فناوری صوتی در سال ۲۰۲۵ تغییرات مهمی در اپلیکیشنها ایجاد میکند
بهروزرسانی هرباره سیستمعاملهای تلفن همراهدر گذشته هم برای توسعهدهندگان و هم برای کاربران سراسر دنیا،…
۲۹ اسفند ۱۴۰۳
۱۲ فروردین ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۶ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱ فروردین ۱۴۰۴
جاناتان هایت، نویسنده کتاب «نسل مضطرب» معتقد است که ظهور گوشیهای هوشمند و فعالیت مستمر در فضای مجازی منجر به تغییر سبک زندگی نوجوانان شده است. او با استناد به آمار و تجربههای مختلف، اشاره میکند که حضور پررنگ در این بسترها با افزایش افسردگی، اضطراب و حتی خطر خودکشی برای نوجوانان همراه است. هایت تدوین قوانین موثر از سمت دولتها و طراحی نرمافزارهایی که سلامت نوجوانان را در نظر دارد از جمله عوامل موثر در کاهش این خطرات عنوان کرد.
به گزارش پیوست، جدیدترین کتاب جاناتان هایت، روانشناس اجتماعی با عنوان «نسل مضطرب» اشاره میکند کودکان و نوجوانانی که بیشتر مدت زمان خود را با گوشی سپری میکنند عموما مهارتهای اجتماعی کمتری کسب میکنند. ، اعتمادبهنفس، استقلال و سلامت روانی آنها تحت تاثیر این ابزار و بستر قرار میگیرد و در میان نوجوانان، دختران بیشتر مورد آسیب این جریان قرار میگیرند.
این نویسنده آمریکایی در گفتوگو با پادکست «TED»، این موضوع را بررسی میکند که چگونه کودکی مبتنی بر گوشیهای هوشمند که با سبک فرزندپروری بیش از حد محافظهکارانه تشدید شده، بحران سلامت روان را در میان جوانان رقم زده است.
جاناتان هایت درباره بحران سلامت روانی نوجوان ناشی از استفاده گوشیهای هوشمند گفت: از حدود سال ۲۰۱۰، نشانههایی از بحران سلامت روانی در میان جوانان بهویژه در ایالات متحده آشکار شد. افزایش نرخ افسردگی، اضطراب، خودآسیبی و خودکشی در میان نوجوانان، زنگ خطری برای والدین، معلمان و روانشناسان به صدا درآورد. هایت در کتاب خود استدلال میکند که یکی از عوامل کلیدی در این تغییر، استفاده گسترده از گوشیهای هوشمند است.
در گذشته، کودکان دوران کودکی خود را عمدتاً در محیطهای اجتماعی واقعی سپری میکردند، اما نسل جدید، که اصطلاحا به عنوان نسل Z شناخته میشود، دوران بلوغ خود را در محیط دیجیتال سپری کرده است. این تغییر، پیامدهای گستردهای بر مهارتهای اجتماعی، اعتمادبهنفس، استقلال و سلامت روانی کودکان داشته است.
در طول تاریخ، بازی در فضای باز، بخش مهمی از رشد کودکان بود. کودکان با بازی کردن در محیطهای باز، مهارتهای اجتماعی، توانایی حل مساله و استقلال فردی خود را توسعه میدادند. اما در دهه ۲۰۱۰، گوشیهای هوشمند بهتدریج جایگزین این تجربه شدند. امروزه، بسیاری از کودکان زمان قابل توجهی را در دنیای مجازی سپری میکنند و ارتباطات آنها عمدتا به شبکههای اجتماعی محدود شده است.
بر اساس پژوهشهای هایت، بسیاری از نوجوانان تقریبا تمام روز را در اینترنت سپری میکنند، مهارتهای اجتماعی کمتری کسب میکنند، کتاب نمیخوانند، سرگرمیهای سنتی ندارند و به دلیل حضور دائمی در شبکههای اجتماعی، به مقایسه خود با دیگران میپردازند. این روند، بهویژه برای دختران نوجوان، پیامدهای مخربی داشته است.
هایِت در تحقیقات خود نشان داده است که افزایش استفاده از گوشیهای هوشمند، همزمان با افزایش اضطراب و افسردگی در میان نوجوانان بوده است. او این تغییر را «سیمکشی مجدد» مغز نوجوانان مینامد.
تفاوت اصلی میان نسلهای قدیمی و نسل Z در این است که کودکان قدیمیتر دوران کودکی خود را عمدتا در تعاملات حضوری سپری کردهاند، درحالیکه نسل Z بیشتر در معرض ارتباطات مجازی بوده است. در نتیجه، تعاملات اجتماعی آنها به میزان قابل توجهی کاهش یافته و مهارتهای اجتماعی آنها دچار افت شده است.
