وزیر ارتباطات در نامهای به وزیر بهداشت درباره توزیع آنلاین دارو اعلام کرده است در…
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۳ دقیقه
مهتاب سرخیل کارشناس ارشد ارتباطات در یادداشتی که به مناسبت روز ارتباطات برای پیوست نوشته است به اهمیت بهروز بودن این حرفه و پویایی آن اشاره کرده است. او در این یادداشت نوشته است: در طول سالها، روابطعمومی برای من فقط یک عنوان شغلی نبوده؛ راهی بوده برای فهم دقیقتر جهان. نگاهی تمرینشده در شنیدن، یادگیری و تفسیر. در تجربههای مداوم آموختم که انتقال پیام بهتنهایی کافی نیست. باید با دقت شنید، با عمق فهمید، با دلسوزی تفسیر کرد و با هوشمندی پاسخ داد.
در این مسیر، بارها به ژرفای مسائل رفتم؛ در لایههای پنهان کلمات، رفتارها و تصمیمها کاوش کردم. دریافتم آنچه دیده میشود همیشه تمام واقعیت نیست؛ گاه ناگفتهها و ناپیداها مسیر ارتباط را تعیین میکنند.
اگر شما هم سالهاست که در عرصه روابطعمومی فعالیت دارید، میدانید که هیچ چیز در این حرفه ایستا نمیماند. تغییر، تنها ثابت همیشگی ماست و این تغییر، تنها در ابزار و فناوری خلاصه نمیشود. عمق نگاه، جایگاه نقش و کیفیت اثرگذاری روابطعمومی نیز دگرگون شده است.
سالها جملهای تکرار شده که روابطعمومی باید گوش شنوا و چشم بینای سازمان باشد. من این جمله را زیستهام. دیدهام و آزمودهام که چگونه باید در عین صدابودن برای سازمان، گوش شنوای مخاطبان نیز بود. چگونه باید میان خواستهها و ارزشها، میان پیامها و واقعیتها، پلهایی مستحکم از اعتماد ساخت؛ پلهایی که سازمان را به محیطش پیوند میدهند، تصمیم را به پذیرش و صدا را به روایت.
در مسیر حرفهایام بهروشنی دریافتم که روابطعمومی صرفاً یک ابزار اجرایی نیست؛ بلکه به یکی از توانمندیهای کلیدی برای آیندهنگری در سازمانها تبدیل شده است. همین نقش آیندهنگر است که مرز میان رویکرد حرفهای و عملکرد نمایشی را روشن میکند؛ جایی که فهم عمیق و تحلیل موقعیتها جایگزین جلوهگریهای سطحی میشود و روابطعمومی بهجای مناسبتسازیهای مقطعی، به خلق مسیرهای ارتباطی پایدار و معنادار میپردازد.
در جهان امروز، روابطعمومیِ مؤثر در متن تصمیمسازیهای استراتژیک جای گرفته است. این جایگاه، حاصل تغییر پارادایمهاست؛ تغییری که ما را از روابطعمومی واکنشی به روابطعمومی مبتنی بر داده، تحلیل و مشارکت رهنمون میشود.
دیگر نمیتوان با نسخههای کهنه به جنگ پیچیدگیهای نو رفت. تصمیمها باید متکی به واقعیت باشند، نه واکنش. باید تلفیقی از علوم انسانی و اجتماعی، دادهمحوری و تفکر راهبردی در کار باشد؛ چرا که روابطعمومی حرفهای امروز، میانرشتهای است؛ آمیزهای از ارتباطات، روانشناسی، جامعهشناسی، سیاستگذاری و فناوری.
اکنون متخصصان این حرفه، با تسلط بر تحلیل ریسکهای ارتباطی و طراحی مداخلات هوشمندانه، به ظرفیتی برای رهبری فکری درون سازمانها بدل شدهاند. ظرفیتی که در لحظات بحرانی، نقشآفرینی میکند؛ نه فقط با بیانیهها، که با روایتهای قابلدرک، گفتوگوهای دوطرفه و مسیرهای باز برای بازخورد.
روابطعمومی زمانی به اوج کارکرد خود میرسد که از تکرار نجات یابد؛ زمانی که نقش پاسخدهنده صرف را رها کند و به سازندهی گفتوگو تبدیل شود. گفتوگوهایی که نه فقط به مسئلهای پاسخ میدهند، بلکه معنا خلق میکنند؛ معناهایی که در ذهن میمانند، در دل اثر میگذارند و در عمل جریان مییابند.
پس از این سفر در معنا و تحول، برمیگردم به همان جملهای که همهچیز از آن شروع شد؛پیام من روشن است؛ به ایستایی فکر نکنید. روابطعمومی سکون نمیپذیرد؛ نه در فهم، نه در بازتاب، نه در عمل. این حرفه، همیشه در حرکت است؛ در تعمیق درک، در پیوند صداها، در بازآفرینی تصویر سازمان و در طراحی آیندههایی که هنوز نرسیدهاند. روابطعمومی در متن است؛ نه بهمثابه شعاری تکراری، که بهمثابه حقیقتی زنده و پیشبرنده؛ در متن تصمیم، در بطن تحول، در قلب فردا.