پروندهای درباره دورخیز غولهای صنعتی برای حضور در بازار استارتآپها؛ نفوذ به هسته سخت ثروت
دادههای اقتصادی بهار امسال وقتی از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد به نحو نگرانکنندهای…
۹ آبان ۱۴۰۳
صنایع بزرگ اقتصاد کشور مانند فولاد، پتروشیمی و صنایعی از این دست با توجه به میزان تولیدات و تاثیری که در تولید ناخالص داخلی کشور میگذاشتند خود را تافته جدابافته صنایع و عزیزدردانه دولتهای مختلف میدانستند. حجم تولیداتشان از یک سو و وابستگی بخشهای مختلف کشور به محصولاتی که تولید میکردند از سوی دیگر موجب میشد همیشه در حاشیه امن قرار گیرند و نگران از دست دادن بازارشان نباشند، چراکه دولتها همیشه به روشهای مختلف از آنها حمایت میکردند.
اما در سالهای گذشته با تغییر وضعیت اقتصادی دولت، هرچند هنوز چتر حمایتی دولت روی این صنایع قرار دارد اما واقعیت این است که جا ماندن آنها از فناوریهای نوظهور و نوآوری تبدیل به پاشنه آشیل توسعهیافتگی صنایع مزبور شده است به گونهای که اگر نتوانند مسیر توسعهای خود را تغییر دهند، طی سالهای آینده با چالشهای جدی مواجه خواهند شد و دیگر نمیتوانند نقش خود را در اقتصاد کشور بازی کنند.
در اصل زمانی که شرکتهای نوپا در حالت نوآوری و برهم زدن بازارهای خود بودند، صنایع بالغ و شرکتهای فعال در اقتصاد متداول با این تصور که این شرکتها بهسادگی نمیتوانند به گرد پای آنها برسند در گوشهای نشستند و نظارهگر فعالیتشان بودند و در بسیاری از مواقع با نگاهی از بالا به پایین به فعالیت آنها نگاه میکردند و در نهایت این جمله را میگفتند: «با وجود این همه حمایتی که از شما میشود چرا تاثیری در رشد اقتصادی ندارید؟»
اما در چند سال گذشته و پس از کرونا ورق برگشت. نیاز به فناوری در تمام بخشهای اقتصادی کشور احساس و اقتصاد دیجیتالی به عبارتی تاثیرگذار در قوانین کشور تبدیل شد. کسانی که تا دیروز مطمئن بودند سهمشان از سفره اقتصادی کشور کم نخواهد شد این بار با دیده تردید به آن نگاه کردند و ماندن در میدان را منوط به استفاده و بهکارگیری فناوری دانستند. اما این افراد عادت به یک بازی دوطرفه داشتند: آنها و دولت. این در حالی است که برای دستیابی به فناوری باید وارد یک فعالیت سهجانبه میشدند: دولت، صنایع قدیمی و شرکتهای دانشبنیان.
اما در نهایت صنایع قدیمی پذیرفتند که باید فناوریهای جدید یا استارتآپها را بپذیرند و برای اینکه از چرخه اقتصادی جا نمانند از ارزشافزودهای که آنها خلق میکنند بهره ببرند؛ زیرا در واقع پول در دستان آنان بود و فناوری در دستان شرکتهای کوچکتر. سرمایهگذاری آنها میتوانست دانشبنیانها را تقویت و در مقابل خودشان را در مسیر توسعه نگه دارد.
