۱۰ آذر ۱۴۰۳
چرا و چگونه شرکتهای خدمات ارزش افزوده به تنگنا افتادند
خوان آخر
داستان سرویسهای ارزشافزوده تلفن همراه و ثابت که این روزها نقل محافل شده مانند داستانهای علمیتخیلی هالیوودی است. موجودی که کسی آن را نمیبیند کمکم در جامعه رشد میکند و سرانجام آنقدر قدرتمند میشود که برای شکست دادنش به ارتشی از آدمها نیاز است. از روزگاری که کسی نمیدانست VAS چیست در مدتی کوتاه به زمانی رسیدیم که هر ساعت شبانهروز هر کدام از شبکههای تلویزیونی را نگاه کنید مجری محترم از شما میخواهد یک عدد را به سرشمارهای بفرستید یا یک کد USSD را شمارهگیری کنید تا برنده جوایز خیرهکننده شوید. کمک به تیمهای ملی، جواب دادن به سوالات پیشپاافتاده، شرکت در قرعهکشیهای وسوسهانگیز، نظرسنجی درباره بهترین بازیکن لیگ و حتی خرید قابلمه همه و همه راههایی هستند برای به دام انداختن مشترکان تلفن همراه؛ اما این داستان خیلی ساده آغاز شد: از خواندن تیتر اخبار روزانه و گرفتن فال حافظ. نهرهای کوچک چندی پیش وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت بازار پیامک در ایران سالانه سه هزار میلیارد تومان درآمد دارد که ۶۰ درصد آن متعلق به خدمات ارزشافزوده و پیامکهای تبلیغاتی است. هرچند فعالان این بازار میگویند سهم VAS بیش از ۶۰ درصد است. گرایش به خدمات ارزشافزوده از اواخر دهه ۸۰ در میان اپراتورهای تلفن همراه باب شد. آن روزها اپراتور دوم تلفن همراه تازه سیمکارتهای خود را عرضه کرده بود و با کاهش شدید قیمت سیمکارت، مشترکان زیادی از بخشهای کمدرآمدتر جامعه را به سمت خود کشانده بود. اما ایرانسل از همان ابتدا با مشکل ارائه سرویس MMS روبهرو و مجبور به نادیده گرفتن بخشی از طرح تجاریاش شد. شاید از همینجا بود که ترجیح داد بازار خدمات ارزشافزوده را جدیتر بگیرد. بهخصوص که میتوانست از بستر اینترنت (هرچند کمسرعت) نیز بهره ببرد. به فاصله کوتاهی اپراتور اول نیز وارد بازار شد و به دنبال آنها شرکت مخابرات ایران (بخش ثابت) نیز سرشمارهای را به...