افرانت به هر سهم ۱۱۰ ریال سود میدهد
شرکت افرانت در مجمع سالانه منتهی به اسفند ۱۴۰۳ با اختصاص ۲۶ درصد از سود…
۳۰ تیر ۱۴۰۴
۳۰ تیر ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
کاهش سطح دسترسیها و تشدید محدودیتهای ارتباطی تاثیر عمیقی روی فعالیت کسبوکارهای دیجیتالی و استارتآپها میگذارد. کسبوکارهایی که نفسشان بند اینترنت است با بروز اختلال و تداوم آن شاید بهسرعت از صفحه بازی کوچک اقتصاد دیجیتال کشور کنار بروند. در شرایط بحرانی مهمترین موضوع بقاست و سرمایهگذاریها معطوف به مواردی خواهد بود که در وضعیت اضطرار هم کارآمد باشد و هم نقدشوندگی بالایی داشته باشند و در این صورت باز استارتآپهای حوزه فناوری در اولویت نخواهند بود. طبق گفته کیوان محیط مافی، مدیرعامل دیجینکست، شرایط ناپایدار اینترنت به بدنه این اقتصاد آسیب میزند و ادامهدار بودن آن مسیر سرمایهگذاری را از نوآوری به نیازهای ابتدایی و ضروری در موقعیت بحرانی تغییر خواهد داد. مدیرعامل دیجینکست میگوید یکی از مهمترین اقدامات دولت در موقعیت فعلی، جلب اعتماد، بهخصوص اعتماد نخبگان و افراد بااستعداد، و همکاری با آنها برای رفع عمده مشکلات است.
دیجینکست در جایگاه شرکت سرمایهگذاری روی استارتآپها، در مدت ۱۲روزه جنگ چه کارهایی انجام داد؟
به طور کلی نوآوری در شرایط جنگی کار عجیبی است شاید حتی بیمعنا هم باشد. بیشتر تمرکز ما در این مدت، ایجاد امنیت روانی برای کسانی بود که در دیجینکست فعالیت داشتند. در تلاش بودیم تاثیرات این اتفاق را روی استارتآپهایمان و همکاران بررسی کنیم. به این فکر میکردیم که در صورت ادامهدار شدن این بحران، چه سناریوهایی ممکن است تحقق یابد و اگر ادامهدار نیست، چگونه باید به وضعیت عادی کاری برگردیم. بیشترین ترسمان هم قطعی اینترنت بود. اوایل این ۱۲ روز اینترنتی وجود داشت اما پس از قطع شدن آن قاعدتاً نمیشد کار خاصی انجام داد. اکثر استارتآپهای ما روی بستر اینترنت فعالیت میکنند و به شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و لینکدین برای تبلیغات و غیره نیاز دارند. قطع اینترنت بدترین اتفاقی بود که افتاد. قاعدتاً در این شرایط امکان اتصال کاربران به کسبوکارها و استارتآپها به جامعه مخاطبان وجود نداشت. پیرو این موضوع و در چنین شرایطی، کسبوکارهای B2b نیز به مشتریانشان دسترسی ندارند. به طور خلاصه بگویم، دیجینکست این مدت در تلاش بود تا سرویسهای موجود همچنان در دسترس بماند و مشتریان فعلی بتوانند از این سرویسها استفاده کنند. در عین حال سعی کردیم از حال یکدیگر باخبر باشیم.
پس از قطع شدن اینترنت و تشدید محدودیتهای دسترسی چهکار کردید؟
در این شرایط ابتدا دنبال روشهای دسترسیای بودیم که بتوانیم جلسات را برگزار کنیم. تقریباً در این ۱۲ روز سه چهار جلسه گروهی تشکیل دادیم. همه در تلاش بودیم تا یک راه ارتباطی پیدا کنیم. پس از وخیمتر شدن اوضاع خود من بشخصه خیلی علاقهمند نبودم که شرایط کاری را بررسی کنم. از نظر من در چنین موقعیتی ناجوانمردانه است که حال انسانها را رها کنیم و جویای وضعیت کسبوکارها شویم و از یکدیگر بپرسیم «خب حالا اوضاع کسبوکارت چطوره؟». یکی از مشکلات دیگر، دسترسی نداشتن تیمها به گیتهاب بود. بچهها در این مدت به گیتهاب دسترسی نداشتند، همچنین اعمال تغییر و تولید محصول و دستهبندی جدید نیز برایشان ممکن و میسر نبود.
