پروندهای درباره دورخیز غولهای صنعتی برای حضور در بازار استارتآپها؛ نفوذ به هسته سخت ثروت
دادههای اقتصادی بهار امسال وقتی از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد به نحو نگرانکنندهای…
۹ آبان ۱۴۰۳
شمارش معکوس برای فاجعه خاموش تتر در میان کاربران، تجار و صرافیهای ایرانی شروع شده است و در حالی که این رمزارز نزدیکترین و محبوبترین گزینه بازار برای جایگزینی دلار فیزیکی به شمار میآمد اکنون با تغییر سیاست جهانی و پدیدههایی مانند جنگ اوکراین این ماه عسل به یک طلاق میلیون دلاری برای بازار ایران تبدیل میشود.
همزمان با افزایش هیجان در بازار جهانی رمزارزها، ایران هم روند مشابهی پیدا کرد. در سال ۲۰۱۸، زمانی که بازار در بولران (بازار صعودی) خود قرار گرفته بود، کاربران ایرانی هم ناگهان علاقه بیشتری نشان دادند و نتیجه آن افزایش اقبال عمومی به این حوزه بود. علاقه به رمزارزها در حالی بود که این داراییهای نوظهور مفاهیم جدیدی را هم معرفی میکردند که نمونه آن در ساختار مالی سنتی یا رویکرد بانکهای مرکزی، بهویژه ایران، دیده نمیشد.
در فاصله سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸، بیتکوین توانست نظر بسیاری از مردم را تغییر دهد. قبل از عرضه بیتکوین، تنها روشهای معرفیشده از سوی نهادهای متمرکز مانند دولتها و بانکهای مرکزی برای نقل و انتقال ارزش وجود داشت و مفهومی به نام پول مستقل شکل نگرفته بود. اما بعد از معرفی بیتکوین و گسترش شناخت برای عموم مردم به واسطه بازار صعودی سال ۲۰۱۸، پول مستقلی به نام بیتکوین پررنگتر شد. اما این پول مستقل پشتوانهای در دنیای فیزیکی نداشت و ارزش خود را از امنیت، ضدسانسور بودن، غیرمتمرکز بودن و استقلال از دولتها میگرفت.
هرچند ارزهای فیات هم که بانکهای مرکزی تحت عنوان ارز ملی چاپ میکنند، فاقد پشتوانه است و قدرت یا ارزش این ارزها به واسطه دولت ارائهدهنده آنها مشخص میشود؛ با این حال نهادهای دولتی نبود پشتوانه برای ارزهای دیجیتالی را یک ضعف تلقی میکردند و نگران بودند آش شلهقلمکار فرار سرمایهها از ایران با این ارزها حتی شورتر از پیش شود.
در ایران هم محمدرضا مانییکتا، در تاریخ ۱۱ اسفند ۹۹ جلوی دوربین برنامه گفتوگوی ویژه خبری رفت تا به عنوان معاون اداره نظامهای پرداخت بانک مرکزی در صداوسیما اعلام کند بر اساس قانون شورای عالی مبارزه با پولشویی و مصوبه هیات دولت در سال ۹۸، مبادله رمزارزها در کشور ممنوع است. مانی یکتا در این برنامه به بدون پشتوانه دولتی و حاکمیتی بودن رمزارزها اشاره و دلیل مبادلات کم رمزارزها را همین موضوع اعلام کرد.
عبدالرضا همتی، رئیس کل سابق بانک مرکزی، نیز خرید و فروش رمزارزها را محدود به ماینرها دانسته و اعلام کرده بود این رمزارزها فقط باید برای واردات کالا استفاده شوند. البته این محدودیتها و ممنوعیتها پایداری چندانی نداشتند و فعالیت در این حوزه همچنان با ابتکار و ریسکپذیری خود کاربران ادامه پیدا کرد. با این حال در ایران رویکرد محدودیت، همچنان پابرجا ماند.
