تابآوری در طوفان؛ نگاهی انسانی و راهبردی به مواجهه با بحران در کسبوکارهای ایرانی
نوشتن از بحران برای ما در ایران آسان نیست، اما تجربهاش آشناست. ما مردمانی هستیم…
۱۳ مرداد ۱۴۰۴
۱۵ مرداد ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۵ دقیقه
در میانه تغییرات پرشتاب جهان، جایی که دیگر بسیاری از مولفههای سنتی ملاک اقتدار نیست، رسانهها و شرکتهای فناوری در حال بازتعریف قدرت هستند.
در عصر هوش مصنوعی، زیرساختهای دیجیتال، جایگزین ساختارهای سنتی شدهاند و شرکتهایی چون انویدیا، فراتر از کسبوکار، به فعالان کلیدی در عرصه ژئوپلتیک جهان بدل شدهاند. این تحولات تنها محدود به حوزه اقتصاد نیست؛ بلکه بر سیاست، فرهنگ، تعاملات بینالمللی و حتی ساختار ذهنی انسانها اثرگذار است. رسانهها در این تغییر گفتمان نقشی حیاتی دارند. آیا رسانه میتواند همپای قدرتهای نوظهور، خود را بازسازی کند؟ این مقاله تلاشی برای ترسیم مختصات رسانههای هوشمند در این زیستبوم تازه است.
در دنیای امروز که مرزهای جغرافیایی دیگر تعیینکننده قدرت نیستند، «زیرساخت هوشمند» به ستون فقرات اقتدار نوین بدل شده است. انویدیا، شرکتی که از دل تراشهها، روح هوشمندی بیرون کشید، حالا خود به زبان طراحی آینده تبدیل شده؛ زبانی که آینده اقتصاد، امنیت و فرهنگ بر بستر آن نوشته میشود.
این غول فناوری، با عبور از مرز خیرهکننده ۴ تریلیون دلار ارزش بازار، نهتنها الهامبخش بیشمار سازمان و استارتآپ است، بلکه امروز در معادلات قدرت جهانی، با عبور از هند همردیف دولتهای توسعهیافتهای چون آلمان و ژاپن نشسته است. اگر زمانی تولید ناخالص ملی، شاخصی انحصاری برای کشورها بود، امروز شرکتهایی مانند انویدیا، این مرز را درهم شکستهاند و به بازیگران کلیدی تحولات بنیادین در زیست و تعاملات میان ما و ماشین تبدیل شدهاند.
وقتی یک شرکت خصوصی، در جایگاه اقتصاد جهانی، از بسیاری کشورها پیشی میگیرد، نقش آن در روابط بینالملل، صادرات فناوری، تنظیم مقررات جهانی و رقابتهای راهبردی، تبدیل به یک اهرم نفوذ ملی و فراملی میشود. دیگر با یک بنگاه اقتصادی یا تکنولوژیک روبهرو نیستیم، بلکه با یک «موتور پیشران تحول» در عصر دیجیتال مواجه هستیم.
برندهای بزرگ دیگر صرفاً محصولات نمیفروشند؛ آنها روایت میسازند. نایکی، اپل، تسلا و همین انویدیا، با هوشمندی در ارتباطات رسانهای خود، تجربههایی میآفرینند که فراتر از مصرف، به هویت نوین تبدیل میشوند. در این میان، رسانههای وابسته به این برندها، دیگر تریبونهایی برای انتقال پیام نیستند؛ بلکه زیستبومهایی برای ساختن معنا، مشارکت و اعتماد هستند.
ما در پارادایم شیفت رسانهای روزگار اخیر، اگر بخواهیم سهمی در این آیندهسازی داشته باشیم، باید نگاهمان را بازتعریف کنیم. تحول رسانهای امروز، صرفاً افزایش سرعت در تولید محتوا نیست؛ بلکه تعمیق تجربه مخاطب است. به بیان دیگر رسانههای نوین باید بتوانند:
برای تغییر فرایندها از حالت سنتی رسانه و حرکت بهسوی تحول رسانه، شناخت روندهای نوین جهانی در حوزه هوشمندی و راهبردی زیر ضروری است:
قدرت فناوری ژئوپلیتیکی (Geopolitical Tech Power): شرکتهایی مانند انویدیا، هواوی، ایامدی، اینتل و کوالکام به ابزارهای قدرت در عالم ژئوپلتیک و ژئواکونومی تبدیل شدهاند. برندهایی که فراتر از بازار، بر روابط کلان بینالمللی تأثیر میگذارند. تعامل میان انسان و ماشین را بازتعریف کرده و این سیر تحولی را سرعت میبخشند.