طبق اعلام وزیر ارتباطات، شرایط به حالت عادی برگشته است، شما به عنوان کسی که وسط میدان حضور دارید و مشغول فعالیت هستید، به نظرتان آیا واقعاً وضعیت به حالت عادی بازگشته است؟
نه وضعیت از هیچ جنبهای به حالت عادی برنگشته است و به خصوص در حوزه ارتباطات اینترنتی همچنان صفحات عادی خارج از شبکه داخلی بدون فیلترشکن باز نمیشود و دسترسی کلیه سرورها به خارج از کشور قطع است. بدیل گیتهاب، گیتلب است که شما میتوانید روی سرور داخلی آن را اجرا و از آن استفاده کنید. آنهایی که موفق به اجرای گیتلب شدند در حال توسعه و کار کردن با آن هستند اما استفاده از گیتلب برای استارتآپهای کوچک بهصرفه نیست و این تیمها در این زمینه دچار مشکلاند.
اگر اختلالهای اینترنت ادامه پیدا کند، کسبوکار شما و استارتآپهایی که زیرمجموعه دیجینکست هستند چقدر صدمه میبینند؟
خیلی ساده بخواهم بگویم، کار منِ دیجینکست این است که افراد مستعد و علاقهمند به کارآفرینی را شناسایی و ارتباطی میان این افراد با حوزههای مرتبط به دیجیکالا برقرار کنم. سپس روی این افراد سرمایهگذاری کنیم تا استعداد و توانایی آنها به یک کسبوکار آیندهدار تبدیل شود. به جملات من دقت کنید! آینده، کسبوکار پایدار، افراد مستعد. این عوامل در موقعیت کنونی کجا قرار دارند؟ اولین فکری که در چنین شرایط بحرانی و اضطراریای به ذهن افراد نخبه، مستعد و توانمند خطور میکند مهاجرت است. من با توجه به شناخت ۱۰سالهای که دارم، مطمئنم اینترنت برای این افراد حتی در این شرایط اضطراری نیز مهمتر از آبوهواست. این افراد حتی در این مواقع نیز بیش از اینکه به شرایط جانی فکر کنند نگران اینترنت و دسترسیها هستند، زیرا خلاقیت آنها روی بسترهای اینترنتی و دیجیتالی است که ظهور و بروز پیدا میکند و وقتی اینترنت قطع است و دسترسی به سادهترین سرویسهای دنیا میسر نیست، این سوال پیش میآید که چطور میتوانم کارآفرینی و اصلاً زندگی کنم؟ انگار یکی از نیازهای اولیه بشر حذف شده باشد. بنابراین در این شرایط نمیشود حرف از نوآوری از جنس دیجیتال زد.
در شرایط فعلی که بیشتر فضای خوف و رجاست و نمیدانیم آینده قرار است چگونه باشد، با توجه به محور فعالیت دیجینکست که سرمایهگذاری روی استارتآپهای نوپاست، افق دید شما چیست؟ چگونه قرار است تابآور باشید؟
همانطور که گفتید، قاعدتاً در چنین شرایطی بقا مهمترین موضوع است و طرحهای توسعه همگی کنار میرود و سرمایهگذاری جدید هم بیمعنا میشود. باید بررسی کرد که در شرایط و پرتفوی فعلی کدام تیمها میتوانند زنده بمانند و کمک کنیم تا فعالیت آنها تداوم یابد. در این مواقع هزینههایی که قبلاً ممکن بود صرف سرمایهگذاری روی تیم جدید کنیم طبیعتاً کاهش مییابد و تمرکزمان را روی بقا و تداوم فعالیت تیمهای فعلی میگذاریم. یکی دیگر از اقدامها فارغ از مدیریت هزینه، تغییر مدلهای درآمدی است. ما علاوه بر فعالیت سرمایهگذاری، فضای کار اشتراکی داریم، فعالیت کارگاههای آموزشی را پیگیری و رویدادهای مختلفی برگزار میکردیم. اما در چنین موقعیتی که شرکتهای بزرگ در حال کاهش بودجههای مارکتینگشان هستند و شاید حتی دل و دماغی هم برای انجام این کارها نداشته باشند، دیگر برگزاری رویداد معنا ندارد. در شرایطی که بودجه انقباضی میشود سعی میکنیم تمرکزمان را روی پورتفولیومان بگذاریم و آنها را زنده نگه داریم.
