپزشک، ایران نیز میتوانست چنین رشدی را تجربه کند اگر فیلترینگ و محدودیتهای اینترنت از سال ۱۴۰۱ مانع آن نشده بود.
مریم نیکنژاد، پژوهشگر و نویسنده کتاب تجارت اجتماعی، میگوید جنگ دوازدهروزه و قطعی اینترنت ضربه سنگینی به این بازار وارد کرد، اما چالش اصلی همچنان فیلترینگ است: «با وجود همه این موانع، پلتفرمهای فیلترشده هنوز محبوبترند چون جهانیاند و امکان دیدهشدن بیشتری فراهم میکنند.»

به باور او، شبکههای اجتماعی نهتنها محل فروش بلکه بستر اصلی تبلیغات و معرفی کسبوکارهای کوچک هستند؛ ابزارهایی برای رشد بدون هزینه، که هیچ پلتفرم بومی معادلشان را ندارد.
یاسمن شادمان، صاحب آنلاینشاپ «مینمان»، میگوید کسبوکارهای کوچک به نوسانات اینترنت عادت کردهاند اما همچنان بقایشان به آن وابسته است: «اگر دو روز در اینستاگرام غیرفعال شویم، الگوریتم ما را حذف میکند و فروش افت میکند. با این حال، اینستاگرام هنوز بهترین ابزار فروش و ارتباط با مشتری است.»
او تأکید میکند که بهدلیل نبود مخاطب و محدودیتهای فنی، تمایلی به مهاجرت به پلتفرمهای بومی ندارد.
معصومه شاهمحمدی، مدیر پتشاپ آنلاین «دکتراگزوپت»، نیز میگوید حتی در زمان جنگ هم فعالیت خود را متوقف نکردهاند:«رشد صفحه اینستاگرام راحتتر از وبسایت است. ما مشتری از بندر لنگه و چابهار داریم؛ ارتباط مستقیم در شبکههای اجتماعی سادهتر است.»
او میگوید:« اگر وضعیت اینترنت بینالملل از این هم بدتر شود، احتمالاً به پلتفرمهای داخلی یا وبسایت خود پناه خواهد برد.» شاهمحمدی تأکید میکند اگر دادههای فروش او بتواند به سیاستگذار نشان دهد قطع اینترنت یعنی قطع معیشت، حاضر است آن را در اختیار نهادهای پژوهشی بگذارد.
کیمیا حاجینصرالهی از دیگر فروشندگان اینستاگرامی است که حتی در زمان جنگ افزایش فروش را تجربه کرده است میگوید: «راهاندازی آنلاینشاپ همزمان با آغاز فیلترینگ برایم سخت بود، اما مردم دوباره برگشتند. حالا فروش اینستاگرامی سودآورتر از فروش در فروشگاههای اینترنتی است چون ارزش افزوده زیادی روی کالاها نمیخورد»
او سختگیریهای قانونی مثل الزام به دریافت اینماد را مانع توسعه تجارت اجتماعی میداند و معتقد است بازار این نوع فروش روزبهروز در حال رشد است.
کاملیا بهبهانی، صاحب کارگاه سرامیک «چیدا» نیز میگوید حجم تولید پایینش اجازه همکاری با فروشگاههای اینترنتی را نمیدهد از همین رو برای حضور در پلتفرمهای بزرگ باید تخفیف زیاد بدهد و حجم تولید را بالا ببرد از همین رو ترجیح میدهد مستقیماً با مشتری از طریق شبکههای اجتماعی کار کند.
او نیز دادههای فروش خود را بدون نگرانی از مالیات در اختیار پژوهشگران قرار میدهد و معتقد است شفافسازی میتواند به بهبود تصمیمهای کلان کمک کند.
اقتصاد دیجیتال ایران تا زمانی که فقط به آمار رسمی تکیه کند، نیمی از واقعیت را نمیبیند. تجارت اجتماعی، با وجود فیلترینگ، قطعی اینترنت و نبود سیاست حمایتی، همچنان نفس میکشد و میلیونها نفر از آن درآمد دارند؛ بازاری که ستون فقراتش زناناند و قلب تپندهاش اینترنت بینالملل است.
اگر دادههای واقعی این بخش گردآوری و تحلیل شود، شاید تصمیمگیران پیش از قطع اینترنت یا تدوین سیاستهای محدودکننده، به یاد بیاورند که پشت هر صفحه اینستاگرامی، خانوادهای در حال گذران زندگی است.