هک، حمله سایبری، نشت اطلاعات، نفوذ یا هر اسمی که میخواهید روی آن بگذارید دیگر…
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
نخست. روزهای سختی در پیش است، مساله ناترازی انرژی در ادبیات تصمیمسازان کمتر روزی است که تکرار نشود. در واقع، ناترازی انرژی و سرریز آن در بخشهای مختلف زندگی روزمره، صنعت و خدمات امروز یکی از صدها مساله کشور است که گویا در مرکز تصمیمگیریها قرار گرفته است.
دوم. هر یک از ما، ناترازی را در جایگاههای مختلف لمس میکنیم و در مواجهه با آن در بیتصمیمی فرو میرویم و بهناچار روزگار میگذرانیم. اینکه قطعی برق تمام آنچه را که روز و روزمره خوانده میشود به امری کشنده تبدیل میکند بر کسی پوشیده نیست، اما آنچه این وضعیت را به سوی بحرانی شدن پیش میبرد، امتناع تصمیمسازان از دیدن واقعیتهای اضطرابآور است و یکی از این واقعیتها نبود مدیریت در لایههای شریانی و حیاتی کشور است. اینکه به سبب قطعی برق، صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات در ارائه خدمت دچار شوک شود اصلی قطعی است، اما اینکه نسبت به آن بیتفاوت باشیم با هیچ متر و معیار مدیریتی همخوانی ندارد. باید به فکر راهحل بود، راهحلی که منجر به تحولات معنادار و ساختارمند در مدیریت منابع انرژی و توزیع آن شود.
سوم. دیگر وقت آن رسیده با پذیرش واقعیت ناترازی، به فکر چاره آن نیز باشیم چراکه با جامعهای روبهروییم که بیش از پیش تحت فشار است و با صنعتی مواجهایم که تولید در آن عملاً رو به کاهش گذاشته است. از طرفی وقتی به اقتصاد دیجیتالی نگاه میکنیم، این بحران جدیتر میشود زیرا با کسبوکارهایی سروکار داریم که در لایه خدمات جای گرفتهاند و خلل در کار و کسب آنها به واسطه فقدان مدیریت انرژی در کشور، وضعیت فعلی را دشوارتر میکند.
چهارم. بیایید این بار به واقعیت پیش رو به دیده اضطراب نگاه کنیم و قدری نگران باشیم از آینده، از روزهایی که برق نباشد، آنتن نباشد، اینترنت نباشد و ما باشیم که در نبود اینها از استیصال سر بر دیوار میکوبیم. این آینده دور و دیر نیست، به صنعتITC نگاه کنیم که سالها فرصت توسعه نداشته و در تمام سطوح فنی و عملیاتی دچار فرسودگی است، این صنعت دیگر تاب بحران جدیدی ندارد و پیش از آنکه کسی از او بخواهد به میدان بیاید، باخت را پذیرفته است.
پنجم. وضعیتی که در بالا توصیف شد، نیازمند ایجاد ظرفیتهای جدیدی است که با ناتوانی فعلی در شناخت صورتمساله ممکن نیست، باید پذیرفت اولویتها تغییر کرده و تغییر مسیر ضرورت این وضعیت است. صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات مانند دیگر صنایع در برزخ رنجآوری گرفتار شده است و ناامیدانه هر دری را به امید گشایش میکوبد اما پاسخی نمیشنود. تداوم این وضعیت به از دست رفتن اندک امیدهای باقیمانده و خاموشی صنعت خواهد انجامید. بیتصمیمی امروز برآیند تناقضهای متعددی است که در گذشته حل نشده و استمرار آنها وضعیت فعلی را رقم زده است و چشماندازی برای برونرفت از آن نمیتوان متصور بود.
ششم. شاید از این روست که وقتی آقای رئیسجمهور سرزده به وزارت ارتباطات رفت، دوست داشتیم علاوه بر پروژه جینف، بر پایداری شبکه نیز تاکید میشد. این فراموشی ما را در موقعیتی قرار میدهد که از ایشان بار دیگر بپرسیم به کجا خواهیم رفت و راه برونرفت از این وضعیت چیست؟