رئیس پژوهشگاه فضایی: ۸۰ درصد پروژههای فضایی جنبه اقتصادی دارد
۸۰ درصد پروژههای فضایی جنبه اقتصادی و ۲۰ درصد آن جنبه حاکمیتی دارد. رئيس پژوهشگاه…
۲۵ فروردین ۱۴۰۴
۲۶ فروردین ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۱۲ دقیقه
مهرداد ترابیان در دولت دوازدهم مدیرکل هماهنگی امور استانهای وزارت ارتباطات و عضو هیات مدیره شرکت ارتباطات زیرساخت بود. او اکنون معاون اپتیک شرکت آسیاتک است و پروژه توسعه فیبر نوری را مدیریت میکند که یکی از دو پروژه اصلی شرکت آسیاتک است. در حاشیه نمایشگاه FTTH 2025 که در شهر آمستردام هلند برگزار شد، گفتوگویی با او انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
شما به عنوان معاون اپتیک آسیاتک در همایش فیبر نوری ۲۰۲۵ شرکت کردهاید. دلیل این حضور چیست؟
به نظر من افراد در هر حوزه کاری لازم است به تکنولوژیهای روز جهان دسترسی داشته باشند. بر این اساس ما نیز از این مساله مستثنی نیستیم. کشور ما درحال حاضر در حوزه ICT در لبه تکنولوژی قرار دارد. بنابراین بهتر است از فرصتهای ایجاد شده برای بهره از تجربیات جهانی در این مسیر استفاده کنیم.
بحث فیبر نوری در ایران در چهار الی پنج سال اخیر، جدی شده است؛ اما همچنان به نتیجه جدی دست پیدا نکردهایم. با توجه به اینکه مدتی در بخش دولتی مشغول به کار بوده و پس از آن وارد بخش خصوصی شدهاید، شرایط فعلی فیبر نوری را به چه شکلی ارزیابی میکنید؟
به نظر من مهمترین دلیل این مساله، حضور انحصاری یک اپراتور در ابتدای ورود سایر شرکتها باشد. همانطور که میدانید با خصوصیسازی مخابرات، بخش بزرگی از ارتباطات ثابت کشور به انحصار شرکت مخابرات درآمد. در برخی از کشورهای اروپایی نیز این موضوع وجود دارد. با این وجود شرکت مخابرات در سالهای گذشته سرمایهگذاری مناسبی در حوزه شبکه ثابت انجام نداد و از سوی دیگر سیاستهای دولت بیشتر به سمت پروژههای زود بازده مانند توسعه شبکه همراه رفت. چراکه با وجود اینکه ساخت دکل مشقتهای زیادی را به همراه دارد، بسیار سادهتر از توسعه فیبر نوری و توسعه شبکه ثابت است.
حداقل در دورهای که در مخابرات حضور داشتم، این شرکت کمکی در راستای توسعه شبکه ثابت انجام نمیداد. هرچند در حال حاضر مخابرات به این نتیجه رسیده که شبکه ثابت باید توسعه پیدا کند. بر این اساس یک وقفه زمانی به وجود آمده است. همانطور که در ابتدا گفتم ما در لبه تکنولوژی حرکت میکنیم؛ اما در حوزه شبکه ثابت از سایرین عقب ماندهایم. در حوزه همراه تقریباً 5G در کشور راهاندازی شده و 4G نیز در حد و اندازه قابل قبولی در سطح جاده و روستاهای کشور وجود دارد. با این حال سرمایهگذاری در حوزه شبکه ثابت حجم بزرگی از سرمایه مالی را طلبیده و نیازمند کمکهای حاکمیتی و دولتی است. در اروپا نیز شرایط به این شکل پیش رفته و دولتها از پروژههای شبکه ثابت حمایت میکنند.
مهمترین موضوع و چالشی که در کارگاههای مختلف نمایشگاه FTTH 2025 مطرح شد، رساندن فیبر نوری منازل به ضریب هشتاد درصد و تعداد کاربران به بالای پنجاه درصد است. در سالهای اخیر، دولت توجه ویژهای به این مسئله داشته و با تعریف مشوقهایی برای اپراتورها، هدف پوشش بیست میلیون خانوار را تعیین کرده است. با وجود این، در واقعیت هنوز به اهداف خود نرسیده است. این مساله را به چه شکل میتوان توجیه کرد؟
به طور معمول در هدفگذاری باید هدفهای بزرگ را در نظر گرفت تا بر آن اساس بتوان حداقل به آن اهداف نزدیک شد. هدفگذاری بیست میلیونی پوشش با وجود اغراق، هدف بدی نبود. چراکه بیش از بیست و چند میلیون خانوار در کشور وجود ندارد و از این تعداد نیز بین سی تا چهل درصد آنها روستایی هستند. از سوی دیگر در حال حاضر رسیدن FTTH به روستاها کاری بسیار دشوار و از چالشهای جدی شده است. بنابراین اینکه دولت به فکر سرمایهگذاری در بحث FTTH افتاده، اقدام خوبی است. با وجود بزرگی و اغراقآمیز بودن هدف، اما نمیتوان از آن خورده گرفت چراکه این هدفگذاری موجب تحریک بازار و اپراتورها شد.