در فضای جهانی هم محدودیتهای متعددی برای ایران مانند تحریمها، که تقریباً راه خود را به رمزارزها پیدا نکرده بودند، ایجاد شد. هرچند در لایه تکنولوژی، کاربران ایرانی میتوانستند بهراحتی مانند هر کاربر دیگری خدمات دریافت کنند، اما اقدامات نظارتی دولتها برای نهادهایی مانند صرافیهای ارز دیجیتالی بینالمللی افزایش پیدا کرد. فضا ذرهذره برای فعالیت کاربران ایرانی در پلتفرمهای خارجی تنگتر میشد. این محدودیت برای کاربران ایرانی کاملاً مشهود بود. چراکه در سال ۲۰۲۱ صرافیهای بزرگی مانند بایننس که فعالیت در آنها تنها به یک ایمیل نیاز داشت، شرایط و قوانین خود را بهروز کردند و اعلام کردند دیگر بدون احراز هویت خدماتی ارائه نمیدهند و کاربران ایرانی هم به واسطه تحریمها امکان احراز هویت نداشتند.
البته در سال ۲۰۲۲ رویترز گزارشی منتشر کرد که نشان میداد این محدودیتها به طور کامل هم اجرا نشده و بایننس حدود هشت میلیارد دلار از تراکنشهای ایرانیان را پردازش کرده است. این گزارش که تمرکزش روی پردازش تراکنشها میان صرافیهای ایرانی و بایننس بود، نشان میداد حدود سه میلیارد دلار تراکنش به صورت مستقیم میان صرافیهای ایرانی و بایننس صورت گرفته و پنج میلیارد مابقی هم با واسطه جابهجا شده است. همچنین گزارش رویترز نشان میداد تراکنشهای دیگری به صورت مستقیم و غیرمستقیم، میان صرافیهای ایرانی و خارجی انجام شدهاست. انتشار گزارش رویترز در سال ۲۰۲۲ حاکی از آن بود که پرونده بایننس از سال ۲۰۱۸ در جریان بوده و در مواردی مانند احتمال نقض قوانین پولشویی آمریکا، در دست بررسی است. این درست زمانی بود که بعد از گذشت سه سال از معلق شدن برخی تحریمها به واسطه توافق هستهای، این تحریمها دوباره اجرایی شده بودند. در ابعاد جهانی این تنها موضوعی نبود که به تشدید نظارتها و محدودیتها دامن زد. فروپاشی صرافی FTX به عنوان سومین صرافی ارز دیجیتالی در زمان خودش، به بحرانی در بازار ارزهای دیجیتالی تبدیل شد. کلاهبرداری FTX به زیان مالی مستقیم بسیاری از کاربران این صرافی منجر و تاثیر گسترده این فروپاشی در بازار هم سبب شد کاربران دارایی زیادی از دست بدهند.
از طرف دیگر، شبکه ترا هم که استیبلکوین خود را داشت با مشکلاتی مواجه و فروپاشی این شبکه هم باعث بروز چالشهایی در بازار شد. این موارد در نهایت سبب شد نهادهایی مانند دولت آمریکا محدودیتها را تشدید و فضا را محدودتر کند. دولت آمریکا با به کار بردن کلیدواژههایی مانند سقوط صرافی FTX یا انفجار استیبلکوین ترا، اعلام کرد وظیفه دارد اطمینان حاصل کند که ارزهای دیجیتالی نمیتوانند ثبات مالی را تضعیف کنند.
در بحبوحه افزایش نظارتها علیرضا پیمانپاک، رئیس وقت سازمان توسعه تجارت، اعلام کرد واردات ۱۰ میلیون دلاری با استفاده از رمزارز انجام شده است. اما بازتاب این خبر در جهان به گونهای بود که این واردات با رمزارز با هدف دور زدم تحریمها انجام شده است.