یکی از نکاتی که هایت در کتاب خود به آن اشاره میکند، تغییر رویکرد والدین در پرورش کودکان است. او در این باره گفت: در گذشته، کودکان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و والدین به آنها اجازه میدادند تا بهطور مستقل به اکتشاف محیط بپردازند. اما از دهه ۱۹۹۰، والدین به دلیل نگرانیهای امنیتی و رسانهای، رویکردی محافظهکارانهتر در تربیت فرزندان خود اتخاذ کردند. این روند باعث شد که کودکان کمتر فرصت تجربه استقلال را داشته باشند و بیش از حد به حمایت والدین وابسته شوند. این امر، همراه با اعتیاد به فضای مجازی، باعث افزایش اضطراب و کاهش اعتمادبهنفس در میان نوجوانان شده است.
یکی از مهمترین نکاتی که هایت در کتاب «نسل مضطرب» مطرح کرده، تأثیر شبکههای اجتماعی بر سلامت روانی کودکان و نوجوانان است. هایت به این نکته اشاره میکند که تعاملات آنلاین معمولا فاقد ویژگیهای تعاملات حضوری، مانند تماس چشمی و همزمانی احساسی، هستند. این مساله باعث کاهش کیفیت روابط اجتماعی و افزایش احساس تنهایی در نوجوانان شده است.
جاناتان هایت همچنین عنوان کرد که حضور مستمر در شبکههای اجتماعی، نوجوانان را در معرض قضاوتهای دیگران قرار میدهد و باعث افزایش نگرانی درباره ظاهر، محبوبیت و پذیرش اجتماعی آنها میشود. این موضوع بهویژه در میان دختران نوجوان تأثیر بیشتری دارد، زیرا آنها بیشتر در معرض استانداردهای غیرواقعی زیبایی و مقایسه خود با دیگران قرار میگیرند.
نویسنده کتاب «نسل مضطرب» در این مصاحبه، پیشنهاداتی برای کاهش اثرات منفی گوشیهای هوشمند بر کودکان ارائه داده است. این پیشنهادات به شرح زیر است:
۱- محدودیت سنی برای گوشیهای هوشمند: هایت توصیه میکند که کودکان تا سن ۱۴ سالگی گوشی هوشمند نداشته باشند و تا ۱۶ سالگی از شبکههای اجتماعی استفاده نکنند.
۲- مدارس بدون گوشی: او پیشنهاد میکند که مدارس استفاده از گوشیهای هوشمند را ممنوع کنند تا دانشآموزان در کلاسهای درس تمرکز بیشتری داشته باشند و تعاملات حضوری آنها افزایش یابد.
۳- افزایش استقلال و بازی در فضای آزاد: والدین باید به کودکان خود فرصت دهند تا در محیطهای واقعی استقلال بیشتری کسب کنند و فعالیتهای فیزیکی و بازیهایی در فضای آزاد را جایگزین وقتگذرانی بیش از حد در فضای مجازی کنند.
۴- ایجاد قوانین خانوادگی برای استفاده از گوشی: هایت تأکید دارد که والدین نیز باید الگوی مناسبی برای کودکان باشند و استفاده از گوشیهای هوشمند را در خانه مدیریت کنند. برای مثال، قانون «بدون گوشی در میز غذا» میتواند تعاملات خانوادگی را تقویت کند.
۵- ترویج اقدامات جمعی: این روانشناس اجتماعی پیشنهاد میکند که والدین، مدارس و جوامع محلی با همکاری یکدیگر قوانینی را برای محدود کردن استفاده کودکان از شبکههای اجتماعی وضع کنند.
هایت علاوهبر اقدامات فردی و خانوادگی، بر اهمیت نقش دولتها و شرکتهای فناوری در حل این بحران تأکید دارد و معتقد است: دولتها باید قوانینی را برای محدود کردن دسترسی کودکان به شبکههای اجتماعی وضع کنند و شرکتهای فناوری را موظف به تغییر طراحی نرمافزارها به گونهای کنند که کمترین تأثیر منفی را بر سلامت روانی کودکان داشته باشد.
ظهور گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی، دوران کودکی را بهطور اساسی تغییر داده است. در حالی که این فناوریها مزایای زیادی دارند، تأثیرات منفی آنها بر سلامت روانی کودکان و نوجوانان نمیتواند نادیده گرفته شود. شواهد نشان میدهد که افزایش استفاده از گوشیهای هوشمند، همراه با افزایش افسردگی، اضطراب و مشکلات اجتماعی در میان نوجوانان بوده است.
برای مقابله با این بحران، والدین، معلمان، سیاستگذاران و شرکتهای فناوری باید اقدامات جدیتری انجام دهند که این امر نیازمند یک اقدام جمعی است تا کودکان از وابستگی بیش از حد به فضای دیجیتال نجات یابند و فرصتی برای رشد سالمتر آنها فراهم شود.