توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
۱ سال ۸۲ یا ۸۳ به عنوان خبرنگار در جلسه کمیسیون اصناف وزارت بازرگانی حاضر شده بودم. در آن زمان این شانس را داشتم که به عنوان تنها خبرنگار در این جلسه حاضر شوم. به خاطر دارم که در یکی از جلسات بحث واردات شکر و تخصیص یارانه به آن موضوع داغی بود. در آن جلسه مطرح شد که اگر مردم صبحها فقط یک قاشق کمتر شکر بریزند در چای خود یا به نوعی مصرف شکر خود را نصف کنند، تقریباً از واردات شکر بینیاز خواهیم شد. در آن جلسه سیدحسن یوسف سینکی، معاون بازرگانی داخلی وزیر بازرگانی، با لبخندی تلخ گفت اگر ما این جمله را اعلام کنیم، نه تنها مردم مصرف شکر را کاهش نخواهند داد بلکه تصور خواهند کرد که قحطی شکر شده و همه برای خرید شکر اضافی به مغازهها هجوم میبرند.
۲ اوایل بهمن سال جاری در همایش بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت با داغ شدن موضوع خرید و فروش بیتکوین و سایر ارزهای رمزنگاریشده وقتی خبرنگاری از ناصر حکیمی، معاون فناوریهای نوین بانک مرکزی، پرسید که با وجود تحلیلهای بازار شما به مردم پیشنهاد میکنید بیتکوین بخرند یا خیر، او نیز با لبخندی تلخ جواب داد من اگر بگویم بخرند هیچکس نمیخرد و اگر بگویم نخرید بازار ریسک بالایی دارد و تبدیل به یک سفتهبازی شده است همه مردم میروند خرید میکنند. پس پیشنهاد میکنم هر کاری دوست دارید انجام دهید.
۳ در تاکسی نشسته بودم و از راننده تاکسی پرسیدم چرا آرم فونپی را بستهای و اجازه نمیدهی مسافران از آن استفاده کنند، گفت معلوم نیست پولم کجا میرود، با من به سرعت تسویه نمیکنند. مسافر دیگری که در ماشین نشسته بود گفت تقصیر بانک مرکزی است، فقط اجازه تسویه یک بار در ۲۴ ساعت را میدهد. من نیز فکر کردم به عنوان یک مطلع باید از بانک مرکزی دفاع کنم؛ گفتم این کار به نفع سیستم بانکی و برای کنترل تورم است. گفت خانم چه خوشخیالی! پولهای ما کجا میرود؟ از حساب من کسر میشود به حساب شخص مقابل هم واریز نمیشود. باز هم به سادگی جواب دادم پولها که گم نمیشود، احتمالاً در اتاق تسویه است، در زمان مقرر بانکها با یکدیگر تسویه میشود. مسافر با خندهای که انگار من چیزی نمیدانم یا اینکه چه خوشخیالم گفت معلوم نیست پولها چه میشود، شاید ناپدید شدهاند.
مرور این سه خاطره به من یادآوری کرد که تا چه میزان اعتماد عمومی به دولت کاهش پیدا کرده است. با وجود تمام تلاشهایی که برای شفافیت عمومی صورت گرفته، متاسفانه اعتماد مردم هنوز جلب نشده است. عدم اعتماد به دولت موجب کند شدن توسعه دولت الکترونیکی میشود چرا که بخشی از توسعه بر پایه اعتماد شکل میگیرد. شاید به دلیل همین عدم اعتماد در بخشهای مختلف کشور است که به صورت فراگیر طرفداران بلاکچین زیاد شدهاند و بدون اینکه چندان با آن آشنایی داشته باشند میخواهند تمرکز را از سیستمهای متمرکز بگیرند و در بخشهای مختلف پخش کنند. چرا که در این صورت همه مطمئن هستند که نسخهای از آن را در اختیار دارند و مطمئناً کسی در آن تغییر ایجاد نخواهد کرد.