اما در زیر تمامی اتفاقات این حوزه که میتوانست بازار داخلی و سرمایه کاربران را دچار چالشهای جدی کند، تتر هر روز به محبوبیتش اضافه میشد؛ استیبلکوینی که توانسته بود در همکاری با نهادها و سازمانهای نظارتی کیف پولهایی را شناسایی و داراییهای تتر آنها را فریز کند. این موضوع در چشم فعالان اهمیت خاصی نداشت و مانور تبلیغاتی برای انجام معاملات تتر یا خدمات مبتنی بر این استیبلکوین، به اولویت برخی از کسبوکارهای داخلی برای جذب حداکثری مخاطب تبدیل شده بود. پیشنهادهای وسوسهکننده برای خرید تتر با قیمت پایینتر، ارائه کارمزدهای رقابتی روی معاملات تتر و کمپینهای تبلیغاتی در این زمینه تنها بخشی از تکاپوی این پلتفرمها بود.
بازار انحصاری داخلی برای صرافیهای ارز دیجیتالی، فرصتی فراهم کرده بود که به واسطه آن کاربران از دسترسی به خدمات پلتفرمهای خارجی با هزینه معقول و کیفیت بیشتر محروم شده بودند. در این حالت کاربرانی که دستشان از یک بازار رقابتی کوتاه بود و به دنبال حفظ سرمایه خود در برابر تورم بودند، بیشتر به تبدیل داراییهایشان به تتر ترغیب شدند.
معرفی تتر در سال ۲۰۱۴ با پر کردن شکاف میان ارزهای فیات (ارز صادرشده از سوی دولتها) و ارزهای دیجیتالی همراه بود. استیبلکوینی که از سوی دلار آمریکا پشتیبانی میشود، به عنوان یک ارز دیجیتالی باثبات معرفی شد و خیلی زود جایگاه خود را در میان بازار پرنوسان ارزهای دیجیتالی پیدا کرد. البته ثبات قیمتی تنها گزینه محبوبیت تتر نیست. برابری با دلار آمریکا و نقدپذیری بالای تتر به این معنی هم میتواند باشد که این ارز دیجیتالی نقش کلیدی در نقل و انتقالات مالی خارج از شبکه پیچیده تحریمی دارد.
از قرنهای پیش، نیاز به اقدام نظامی برای اعمال فشار با مفهومی به نام تحریم کاهش پیدا کرد؛ ممنوعیت یا محدودیتهایی که میتواند تجارت در ابعادی به اندازه یک کشور را مختل کند و تاثیراتی مشخص یا عمومی به جا بگذارد. البته موضوع تحریمها زمانی معنای واقعی خود را پیدا میکند که کنترل قابل توجه روی زیرساختها و شبکههای مالی امکانپذیر باشد. در غیر این صورت جریانهای مالی راه خود را بهراحتی پیدا میکنند و عملاً تحریمها به کارایی تعریفشده خود نمیرسند.
یکی از مواردی که در بحث رمزارزها مطرح میشود امکان دور زدن تحریمها با استفاده از این واحدهای انتقال ارزش دنیای بلاکچین است. ذات غیرمتمرکز بلاکچین باعث میشود انتقال ارزش بدون مرز و بدون در نظر گرفتن گیرنده و پذیرنده تراکنش اتفاق بیفتد. به همین دلیل احتمالاً استفاده از بلاکچینهای عمومی و آزادی مانند بیتکوین میتواند گزینه محبوبی برای فعالیتهای مالی خارج از قوانین و محدودیتهای تحریمی به حساب آید.
تامین مالی تروریسم، دور زدن تحریمها یا فعالیتهای مالی غیرقانونی از جمله اتهاماتی است که دنیای غیرمتمرکز و رهبر این بازار بیتکوین با آن مواجه است. اما تاکنون گزارشی مبنی بر تایید این ادعاها که بیشتر از سمت دولتها مطرح میشود، ارائه نشده است. با این حال TRMlabs در گزارشی اعلام کرده است تا سال ۲۰۱۷ بیتکوین محبوبترین ارز دیجیتالی برای تامین مالی تروریسم بوده است و امروزه تتر این جایگاه را به دست آورده است. هرچند طی این سالها ابعاد این بازار چندبرابر شده ولی هنوز سیستمهای مدیریت مالی غربی به توانایی تتر برای تامین مالی افراد و ملتهایی که از دید آنها تروریست قلمداد میشوند نگاه خاصی دارد.