ابراهیم جمیلی موسس هلدینگ صنعتی معدنی زرین درباره نحوه ورود گروه صنعتی و معدنی زرین و سرمایهگذاریهایشان در فازهای نوآورانه و فناوارنه معدن میگوید: «ما در زمینه معدن و صنایع معدنی فعالیم و کارمان را با فرآوری سرب و روی آغاز کردهایم، اما همیشه در DNA گروه ما اعتقاد به تحقیق و پژوهش به طور جدی جاری بوده است. ما میدانستیم R&D میتواند هزینههای تولید را کاهش دهد و اصلاً برای همین سراغ دانشگاهها رفتیم، پژوهشکده درست کردیم و تفکر پژوهشی را جدی گرفتیم. کمی بعدتر جشنوارهای در حوزه علوم پایه برپا کردیم و با همکاری دانشگاهها جشنواره ما به یکی از جشنوارههای معتبر علمی تبدیل شد. در همین اثنا با مجموعهای از جوانان صاحب ایده آشنا شدیم و آنها را به تشکیل تیم ترغیب کردیم. همه این امور در دست انجام بود که همهگیری کرونا ایران و جهان را تحتالشعاع خود قرار داد و تفکرها نیز پیرامون این موضوع تغییر کرد. اوایل فکر میکردیم فعالیتهای معدن ربطی به کرونا پیدا نمیکند اما دیدیم اینگونه نیست و در نتیجه معدن را برای ۴۵ روز تعطیل کردیم تا برای این مشکل راهکار پیدا کنیم. با رایزنیهای متعدد متوجه شدیم حتماً باید به سمت هوشمندسازی و رباتیک شدن برویم. در حقیقت رباتها باید به معدن میرفتند که اگر اتفاقی هم رخ میداد جان انسانی در خطر نمیافتاد. کمکم معنای فاز دیجیتال در معادن بیشتر شد و ما هم در این راستا آکادمی آنسو را تشکیل دادیم تا با فرصت دادن به جوانها، فرصتهای دیجیتالی شدن نیز در معادن رخ بدهد.»
در واقع هلدینگ صنعتی معدنی زرین نمونهای از این موضوع بود و به تبع بقیه بخشهای اقتصادی هم درگیر همین چالش شده بودند. صنایع بزرگ اقتصادی ایران بهخوبی دریافتند که خود بهتنهایی نمیتوانند برای بسیاری از مشکلات راهکار پیدا کنند و فقط دولت نیست که همیشه میتواند به آنها کمک کند.
آنها دریافتند نمیتوانند همیشه متکی به دولت باشند و توجه به ایدههای نوپا و فناور است که میتواند از بحرانها نجاتشان دهد. تدوین قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان که حمایت از ایدهها و استارتآپهای دانشبنیان را در اولویت خود قرار داده بود، گرچه به رشد شرکتهای دانشبنیان منجر شد اما در هیچ کجای این قانون راهکاری حمایتی برای شرکتهای بزرگ، که بتواند اتصال بین صنعت و دانشبنیانها را برقرار کند، دیده نشده بود.
این چالش زنگ خطر مهمی برای دولت به شمار میرفت و این خلأ دولتمردان را مجاب کرد دراینباره تصمیمهای دقیقتر و کارگشاتری بگیرند. قانون جهش تولید دانشبنیان در سال ۱۴۰۱ بر همین اساس تدوین شد تا قانون به شرکتهای بزرگ در استفاده از خدمات استارتآپی و فناورانه کمک کند.
یحیی پالیزدار مدیرعامل شرکت پشتیبانی و توسعه فناوری و نوآوری فولاد مبارکه درباره قانون جهش دانشبنیان و میزان تاثیر آن بر ورود صنایع و شرکتهای بزرگ به حوزه سرمایهگذاری در زمین دانشبنیانها میگوید: «در قانون جهش تولید دانشبنیان مشوقهای زیادی وجود دارد اما این تشویقها بدان معنا نیست که همه صنایع و شرکتها بتوانند حرکت و فعالیتهای خود را با مشوقها تنظیم کنند. در نوآوریها اگر حرکت بر مبنای بقا و افزایش پایداری نباشد، شکست قطعی است و حرکت و تغییر به صرف مشوقها رخ نمیدهد.»
او دراینباره توضیح میدهد: «فولاد مبارکه حرکت در مسیر نوآوری و فناوری را از سال ۹۶ آغاز کرده و این در حالی است که قانون جهش دانشبنیان در سال ۱۴۰۱ مصوب شده است. به طور کلی فولاد مبارکه مسیر فعالیتهایش را بر اساس جهتگیریهایی که از سالها قبل پیریزی کرده ادامه میدهد و استراتژیاش را بر بقا و پایداری خود بنا گذاشته است. سرمایهگذاری در مسیر تحول دیجیتالی و جهتگیریهای فناورانه از سال ۹۹ با تاسیس شرکت پشتیبانی و توسعه فناوری و نوآوری فولاد مبارکه نیز جدیت بیشتری پیدا کرده است.»