پس از بازگشتم از کنفرانس FTTH شهر برلین، گزارشی را به همکاران وزارتخانه ارسال کردم. بر آن اساس مشخص شده بود که سرعت رشد کشور ما در توسعه فیبر نوری از اروپا بیشتر بوده است. چرا که در شرایطی که آنها این پروژه را در حدود ۱۰ تا پانزده سال پیش شروع کردند طبیعی است که باید عملکرد ما به شیوهای باشد که در حداکثر ۶ تا هفت سال به اندازهای قابل قبول و بین هفتاد تا هشتاد درصد خانوارها پوشش پیدا کنند. هرچند باید توجه داشته باشیم که مفهوم پوشش در ایران با مفهوم پوشش در اروپا متفاوت است.
آقای ستار هاشمی هنگامی که وزیر ارتباطات شدند بر این موضوع دست گذاشتند و به نوعی میتوان گفت توسعه فیبر نوری با توجه به این نگاه کند شد. آنچه در دولت پیشین تاکید زیادی بر آن شد فراهم کردن پوشش با فاصله سیصد متر بود. با وجود این امروز طبق آمارهای رگولاتوری، حدود هشت میلیون پوشش خانوار وجود دارد و اتصال هم به پانصد هزار کاربر نرسیده است. به نظر میرسد منطق پوششی ما نادرست بوده. در این شرایط تفاوت ما با اروپا در منطق پوششی چه چیزی است؟
من فکر میکنم در ابتدای پروژه، دوستانی که فاصله سیصد متر تا مشترک را در نظر گرفتند بیشتر دیدگاه خود را بر FTTC (Fiber To The Curb) متمرکز کرده بودند و نه FTTH (Fiber To The Home). هرچند در حال حاضر FTTR (Fiber To The Room) در حال گسترش پیدا کردن است. در اروپا، فاصله معنایی ندارد. پوشش خانوار به این معنا است که سرویس به مشترک تحویل داده شود؛ اما ممکن است به هر دلیل، پذیرش و خریدار نداشته باشد. در ایران هنگامی که فاصله سیصد متری تعریف میشود طبیعی است که گاهی نتوان سرویس را ارائه کرد. چون گاهی این فاصله، عرض یک خیابان است و…
یکی از چالشها و بحثهای ابتدای پروژه ما در شرکت آسیاتک این بود که اگر بخواهیم به مشترک نزدیکتر شویم برای فروش بیشتر باید هزینه بیشتری را وارد سرمایهگذاری خود کنیم. جمعبندی این بحثها به اصرار من و مدیرعامل مجموعه این بود که باید فاصله تا مشترک به زیر صد متر برسد
در حال حاضر ظاهراً وزارت ارتباطات هم این فاصله را در نظر گرفته است.
هنوز اعلام نشده. پوشش صد متری یک پیشنهاد است و اگر دولت بخواهد این عدد را صد متر کند قطعاً باید مشوقها را با عدد بالاتری پرداخت کند تا بر آن اساس اپراتور بتواند خود را به مشترک، نزدیک کند. از آنجایی که سیاست آسیاتک از روز اول، فروش سرویس بود، ما مجبور به نزدیک شدن به مشتری هستیم. بر این اساس بیشترین تعداد فروش FTTH بعد از مخابرات قطعاً متعلق به آسیاتک است.
قبلتر گفتید که در حوزه شبکه موبایلی بر لبه فناوری حرکت میکنیم. از آنجایی که بستر 5G، فیبر نوری است؛ فکر میکنید اگر فیبر نوری راهاندازی نشود یا با سرعت کندتری به پیش رود این حوزه به کجا خواهد رسید و اصلا آیا میتوانیم در این بخش به نتیجهای برسیم؟
در ابتدای گفتوگو در پاسخ به اینکه گفتم ما در لبه تکنولوژی هستیم، گفتید تاکنون. همانطور که اشاره کردید تکنولوژی برای ما صبر نمیکند تا بتوانیم فیبر را به تمام نقاط برسانیم. در حال حاضر چالش ما در کلانشهرها است. شهرداران کلانشهرها و مخصوصاً تهران همکاری مناسبی با اپراتورها در خصوص توسعه FTTH نمیکنند. در حالی که در تهران انتظار اتصال ۴۰ درصدی وجود دارد، اما شهرداری تهران همکاری نمیکند. با ادامه این روند و کاهش میزان سرمایهگذاری و سرعت آن در ایران با چالشهای جدی روبرو میشویم. یکی دیگر از موضوعاتی که در نمایشگاه مورد بحث زیادی قرار گرفت بحث دیتاسنترها است. تنوع موقعیت دیتاسنترها در کنار متصل بودن بیشترشان، نیازمند فیبر پایدار است.