علاوه بر ثبات قیمتی، یکی از ویژگیهای جذاب تتر که استفاده از آن را برای نقل و انتقال ارزش، بهخصوص برای تجار ایرانی که محدویتهای فراوانی دارند، محبوب میکند، عرضه آن روی شبکههای بلاکچینی مختلف است. تتر روی شبکههای اتریم، ترون و… عرضه شده است. شبکههایی که هر کدام ویژگیهای مختلفی دارند و از میان آنها، ترون مزیتهای چشمگیری ارائه میدهد؛ شبکهای با کارمزدهای بهشدت ارزان، در کنار ویژگیهایی برای ناشناستر کردن تراکنش که باعث شده امروزه حجم زیادی از تترهای ضربشده روی این شبکه جابهجا شوند.
با این ویژگیها، تتر در اقتصادهای تحریمی جایگاه ویژهتری دارد. در کشورهایی با تحریمهای اقتصادی، سیستمهای سنتی اغلب با محدودیتهای شدید مواجه هستند و دسترسی شهروندان به ارزهای خارجی یا خدمات بانکی بینالمللی محدود است. در این شرایط تتر به عنوان جایگزینی برای دلار ظاهر میشود. تتر به منزله ارزی با برابری قیمتی با دلار، به افراد و مشاغل در این کشورها کمک میکند تا معاملات بینالمللی را برقرار کنند و از طرفی میتواند به عنوان ابزاری برای حفظ ثروت در برابر تورم یا کاهش ارزش پول محلی مورد استفاده قرار گیرد.
آرژانتین، ونزوئلا، ترکیه، لبنان یا حتی ایران از این قاعده مستثنی نیستند: کشورهایی که از نظر اقتصادی با افت ارزش پول ملی مواجهاند و تورم شدید باعث اقبال عمومی به روشهای مختلف برای سرمایهگذاری شده است.
پرداخت پول با اسکناسهای محلی در حالی که به دلیل تورم شدید، عملاً بیارزش شده است. امرار معاش به کمک یارانههای دولتی برای تهیه اقلام ضروری یا تطبیق سبک زندگی با سیاستهای یارانهای که به صورت هفتگی و ماهانه تغییر میکنند، فضایی میسازند که در آن دلار آمریکا یا هر ابزار مالی که بتواند این جایگاه را پر کند سلطنت میکند.
نگاه متحدان معدود بینالمللی ایران هم به موضوع تتر بیشباهت به هموطنان ما نبوده است. مثلاً در آمریکایی جنوبی هم این اتفاقات بخشی از وضعیت روزمره ونزوئلاست. مبارزه روزمره مردم برای بقا در شرایطی که کمبود گسترده کالا وجود دارد یا هر لحظه ممکن است پیش بیاید، سبک زندگیایی را شکل داده است که به واسطه آن مردم پذیرش گسترده رمزارزها را آغاز کردهاند. وضعیت دیگر کشورها هم خیلی متفاوت نیست و تخمینهایی از چرخههای مشابه برای کشورهایی مانند لبنان وجود دارد که نشان میدهد این کشور احتمالاً با پنج سال تاخیر، روند مشابه ونزوئلا را تجربه میکند.
خرید خودرو با بیتکوین در ونزوئلا خیلی اتفاق دور از ذهنی نیست و در این شرایط اقتصادی طبیعی است مردم راههایی برای زنده ماندن از تورم شدید پیدا میکنند. بیتکوین و تتر در لبنان هم مطرح هستند. با از دست رفتن اعتماد به سیستم بانکی، مردم علاقه بسیاری نسبت به سرمایهگذاری در داراییهای دیجیتالی نشان دادهاند و میتوان گفت این ارزها به چشمانداز آشفته این کشور وارد شدهاند.