او ادامه میدهد: «اگر بخواهم از تاثیر قانون جهش در فرایند کاریمان بگویم، این قانون به طور حتم توانسته به سرعت و بیشتر کردن حجم فعالیتهای فناور ما کمک کند و در مسیر تحول سرعتدهنده باشد. در واقع قانون جهش تولید دانشبنیان کمک جدی به امر توسعههای فناورانه است اما تاکید میکنم این قانون مختص شرکتهای بالغ است که این فعالیتها به بقای آنها ربط دارد. اشتباه محض است اگر سازمانی که به بلوغ نرسیده، صرفاً به خاطر مشوقها وارد این حوزه شود.»
پالیزدار معتقد است سرمایهگذاریهای فولاد مبارکه روی استارتآپها و ایدههای فناور در نقاطی توانسته تحولات فناورانه و نوآورانه رقم بزند. او دراینباره تشریح میکند: «تحول واژه بسیطی است. اگر بخواهم بگویم تحولی که کنفیکون کرده باشد و در بیزینس سودآوری شایان توجهی نسبت به خود کارخانه ایجاد کرده باشد، خیر، هنوز ما به آن نقطه نرسیدهایم. اما وقتی داخل خود سکتورها، داخل خود دپارتمانها، داخل خود کارخانجات تولیدی میشویم، توانستهایم در لیست بلندبالایی بدون سرمایهگذاریهای کلان بهرهوری را بالا ببریم. به طور کلی این اتفاق در بسیاری از کارخانههای فولادی و فولاد مبارکه رخ داده است. در حقیقت هنوز تا آن نقطه که بتوانیم اسمش را تحول اساسی در کسبوکار و فرایند و محصولات کارخانه فولاد بگذاریم راه زیادی در پیش داریم.»
سجاد کشاورزیان رئیس ساخت داخل و فناوریهای نوین شرکت پتروشیمی نوری هم درباره قانون جهش تولید دانش بنیان و میزان تاثیرگذاری روی تصمیمات صنایع پتروشیمی در حوزه نوآوری و فناوری میگوید: «به عقیده من قانون جهش تولید دانشبنیان برای شرکتهای متوسط و کوچک نسبت به شرکتهای بزرگ با گردشهای مالی کلان بیشتر موثر بوده و برای صنایع با گردش مالی بسیار کلان به قدر کافی جذاب نبوده است. البته نقش آن را در صنایع و بیزینسهای بزرگ هم صفر نمیبینم و برای پتروشیمی نیز در مواقعی و در برخی حوزهها جذاب بوده است.»
او در پاسخ به این سوال که در چه نقاطی تحول دیجیتالی در صنایع پتروشیمی رخ داده است میگوید: «تحول دیجیتالی تحول بسیار بزرگی است و با یک سال و دو سال رخ نمیدهد، اما جو فعلی را پیرامون تحول دیجیتالی بسیار مثبت ارزیابی میکنم و شرکتها به این سمت تمایل پیدا کردهاند. با چهار پنج سال گذشته که مقایسه میکنم، میبینم خیلی از رویکردها تغییر کرده است؛ مثلاً پنج سال قبل خیلی از شرکتهای پتروشیمی نسبت به تغییر سیستمها حالت تدافعی داشتند و صحبت از تحول دیجیتالی برایشان امری فانتزی بود، اما حالا بالای یکی دو میلیون دلار بابت تحول دیجیتالی، هوشمندسازی و استفاده از هوش مصنوعی هزینه میکنند. آینده را بسیار مثبت میبینم چون شرکتهای پتروشیمی به این دید و درک کردن رسیدهاند که برای بقا و عقب نماندن از رقبای داخلی و بینالمللی باید این حوزه را جدی بگیرند.»
کشاورزیان ادامه میدهد: «صنعت پتروشیمی یک صنعت هایتک است. حتی اگر شرکتی ۳۰ سال پیش هم تاسیس شده باشد باز در زمان خود هایتک بوده و از تکنولوژیهای زمان در سالهای مختلف بهره برده است. بدیهی است شرکتهایی که بهتازگی نیز تاسیس شده باشند از تکنولوژی روز استفاده میکنند. حالا پیشرفت و پروژههای خوبی هم در سالهای اخیر صورت گرفته است. با نگاهی به شرکتهایی که دهههای قبل تاسیس شدهاند تا شرکتهای تازهتاسیس اینروزها همچنان معتقدم در ابتدای مسیر تحول دیجیتالی هستیم اما آینده بهغایت روشن است و من به آن خوشبینم.»