در ارائههای انجام شده در این نمایشگاه عنوان شد اروپا طی چند سال آینده نیازمند حدود دو میلیارد یورو سرمایهگذاری در این حوزه است. آن هم اروپایی که مدعی است در سال ۲۰۲۶ به پوشش ۸۰ درصدی میرسد. در این شرایط با توجه به وضعیت اقتصادی که در ایران حاکم است به چه میزان سرمایهگذاری نیاز داریم؟
اینکه اروپا در این پروژه مبالغ بیشتری سرمایهگذاری میکند به دلیل اینکه است که هرچه به انتهای پروژه نزدیکتر شوید کار سختتر از قبل میشود. در یکی از گزارشها اشاره کردند که یکی از اقداماتی که باید انجام دهند ایجاد دسترسی در نقاط کوهستانی و صعبالعبور است که هزینه زیادی را در بر دارد.
اتفاقا مدیرعامل KPN نیز بیان کرد که راهاندازی فیبر در هر یک از منازل خود به تنهایی یک پروژه است.
بله درست است. هرچه به انتهای پروژه نزدیکتر شویم هزینه بیشتر میشود. با در نظر گرفتن این مساله که هزینههای اجرایی در کشور ما به مراتب کمتر از اروپا است فکر میکنم با حداقل بیست هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری در دو تا سه سال آینده، میتوانیم به حد قابل قبولی از پوشش دست پیدا کنیم. البته بیست همت با ارز امروز.
یکی دیگر از موضوعات جالب و قابل توجه به نظر من موضوع خاموش کردن شبکه مسی بود که چهار کارگاه نمایشگاه را به آن اختصاص داده بودند. با توجه به اهمیت موضوع آیا احتمال خاموش کردن آن در کشور ما وجود دارد؟
خیر خاموش نمیشود. مخابرات هنگامی آن را خاموش میکند که دزدیده شود. به این معنا که چون مس در نقاط کمبرخوردارتر سرقت میشود، تعدد سرقت موجب تبدیل آن به فیبر توسط مخابرات میشود و این تبدیل به دلیل علاقه مخابرات به فیبر نیست. در کنار این اتفاق باید توسعه فیبری وجود داشته باشد چراکه مس بدون وجود فیبر نمیتواند حذف شود. حذف مس نیز برای پذیرش اتصال اتفاق افتاده و به توسعه کمک نمیکند. باید بخش اتصال خانوار با سرعت بالا رشد داده و سرمایهگذاری را برای ترغیب مشتری به استفاده افزایش داد. چراکه همانطور که میدانید به طور معمول، مقاومتی در برابر تکنولوژی در تمام دنیا وجود دارد. هرچند این مقاومت در ایران کمتر بوده و مردم ما علاقه زیادی به تکنولوژی دارند.
به هرحال چالشها وجود دارند و چالش امروز اروپا مربوط به اتصال است. بعضاً از آقای وزیر یا معاونین ایشان میشنویم که از نبود اتصال با وجود سرمایهگذاری گلهمند هستند، درحالی که اروپا بعد از چهارده سال به چالش اتصال رسیده است. به این معنا که بعد از انجام بخش عمدهای از سرمایهگذاری به این مساله رسیده که چگونه مردم را ترغیب به استفاده کند. در نمایشگاه هم گفته شد که دولت یارانه بدهد تا مردم برای خرید ترغیب شوند.
ظاهرا امروزه یکی از چالشهای جدی آنها فروش فیبر است. به این معنا که فیبر به منازل رسیده اما کاربران تمایلی به استفاده از آن ندارند.
بله یک فاصله ۳۰ درصدی میان فیبر رسیده به منازل و تقاضای سرویس وجود دارد. آنچه در ایران اتفاق افتاده و پوشش ۱۰ تا ۱۵ درصدی که تاکنون به آن دست یافتیم به نظر من عدد خیلی خوبی است و در صورت ادامه این روش، همچنین تکمیل پوشش و کمکهای دولتی به نتایج خوبی دست پیدا میکنیم. به نظر من پروژه فیبر نوری باید جزو اولویتهای وزارت ارتباطات قرار گیرد تا بتوانیم در سه سال آینده سرمایهگذاری خوبی بر آن انجام دهیم و مانند اروپا به چالش اتصال و ترغیب مردم برای استفاده برسیم. برخی در ایران میگویند باید تمرکز را بر اتصال گذاشت که به نظر من ایده اشتباهی است. چراکه با این روش به جای تکمیل پروژه به سمت برقراری اتصال در مناطقی که مردم آنجا برخوردارتر هستند کشانده میشویم.