این تغییر یکشبه رخ نداد. افزایش نارضایتیها و شکلگیری اعتراضات به نهادهای دولتی و بانکی در لبنان با دلایلی مانند کنترل سرمایه ناعادلانه یا تقلب در میان احزاب سیاسی و بانک مرکزی همراه بود. این وضعیت لبنانیها را مجبور کرد به دنبال راهی جایگزین برای مدیریت داراییهای خود به غیر از روشهای سنتی باشند. به همین دلیل ارزهای دیجیتالی و مخصوصاً تتر به عنوان ابزارهایی که خارج از کنترل دولت هستند، به جایگزینهایی قانعکننده تبدیل شدند.
نامهای وجود دارد که نشان میدهد بانک مرکزی لبنان از سال ۲۰۱۳، در مورد خرید و فروش یا حتی نگهداری رمزارزها هشدار داده است. هشدار و صحبتهایی با این مضمون که ارزهای دیجیتالی نوسانات قیمتی شدید دارند و ما میخواهیم از پسانداز مردم محافظت کنیم. حرفهایی که با عملکرد بانک مرکزی مطابقت نداشت و بهنوعی باعث تشویق مردم به سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتالی شد.
جدا از متحدان ایران در داستان تتر در بانک مرکزی ایران هم روند مشابهی طی میشد. محدودیت و ممنوعیت در سالهای گذشته، به استراتژی اصلی بانک مرکزی برای مقابله با رمزارزها تبدیل شده است و صحبتهای مدیران این نهاد مالی هم نشان میدهد تفکر تمرکز روی نوسانات قیمتی و حفظ سرمایه مردم در میان آنها رواج دارد. تفکری که با افزایش پایه پولی و کاهش چشمگیر ارزش ریال در تضاد است.
اما در کنار تبدیل شدن رمزارزهایی مانند تتر به عنوان ابزارهای سرمایهگذاری و پرداخت در میان مردم، استفاده از این ارزهای دیجیتالی در مبادلات تجاری میان کشورها هم درخور توجه است. در سطح کلان، روسیه بعد از جنگ اوکراین به یکی از مهمترین مشتریان این روش تبدیل شده است. این کشور که بعد از شروع جنگ اوکراین، تحت تحریمهای شدیدی قرار گرفت، عملاً راههای تجارت و نقل و انتقال مالی خود را از دست داد. اما استفاده از تتر و رمزارزها به عنوان راهی جایگزین مطرح شده است و به نظر میرسد صرافیهای بزرگی مانند هوبی یا کوکوین هم در این بازی ایفای نقش میکنند.
در ایران هم گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد تتر علاوه بر نفود بسیار در میان کاربران عمومی، در میان تجار و بازرگانان هم محبوبیت دارد تا جایی که هشدارهایی برای ریسکهای استفاده از این روش در مبادلات تجاری صادر شده است. حالا این فضا مدام در حال تنگتر شدن است.
تتر به عنوان استیبلکوینی که در کد خود امکان فریز کردن داراییها را دارد همکاریاش را با سازمانهای دولتی و نظارتی تقویت و تاکنون حداقل نزدیک به یک میلیارد دلار را فریز کرده است. این مبالغ نتیجه مسدودسازی حدود ۱۳۰۰ آدرس است که تتر تحت عناوین مخلتفی مانند تامین مالی تروریسم یا فعالیتهای مالی خلاف قوانین اقدام به مسدودسازی آنها کرده است و اتفاقاً ایرانی هم در میان آنها کمشمار نیست.
نبود دسترسی به شبکههای مالی مرسوم جهانی در کنار تورم داخلی، باعث شکلگیری شکافی عمیق میان نیاز کاربران داخلی و ابزارها یا خدمات موجود شده است. در بازاری که اعلام میشود حدود ۷۰ درصد معاملات ارزهای دیجیتالی کاربران آن در پلتفرمهای خارجی انجام میشود، تتر وسیلهای بینظیر برای انتقال دارایی از مبداء صرافیهای داخلی ایران است؛ ارزی با ثبات قیمتی که با کارمزدی ناچیز، فرصت استفاده از پلتفرمهای خارجی و خدمات متنوع را فراهم میکند.