سیدمجتبی میرجعفری مدیرعامل شرکت مهندسی آفرینش سامانه مهر و مشاور تحول دیجیتالی در سنگ آهن مرکزی که در زمینه تحول دیجیتالی به سنگ آهن مشاوره میدهند معتقد است هنوز قانون جهش تولید دانشبنیان و تحول دیجیتالی فاصله زیادی از هم دارند. او دراینباره میگوید: «قانون جهش تولید دانشبنیان و از سمت دیگر برنامههای تحول دیجیتالی در یک نقاطی به هم میرسند اما هنوز از هم فاصله زیادی دارند. در واقع صنعت جایی است که نیاز دارد به صورت مستقیم اثرها را از جنس اقتصادی ببیند و به سمت راهکارهایی برود که امتحان خود را پس داده و بالغ شدهاند. از سمت دیگر قانون جهش تولید دانشبنیان هم درصدد کمک به اکوسیستم و پاسخدهی به مسائل صنعت است. بدیهی است در نقاطی با هم تداخل پیدا کنند و یک جاهایی به هم برسند اما حالا آن نقطه تقاطع اساسی به طور کامل شکل نگرفته است. با برنامهریزی مناسب، انتقال تکنولوژی و آموزش شرکتها ممکن است در افق میانمدت به جایی برسیم که شرکتهای فناوری تجربه پیادهسازی درسآموختههای خود را داشته باشند و به طور حتم به این ترتیب در ادامه مسیر تحول دیجیتالی شکل میگیرد اما برای این تحول به تغییر دیدگاه و جایی که بتوان هر دو مسیر را پیش برد احتیاج است.»
به عقیده میرجعفری، برای پیشبرد این اهداف باید دنبال آمادهسازی و مهیا کردن حرکتهای اساسی بود. او دراینباره توضیح میدهد: «اگر درست برنامهریزی نکنیم هر دو بعد آسیب میبینند هم استارتآپها و هم صنایع. ما به جایی نیاز داریم که اکوسیستم دانشبنیان و خود صنعت به طور واقعی یکدیگر را لمس کنند که این کار آسانی نیست و زمان و هزینه میطلبد. البته ما حالا هم توانستهایم شرکتهای هایتک را در سنگ آهن با واقعیت مواجه کنیم. واقعیت یعنی پروژه و قرارداد و این اتفاق اکنون نیز رخ داده است. برای این کار باید خود سنگ آهن را بیشتر همراه کنیم، باید همزمان که اکوسیستم جذب میشود اینسو بعد سرمایهگذاری و مالی آن نیز تامین شود. انتهای سال گذشته نقشه راه تحول دیجیتالی سنگ آهن تمام شده است و امسال عملاً متمرکز بر بحث ساختار و بحث تعریف پروژه و مناقصهایم. بحث نقدینگی و سرمایهگذاری چالشی جدی است و برای تامین مالی با منابع مختلف مثل معاونت فناوری و بانکها در حال مذاکرهایم و ما هم در واقع در ابتدای پیادهسازی هوشمندسازی هستیم.»
ابراهیم جمیلی موسس هلدینگ صنعتی معدنی زرین درباره قانون جهش دانشبنیان و تاثیر آن در صنایع معدنی میگوید: «در ابتدا تصمیم ما برای هوشمندسازی معادن قانون جهش دانشبنیان به طور مستقیم تاثیر نداشت چون آنقدر سرگرم تولید، کار و حل مشکلات بودیم که فرصتی برای بررسی تبصرههای قانون نداشتیم. اما از سال گذشته که بیشتر به آن آگاهی پیدا کردیم در حال اجرایی کردن الزامات اجرای قانون در شرکتهایمان هستیم. در حقیقت قانون جهش تولید دانشبنیان و حمایتهایی که به منظور ورود استارتآپها و ایدههای تازه در شرکتهای صنعتی و هلدینگهای بزرگ رخ داد، قرار بود ورود استارتآپها را به هسته سخت اقتصاد ممکن کند و ما حالا برای آن بسترسازی کردهایم، در آنسو کلاسهای مختلف برگزار کردهایم و همین حالا کلاه ایمنی هوشمند از سوی تیمهای استارتآپی ما ساخته شده است و هر جایی که نیاز به پایلوت داشتند ما کارخانه را در اختیارشان قرار دادهایم. در زمینه تحولات دیجیتالی دپوگرافی لیزری و امثال آن کارهایی است که در این مدت انجام دادهایم. دو سه پروژه در حوزه دیجیتال دپوگرافی و فالو کردن خودروها و کلاه هوشمند اجرا شده است. همین کلاه هوشمند اسفند سال گذشته در مشارکت معدنی بین ما و فناپ در معدن قزلجه لانچ و تست و عملیاتی شده است. اما اندازه بازار و اسکیل آن نیاز به حمایت رگولاتور دارد.»