بنابراین شما معتقد هستید که در ابتدا باید بر پوشش تمرکز کرد و بعد از آن به سمت اتصال رفت.
قطعاً.
و تمرکز اتصال، ناقض این است که قشر کم برخوردارتر به آن دسترسی پیدا کنند؟
اگر تمرکز را بر اتصال گذاریم یک مشکل بزرگ به وجود میآید. اپراتور به جای اینکه تمام شهر را پوشش دهد، تنها بخشی از شهر را پوشش میدهد تا بر این اساس حجم زیادی اتصال برای آن فراهم شود و سرمایهگذاری کمتری کند. در نتیجه این اتفاق هدف یارانهها از بین میرود. چراکه دولت مشوقها را برای توسعه مناطق کمبرخوردار در نظر میگیرد.
کمبرخوردار یا نقاطی که برای اجرا دچار دشواری هستند.
بله. وگرنه هر اپراتوری مانند خود ما دوست دارد که به تنهایی و بدون کمک دولت به نقاط برخوردار رفته و توسعه و فروش را انجام دهد.
در حال حاضر بیشتر پوششهایی که در کشور اتفاق افتاده در شهرهای کوچک و نقاطی است که بعد از تکمیل پوشش نیز کاربر چندانی ندارد. آیا منطق اقتصادی این نیست که ابتدا کلانشهرها را پوشش داده و بعد اپراتور با توجه به سودی که از کلانشهر برده و یارانهای که از دولت دریافت میکند به سمت پوشش مناطق کمبرخوردار برود؟
قطعاً این فکر بهتری است. به دلیل اینکه شهردارهای شهرهای بزرگ در ابتدای پروژه همکاری نکردند این اتفاق نیفتاد. اگر این همکاری انجام میشد، آسیاتک نیز ترجیحش بر این بود که ابتدا از تهران، تبریز یا شیراز پروژه را آغاز کند. همانطور که سالهای گذشته FCPها که بعدا تبدیل به UNSP شدند مذاکراتی را با شهرداری کلانشهرها داشتند تا فیبر نوری را اجرا کنند.
به نظر من در این نقطه سیاستهای دولت خیلی بد هم نبود اما کمی شعاری شد. اگر از شهر سوم یا چهارم یک استان پروژه فیبر را آغاز میکردیم، به هرحال مردم به شهرداریها برای انجام پروژه فیبر در کلانشهرها فشار میآوردند. اما این شعارگرایی موجب شد از شهر هزار خانواری پروژه آغاز شود که اقتصادی نیست. چندین شهری که ما پروژه را اجرا کردیم، با وجود اینکه تعداد کاربران در آن نقاط قابل توجه است، حتی کفاف آپلینکی (Uplink) که در آن شهر پرداخت میکنیم را هم نمیدهد.
به این معنا که سرمایهگذاری در آن نقاط شکست خورده؟
بله.
با نگاه به نمایشگاه FTTH 2025 وضعیت کشور را از نظر تجهیزات چطور ارزیابی میکنید؟ منظورم تجهیزاتی است که برای حفاری و داکتکشی و… استفاده میشود.
با استفاده از دستگاهی که از آلمان وارد کردیم، حفاری در دو شهرستان استان فارس را به عرض یک سانتیمتر انجام دادیم. نزدیک به دویست کیلومتر با استفاده از آن دستگاه حفر شده است. جالب اینکه صحبتی که با چند شرکت در این نمایشگاه داشتم، دیدم این کشورها در شهرهای کوچک روش ما در ایران یعنی حفاری با عرض پانزده سانتیمتر را انجام میدهند. به این معنا که روش اجرا و تجهیزاتی که در ایران استفاده میشود، امروزه در اروپا نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
این ادعای خیلی سنگینی است.
واقعیت به همین شکل است؛ اما اگر دقت کرده باشید در حال حاضر از تکنولوژی GPON (Gigabit Passive Optical Network) و XGPON صحبت میشود.
طبق چیزی که میدانم اپراتورهای ما از GPON استفاده میکنند.
اروپا تا الان حدود بیست درصد را توسعه داده و ممکن است سال آینده این عدد به چهل تا پنجاه درصد برسد چرا که این ارتقا دیگر نیازی به حفاری ندارد. در ایران هم در شهرهایی که فیبر را اجرا کردهایم با یک تغییر OLT (Optical Line Termination) این اتفاق به راحتی رخ خواهد داد.