اما اگر بخواهیم ابعاد حضور تتر در ایران را بهتر درک کنیم، با نگاهی به گزارشهای منتشرشده از صرافیها متوجه میشویم تتر حداقل ۲۰ درصد از معاملات داخلی را به خود اختصاص میدهد. البته با توجه به وضعیت غیرشفاف فعالیتهای کریپتویی در ایران، آمارهای غیررسمی هم وجود دارد که نشان میدهد سهم تتر از معاملات صرافیها تا ۶۰ درصد هم میرسد. در کنار این اعداد باید معاملات OTC (Over The Counter) را هم که به عنوان معاملات خارج از صرافی شناخته میشوند اضافه کرد. معاملاتی که عملاً هیچ داده مشخصی از حجم یا تعدادشان وجود ندارد و با این حال تعداد صرافیهای مبتنی بر این روش، تا چند برابر صرافیهای P2P (همتا به همتا) هم میرسد. در هر صورت سهم تتر بسیار بالاست.
این سهم بالا مشکلات عمدهای به همراه دارد، چراکه تاکنون فریز شدن تترهای بازار ایران بارها اتفاق افتاده و گسترش همکاری بنیاد تتر با سازمانهای نظارتی، خطر مسدودسازی این دارایی را دوچندان کرده است. متاسفانه یا خوشبختانه، صرافیها به دلیل سهم چشمگیری که در نگهداری تتر دارند، بیشتر دچار این مشکل هستند و تجربههایی از مسدودسازی دارند. البته در این میان برخی از صرافیها بهراحتی خود را کسبوکار دور زدن تحریم معرفی میکنند و داشتن آدرسهای قدیمی با حجم بالا را معیاری برای بزرگ نشان دادن خود میدانند. اما به رعایت موارد امنیتی برای حفاظت هرچه بیشتر از دارایی کاربران که به امانت نزد آنها قرار گرفته است، بیتوجهاند.
هرچند تتر روی یک شبکه بلاکچینی شفاف قرار دارد و تمامی تحرکات به تفکیک آدرس، میزان و زمان در دسترس است، در سالهای گذشته به صورت پیوسته خطر تتر در بازار ایران بیشتر حس شده است. اما تنها راه مقابله صرافیها با این وضعیت، تغییر آدرسها و استفاده از کلدولتها (ذخیرهسازی آفلاین داراییها) عنوان میشود. این رویکرد با توجه به ماهیت شفاف بلاکچین در کنار عملکرد فریز کردن که فارغ از کلدولت و هاتولت (ذخیرهسازی آنلاین داراییها) امکانپذیر است، برای صرافیها کمی عجیب به نظر میرسد.
در این میان راهحلهای دیگری هم مطرح است. توسعه یک میکسر که میتواند رد تراکنشها را تا حد قابل قبولی گم کند. میکسر در فضای ارزهای دیجیتالی موضوع جدیدی نیست و نمونههای بسیاری وجود دارد که طراحی شدهاند تا با گم کردن رد تراکنشها، حریم خصوصی افراد را افزایش دهند. اما به نظر میرسد توسعه این ابزارها اولویتی برای صرافیهای ایرانی ندارد و دلیل آن هم هزینه اعلام میشود.
هزینهای که عملاً کاربران با کارمزدهای بالا و پنهان آن را پرداختهاند اما این پلتفرمها علاقهای به پرداخت آن برای افزایش امنیت دارایی مشتریانشان ندارند. به هر حال در یک بازار انحصاری که کاسبی تحریم، سود آسان و زیادی دارد، توجه به آینده و تجربه کاربری کمی دور از ذهن است.
از نگاه سرمایهگذاری، تتر جایگزینی برای دلار قلمداد میشود که محدودیتهای تهیه و نگهداری دلار فیزیکی را ندارد. اگر کسی قصد تبدیل دارایی خود به دلار را دارد، نگرانیهایی مانند تهیه دلار اصل، قیمت واقعی، محدودیتهای خرید یا حتی ریسکهای مرتبط با حمل و نگهداری آن وجود دارد. این در حالی است که عملاً برای کاربر نهایی، استفاده از تتر تقریباً هیچکدام از این مشکلات را ندارد.
