شرکتهایی مثل گوگل، فیسبوک، توییتر، اپل و حتی رسانه Vox (اگر بخواهیم کاملاً صادق باشیم) برای جلب توجه شما رقابت میکنند، آنها در این رقابت ماهرانه میدانند با فشردن کدام دکمه روانشناختی شما را دوباره به سمت خود بازگردانند. امروزه بسیاری از کودکان آمریکایی در ۱۰ سالگی صاحب گوشی میشوند و این دستگاه حواسپرتکن را همیشه در جیب خود حمل میکنند. هرچه بیشتر به اقتصاد توجه خو میگیریم، ترس از آسیب بیشتر میشود. اگر حواسپرتیهای دائم دیجیتال واقعاً عملکرد ذهنی ما را تضعیف میکنند و بسیاری از ما پریشانخیالتر، دچار خلاأهای حافظه و مضطربتر شدهایم، یعنی در حال تجربه یک تحول بزرگ در نحوه فکر انسان هستیم. یا شاید هم مثل مردمی که در گذشته از فناوریهایی همچون نشر یا رادیو هراس داشتند، بیش از حد واکنش نشان دادهایم؟ پاسخهای این سوال را به هیچ عنوان نمیتوان مطمئن یا حتی منسجم دانست. چیزهای زیادی از ارتباط بین استفاده از رسانه و سلامت مغز کودکان و بزرگسالان نمیدانیم. برای مثال شواهد موجود درباره حافظه و چندوظیفگی به رابطه منفی اشاره میکنند، اما همچنان نمیتوان یک رابطه علت و معلولی مطمئن ترسیم کرد. در ادامه نظر سه متخصص را درباره این مساله میخوانیم. کریستوفر بر، فیلسوف علوم شناختی و پژوهشگر در موسسه اینترنت آکسفورد ما با استفاده مداوم از فناوریهای دیجیتال به سیستمهای هوشمند اجازه میدهیم تا بیشتر و بیشتر در مورد ویژگیهای روانی ما یاد بگیرند، آموختههایی که دقت و اعتبارشان متفاوت است. برای مثال، شتابسنج (accelerometer) گوشی هوشمند ما را میتوان برای استنباط سطح استرس در محل کار استفاده کرد، یا تجزیهوتحلیل خودکار روی الگوهای بیانی ما میتواند افسردگیمان را تشخیص دهد. اما نگرانی من از این است که کاربران بهندرت از این کاربرد دادههایشان مطلع هستند. بهعلاوه، خطرات این مداخله بهندرت از سوی شرکتهایی که انواع روزافزونی از فناوریهای «بهداشت و سلامت» را ارائه میکنند، مد نظر قرار میگیرد....
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.