بنابراین در حال حاضر تیم جدید نمیگیرید و روی تداوم فعالیت تیمهای پیشین تمرکز دارید؟
بله، این شرایطِ دو سه ماه آینده است.
به نظر شما، در وضعیت فعلی چه چیزی میتواند بخش اقتصاد دیجیتال را نجات دهد؟
تصورم این است که با اینکه شرایط عادی نیست اما نباید غیرعادیترش کنیم. من فکر میکنم قطعی اینترنت مهمترین عاملی است که به اقتصاد دیجیتال آسیب میزند و آن را عملاً بیمعنا میکند. اولین لازمه، بازگشت اینترنت به شرایط عادی است. وقتی اینترنت به شرایط عادی برگردد، تازه میشود در مورد مراحل بعدی گفتوگو کرد. ما در بحث استراتژی سرمایهگذاریمان حتی به این فکر کردیم که اگر این وضع ادامه پیدا کند، سرمایهگذاری روی استارتآپهای دیجیتالمحور بیمعنی خواهد بود و باید مسیر را به سمت استارتآپهایی که در شرایط بحرانی به درد میخورند تغییر دهیم. استارتآپهایی از جنس کشاورزی، انرژی پایدار، دام و طیور و هر زمینهای که پاسخگوی نیاز مردم در چنین موقعیتهایی است؛ برای مثال محصول استارتآپی را فرض کنید که مبتنی بر هوش مصنوعی است. آیا در روزهای جنگی کسی حاضر است برای در اختیار داشتن این محصول و سرویس هزینه کند؟ این دسته از سرویس و محصولات دیجیتالمحور در شرایط جنگی متقاضی نخواهد داشت.
به صورت خاص اگر قرار باشد درخواستی از سازمانها و نهادهای دولتی برای تقلیل آسیب اقتصاد دیجیتال داشته باشید، آن درخواست چیست؟
من به محض اینکه این اتفاق افتاد رفتم سراغ مطالعه و بررسی استارتآپهای اوکراین، در مقام کشوری که چندین سال است درگیر جنگ است. یکی از اقدامات استارتآپهای اوکراین در این سالهای جنگی این بود که استارتآپها به سمت تولید محصولاتی رفتند که برای دولت و حکومتشان در آن شرایط مفید است. استارتآپها رفتند سراغ پهپادسازی، رفتند سراغ ارائه سرویسهایی که در شرایط جنگی به درد مردم و دولت بخورد. این رفتار نشان میدهد همبستگی درستی میان دولت و کسبوکارها و استارتآپها برقرار است. در حال حاضر من به عنوان یک مرکز نوآوری یا سرمایهگذاری اصلاً نمیدانم نیازمندیهای دولت چیست که مسیر را به سمت تولید آنها ببریم. خودم بر اساس تجربه و دانشم میگویم برویم سمت کشاورزی. اگر دولت با افراد نخبه و بااستعداد همکاری میکرد، شاید الان مثلاً در حوزه ارتباطات اینترنتی که مشکلاتی وجود دارد بهجای اینکه راهحل قطعی اینترنت باشد، راهحل چیز دیگری میشد. از طرف دیگر هم این افراد مستعد اعتماد کاملی به همکاری با دولت ندارند. درست است که در این ۱۲ روز همبستگی در سطح مردم بسیار خوب بوده و همه متفق بودند که این حملات اشتباه و محکومکننده است و کسی حق ندارد از بیرون برای ما تصمیم بگیرد، ولی وقتی شما اولین تصمیمتان برای رفع بحران قطع یکی از نیازهای اولیه است آن هم بدون توضیح و گزارش که این قطعی به چه منظور و با چه تاثیری اعمال میشود، پذیرش آن را دشوار میکند. من در جایگاه مدیرعامل یک مجموعه، وقتی تصمیمی را برای یک شرکت ۱۰۰ یا ۲۰۰ نفره میگیرم، میدانم که این تصمیم فکرهایی در سر همکاران و افراد تیم ایجاد میکند. با آنها گفتوگو میکنم و درباره تصمیمام، حتی بهاشتباه، توضیح میدهم. انسانها منطقی هستند و شرایط پیشآمده را با دلایل ارائه میپذیرند. اولین کار این است که دولت باید اعتماد را برگرداند. اعتماد نخبهها و استعدادها باید جلب شود تا همکاری خوبی شکل بگیرد. گفتوگو و جلب اعتماد افراد نخبه و بااستعداد برای همکاری از سمت دولت اولین اقدامی است که باید انجام شود.