قانون، ظهورِ عقلِ جمعی است اگر به اهل زمامداری بگویید، ما جماعتی هستیم که سه ماه متوالی است بند به بند مشغول اندیشیدن و کاویدن و نوشتن از مبادی حقوقِ هوش مصنوعی هستیم؛ احتمالاً بر عقلِ ملولانه ما خواهند خندید! بهراستی چه ضرورتی دارد، وقتی میشود در چند روز آییننامه ساماندهی یا طرح صیانت از هوش مصنوعی را نوشت، چرا باید این همه لقمه را دور سر چرخاند؟ عصر هم که مزین به نام «ارتباطات» است؛ نهایت اینکه چند کپی و ترجمه از نسخههای تجربهشده در کشورهای دیگر- خصوصاً آنان که همنظرند مانند چین- را هم ضمیمه میکنیم تا هر وقت صحبت شد بگوییم «همه دنیا...» و جانِمان را از استدلال و برهان خلاص کنیم! البته حرفِ بیراهی نیست. اگر بنا باشد در همه چیز تعمق کنیم و بعد به قانون و سند اجرایی برسیم که زمانِ کافی به این شیوه از زمامداری که ما مشاهدهگرش هستیم نمیرسد. مگر خودِ قانون اساسی کشور را در چه سیر تکوینی و تحلیلی به تصویب رساندیم که حالا قرار باشد یک مستند یا مقرره در باب هوش مصنوعی را چنین طولانی و بهظرافت بحث کنیم؟ و پاسخ ماجرا نیز همینجاست. آن سازه که در شتاب و بدون اتکا به مبانی عمیق فکری و بومی تدوین شده باشد، بنایی لرزان خواهد بود که همواره ساکنانش در تشویش خواهند زیست. قانون، سندی کاغذی و قابل ترجمه از سایر فرهنگها نیست که ما از جامعهای برداریم و در جامعه دیگر پیاده کنیم. قانونِ هر سرزمین، درختِ تنومندی است که در ذهن مردمان آن دیار پا گرفته و برای رسیدن به «حقوق» در معنای متداول نیازمند فهم فراگیر جامعهایم. قانون آنی است که ظهورِ عقلِ جمعی باشد و برای همین در نظامهای سیاسی، «کشف» این عقلِ جمعی به نهادی سپرده شده که متشکل از اراده جمعی باشد. مفهوم مخالف این گزاره نیز صادق است، یعنی هر آنچه...