پلتفرمی شدن همه چیز (Platformization of Everything): همه روابط از دولت تا رسانه و مردم، در حال تبدیلشدن به پلتفرم است. سازمانهای پیشرو با ارائه سرویسهای همافزا، تجربهای فراتر از یک خدمت واحد ایجاد میکنند و کاربران را بهصورت چندجانبه درگیر میکنند.
رسانهی مبتنی بر هوش مصنوعی (AI-Native Media): رسانههای مدرن بر پایه هوش مصنوعی ساخته میشوند. از تولید تا تحلیل محتوا، AI نقش محوری دارد. از آواتارهای مجازی گرفته تا تحلیل بازخورد و تولید خودکار محتوا رفته رفته به گفتمان رایج تبدیل میشود.
روایت به مثابه قدرت (Narrative as Power): برندها با روایتسازی هوشمند خود، اقدام به تولید «قدرت نرم» میکنند. ساخت روایتهایی هویتی، ملی یا کاربردی، ابزار رقابت راهبردی در دنیای امروز بهعنوان یک مزیت رقابتی بزرگ است.
خلاقیت مبتنی بر داده (Data-Driven Creativity): خلاقیت رسانهای باید مبتنی بر دادههای رفتاری، مکانی و تحلیلی باشد. طراحی کمپینهای محلی، فصلی یا مناسبتی، نمونههایی از کاربرد این ترند است. اما روایت فعال ضرورت موفقیت در این فضا است. خلاء امروز رسانهها، تولید محتوای واکنشی پس از وقوع رویدادها تلقی میشود.
نفوذ مصنوعی (Synthetic Influence): استفاده از چهرههای مجازی و محتوای مصنوعی، آینده تعامل برندها با کاربران است. آواتارهای رسانهای میتوانند هویت دیجیتال نوینی برای سازمانها بسازند. قالب رسانهای نوینی که اگرچه ماشینی و مصنوعی است، اما سریع و نوآورانه است. به نحوی که میتوان در این فضا، تولیدات بیشتر با محدودیتهای کمتری ساخت و منتشر کرد. دستکاریهای احساسی و ادراکی کاربران در این عرصه با اقدامات مبتنی بر جعل عمیق (DeepFake) از آفات و خطرات این عرصه است.
دیپلماسی رسانهای (Media Diplomacy): رسانه، ابزار دیپلماسی نوین است. روایت خدمات یا پروژههای انساندوستانه میتواند به تقویت نفوذ فرهنگی برندها کمک شایانی کند. این رویکرد در واقع ابزاری برای پیشبرد اهداف دیپلماتیک، مدیریت بحرانها، شکلدهی به افکار عمومی و تسهیل گفتوگو میان برندها و سازمانها با مشتریان و مخاطبانشان است.
مخاطب به عنوان ذینفع (Audience as Stakeholders): مخاطبان باید به همکار تبدیل شوند، نه مصرفکننده منفعل. پویشهای UGC یا دعوت به مشارکت روایی، مسیر تحقق این ترند کلیدی است.
در دنیای امروز، «روایت» از تسلیحات مهمتر و «دادهها» از نفت گرانبهاتر شدهاند. رسانهای که نتواند در این میدان، قدرت نرم بیافریند و درک عمیقی از مخاطب بیابد، دیر یا زود جایگاهش را به بازیگران و رسانههای هوشمندتر خواهد باخت. مسیر آینده رسانه، در اتصال هوش مصنوعی، روایت، داده و تجربه مخاطب تعریف میشود. رسانههای پیشرو، تنها اطلاعرسان نیستند؛ شریک فکری، پلتفرم چندوجهی و آفریننده معنا خواهند بود. اگر میخواهیم در این عرصه باقی بمانیم، باید رسانه را نه فقط بازتعریف، بلکه دوباره اختراع کنیم!