او ادامه میدهد: «از آنجا که مالکیت معادن بزرگ در اختیار دولت و حاکمیت است، برای هوشمندسازی معادن وزارت کار، وزارت صمت و وزارت فناوری ارتباطات به عنوان رگولاتور در بحث هوشمندسازی در صنعت باید کنار هم باشند. سرمایهگذاری بخش خصوصی محدود است و مگر تا چه میزان میتواند سرمایهگذاری کند. یک سرمایهگذار برای تولید کلاه هزینه کرده، معدن زیرزمینی و دهها امکانات خود را در اختیار استارتآپها قرار داده است. تست در معادن زیرزمینی بسیار سخت است. در تونلهای زیرزمینی اینترنت بردن کار سادهای نیست. همه اینها را شرکتهایی مثل ما شرکت انجام دادهاند، حالا رگولاتور باید بیاید و پشت ایدهها قرار بگیرد.»
موسس هلدینگ صنعتی معدنی زرین توضیح میدهد: «ویژگی استارتآپ در اسکیل کردن است، بخش خصوصی ریسک پایلوت را میپذیرد و محصول تولید میشود و اندازه بازار گسترش پیدا میکند. حالا باید رگولاتور وارد شود. وقتی اندازه بازار کوچک باشد هیچ سرمایهگذاری ریسک نمیکند. یک وقت رگولاتور رگوله کردن قوانین را بر عهده دارد یک زمانهایی هم باید وارد فاز سرمایهگذاری شود، از سوی دیگر چون واردات راحتتر و سود آن بیشتر است خیلیها به آن سمت رفتهاند.»
جمیلی درباره اینکه چرا هنوز هیچیک از سرمایهگذارهای حوزه اقتصاد متداول نتوانستهاند کارهای نوآورانهای انجام دهند هم میگوید: «تفاوت جدی در بخش B2B و بخش B2C وجود دارد. اقتصاد پلتفرمی با تغییر سبک زندگی ناگهان یکدفعه اسکیل میکند. ذات این دو کاملاً متفاوت است. طبق قانون در بحث معادن بخش خصوصی میتواند مالک معادن کوچک و متوسط باشد و راهکارهای دیجیتالی اساساً در معادن بزرگ جوابگوست. برای مثال یکپارچه کردن اطلاعات در جایی امکانپذیر است که چند صد ماشین کار میکند، یکپارچه کردن دیتا در جایی که ۱۰ ماشین وجود دارد طبیعتاً جوابگو نیست. در بخش خصوصی، در بیزینسفمیلیها به خاطر پایداری لایه مدیریتی این پروژهها اجرایی میشوند اما پتانسیل اسکیل ندارند. از سوی دیگر در بخش دولتی در صنعت و معدن به شکل کلان، اسکیل امکانپذیر است، اما ناپایداری مدیران و تغییر آنها باعث میشود پروژهها رها شوند. بعضی از راهکارها اصلاً در معادن کوچک و متوسط معنا ندارد، مگر ما در معادن کوچک چند کلاه هوشمند نیاز داریم؟ صندوقهای واسط باید ورود پیدا کنند.
از سوی دیگر وامهای وجوه ادارهشده که وزارت ICT به شرکتهای حوزه ICT و حوزه هوشمندسازی معدن میدهد هم بهشدت دچار مشکل هستند. شرکتها و استارتآپهای کوچک نمیتوانند شرایط و تضامین وام وجوه را احراز کنند و به ما هم میگویند اساسنامهات معدنی است. بودجه مصوب وجود دارد اما راهکار استفاده از آن موجود نیست. بارها با مسئولان جلسه گذاشتیم اما به نتیجهای نرسیدیم. از همین رو حجم زیادی از وام وجوه ادارهشده هزینه و خرج نمیشود و آخر سال برمیگردد و این شامل همه حوزههای هوشمندسازی میشود. وزارت ICT بودجه وام وجوه ادارهشده را در اختیار دارد اما استفاده مناسبی از آن نمیشود.»