نگاهی به سیر تکامل زبان در بستر تکنولوژی زبان به عنوان رکن ارتباط انسانی در…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
بهتازگی وعده فناوری جدید در برآورده کردن نیازهای مردم در مواجهه با بحران به تیتر اخبار بدل شده اما همیشه دلایل درست در میان نیست.
وجه اشتراک داستانهایی مثل «دستگاههای رایانهای مخصوص کاشت و برداشت مواد غذایی» یا ادعاهای مشکوک استفاده زودهنگام از فناوری پهپاد در پاسخ به فاجعه این است که حامیان آنها بهخوبی از تمایل نقدناپذیر صنعت به فناوریهای جدیدی بهرهبرداری کردهاند، فناوریهایی که وعدههای بزرگی میدهند اما در عمل ضعیفاند.
سازمانهای بشردوستانه مدتهاست برای استفاده از جدیدترین فناوریها به منظور بهبود رفع مشکلات ناشی از فاجعه و پاسخ به درگیری تلاش میکنند و این اشتیاق در سالهای اخیر بیشتر هم شده است. فناوریهای متعددی با وعده هدفگیری دقیقتر و کاهش کلاهبرداری و فساد وارد عمل شدهاند تا کمکها به هدف اصلی خود برسند.
از نگاه بدبینانه، جذابیت راهحلهای فناوریمحور در آن است که سازمانهای رقیب را در چشم خیران و عموم «نوآور» و «اثرگذار» جلوه میدهد. برخی به عنوان «راهحل فوری» مشکلات بشردوستانه معرفی میشوند- راهحلهایی که با وجود آنها نیازی نیست مدت طولانی با مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گلاویز شوید.
حاصل این فرایند فراگیر شدن ابزارها و رویکردهای فناوریمحور در حوزههای بشردوستانه است. با اینکه اکثریت آنها واقعاً با هدف تغییری مثبت در روند کمکرسانی وارد عمل میشوند اما کاربران معمولاً وعدهها و مفروضات بلندپروازانهای در مورد ذینفعان دارند، بهویژه اگر پای آسیبپذیرترین افراد در بحرانهای بشردوستانه در میان باشد.
نفع همگانی در حوزه بشردوستانه هدف مهمی است که در عمل به سختی میتوان آن را محقق کرد.
با اینکه از ابزارهای موجود- مثل نقشهکشی مشارکتی جوامع به دست ساکنان اقامتگاههای غیررسمی، آموزش خلبانهای پهپاد در کشورهای تحت تاثیر یا ارائه اطلاعات به مردم آوارهشده از طریق اپلیکیشنهای پیامرسان- برای افزایش پوشش و شمول استفاده شده و فواید آن معمولاً پیامد طبیعی رویکردهای فناوریمحور قلمداد میشوند.
اما در واقعیت تفاوتهای دسترسی و استفاده از فناوری، معمولاً به همراه تفاوتهایی در جنسیت، درآمد یا نژاد، به یک «شکاف دیجیتالی» منجر میشود که یعنی فواید این رویکردها به صورت مساوی تقسیم نمیشود و بسیاری مستثنی هستند.
سوگیریهای ذاتی بسیاری از فناوریها، برای مثال نرمافزار تشخیص چهرهای که کدنویسی آن برای تشخیص دیتاستهای مختلف چهره آموزشندیده یا فناوریهای نقشهنگاری خودکاری که درکی برای تشخیص خانههای مناطق فاجعهزده ندارند، جلوی نفع همگانی را میگیرد.
چنین نمونههایی این ایده را تایید میکند که فناوریها نیز شبیه به سازمانهایی که از آنها استفاده میکنند، بیطرف نیستند و زاده رویکردها، اولویتها و سوگیری توسعهدهندگان خود به حساب میآیند.
استفاده از فناوری بدون نگاه منتقدانه میتواند سازوکار ذاتی قدرت موجود را تقویت یا چارچوبهای بشردوستانه را نقض کند. این کار یا به واسطه گذار به فرایند ثبت دیجیتالی صورت میگیرد که ناخواسته باعث نادیده گرفته شدن نیازمندترینها میشود یا استقلال بشردوستان با همکاری بخش خصوصی، از جمله بخش نظارت و امنیت، زیر سوال میرود.
برای استفاده از این ابزارهای جدید در بحرانهای خاص بشردوستانه به اصلاح فعال و دانش مفهومی نیاز است تا در کمکهای بشردوستانه آن مردمی که باید را تحت پوشش قرار دهد و محافظت کند. در برخی از موارد، ابزارهایی مثل ثبت بیومتریک یا نقشهنگاری سکونتگاهها شاید گزینه مناسبی نباشند، زیرا به اندازه کافی از دادهها محافظت نمیشود تا از خطرات غیرقابل قبول ناشی از محاکمه، درگیری یا آوارگی جلوگیری به عمل آید.
تکه گمشده پازل فناوری، نفع همگانی و بحران بشردوستانه، درسهایی است که از طرحهای گذشته و بررسی تاثیر فناوری در مقیاس گسترده میتوان گرفت. ابزارهایی مثل نقشهبرداری فضایی یک دهه پیش و در پی یک حرکت نقشهبرداری داوطلبانه در پاسخ به زلزله هائیتی به شهرت رسیدند و حالا چند سالی است که UNCHR سیستم شناسایی بیومتریک خود را عرضه کرده.
استفاده گسترده از این فناوریها در همین دوره باعث شده امدادرسانیها به شکل چشمگیری، از جمله در نحوه شناسایی و توزیع کمک به افراد نیازمند، متحول شوند.
با اینکه استفاده از چنین ابزارهایی موجب شده ملاحظات تازهای برای اقدامات بشردوستانه پدید آید، اما بسیاری در این بخش همچنان درک درستی از گستره خطرات ندارند و پیامدهای این فناوریها برای سازوکار قدرت بررسی بیشتری میطلبد.
منبع: اُدیآی