در سال گذشته محدودیت ۲۵ میلیون تومانی روی درگاههای پرداخت صرافیها اعمال شد. محدودیتی که نارضایتی زیادی از طرف کاربران و کسبوکارها را به دنبال داشت و دلیل آن، نگرانی بانک مرکزی از تاثیر تتر بر نرخ ارز در بازار مطرح میشود.
بازار جهانی تتر و استفاده یا پیادهسازی گسترده آن در پلتفرمهای معاملاتی، تا حد قابل توجهی باعث شکل گیری حس اعتماد کاربران شده است. فعالان این حوزه بیشتر معتقدند همین فشار روانی که بازار جهانی تتر دارد، باعث افزایش اقبال کاربران داخلی هم شده است و به همین دلیل هم این پلتفرمها در حال ارائه خدمات مبتنی بر نیاز کاربران هستند. البته اینجا مشخص نیست چگونه صرافیها خدمات مبتنی بر نیاز کاربران را ارائه میکنند اما در نهایت بیشتر از ۵۰ درصد کاربران به پلتفرمهای خارجی برای معاملات خود روی آوردهاند و از صرافیهای ایرانی بیشتر به عنوان درگاهی برای تبدیل ریال استفاده میکنند.
یکی دیگر از کاربردهای منحصربهفرد تتر به بحران منابع انسانی و نیروی کار ایران گره خورده است. با توجه به نرخ بالای مهاجرت در ایران نیاز به روشی برای انتقال پول میان افراد مقیم خارج و داخل هم بیشتر حس میشود. روندی که در گذشته نیازمند کارمزدهای فراوان به واسطه دلالان متعدد برای انجام این تراکنشها بود. اما امروزه این تراکنشها با تتر بهراحتی و به صورت آنی انجام میشود.
ارزهای دیجیتالی ویژگیهای بینظیری برای بهبود امور مالی معرفی کردهاند. اما این تکنولوژی در ایران با یک مشکل اساسی به نام اینترنت همراه است. دسترسی نداشتن به اینترنت در فضای رمزارزها عملاً با غیرقابل استفاده شدن داراییها مساوی است. در سال ۱۴۰۱، همزمان با اختلال گسترده اینترنت در ایران، دسترسی به پلتفرمهای داخلی هم دچار مشکل شد. اتکا به زیرساختهای دیجیتالی برای تراکنشهای ارزهای دیجیتالی ضروری است و این موضوع در زمانی که دسترسی به اینترنت وجود ندارد مشکلساز میشود. به این ترتیب، دارایی کاربران میتواند با فشرده شدن کلید اختلال یا فیلترینگ با چالش جدی در دسترسی مواجه شود.
گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد تتر خیلی وقت است در دیگر بازارها هم وارد شده است. خرید و فروش خودرو با تتر موضوعی است که حداقل به سال ۱۴۰۰ برمیگردد. کامران سلطانیزاده، عضو شورای عالی کانون صرافان، در این سال به خبرگزاری ایلنا اعلام کرده بود در معاملات خودرو شاهد ورود ارزهای دیجیتالی از جمله تتر هستیم.
تمامی این وابستگیها به تتر در ایران امروزه در مرحلهی جدیدی از عدم قطعیت قرار گرفته است. بعد از اعلام همکاری شرکت هنگکنگی بنیاد تتر با سازمانهای نظارتی و دولتی، ریسکهای بازار داخلی در مورد تتر دوچندان هم شد. در نهایت رئیس کارگروه انجمن بلاکچین، مرتضی موذنی، این موضوع را فاجعه خاموش ایران نامید؛ فاجعهای که در صورت بروز در صرافیها به از بین رفتن میلیون دلاری داراییهای کاربران منجر میشود و حتی در صورت اجرایی شدن به طور عمومی میتواند گستردگیای به اندازه تمامی آدرسهای کاربران ایرانی پیدا کند.