توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
عادت کردهایم هر نشستی که در مورد مشکلات شبکه بانکی کشور برگزار میشود از بانک مرکزی انتقاد کنیم، فرقی نمیکند که این نشست در مورد عملکرد بانک باشد یا شعبه بانک یا اصلاً در مورد رگولاتور؛ در همه جا بانک مرکزی بدون شک یکی از مقصران اصلی در شبکه بانکی شناخته میشود، اما جالب اینجاست که هیچ کدام از منتقدان حاضر نیستند انتقادات خود را رودررو بیان کنند و اگر پای نامی از نماینده بانک مرکزی در میان بیاید یا قرار باشد این انتقادات را پای میز مذاکره مطرح کنند، ترجیح میدهند سکوت کنند.
اواخر ماه گذشته نشستی به همت یکی از شرکتهای فعال در حوزه راهکارهای بانکی برگزار شد و در این نشست نمایندگانی از تمامی بانکهای کشور شرکت کردند. در این نشست قرار نبود از بانک مرکزی انتقاد کنند، قرار بود از مزایای تغییر رویکرد شعب بانکی بگویند و نقش بازآفرینی شعبهها مطرح شود، اما طبق روال گذشته وقتی بحث جدی و چرایی کمکاری شعب بانکی به میان آمد، به یکباره مقصر اصلی و نهایی بانک مرکزی قلمداد شد. آنها مشکل اصلی را محدود شدن توسط رگولاتور میدانستند و تقریباً در این خصوص همه متفقالقول بودند که مانع اصلی در بهکارگیری فناوریها، ابزارها و همگرایی بانکها ساختمان آبی میرداماد است. تا اینجا همه با یکدیگر همنظر بودند، مشکل از جایی شروع شد که یکی از میان جمع خود را نماینده بانک مرکزی معرفی کرد. منتقدان که تا این لحظه بدون ترس نظرات خود را مطرح میکردند به یکباره با لبخندی از حضور نماینده بانک مرکزی تشکر کردند و گفتند چه خوب که میزبان بانک مرکزی را نیز دعوت کرده است. به نظر میرسد منتقد شجاع تاکنون تصور کرده بود که در حیاط خلوت نظام بانکی در حال صحبت است. این تصور برایش ایجاد شده بود که میان منتقدان است و حال که همه با او همنظرند تمام تقصیرها را گردن شخص ثالث بیندازد.
همین پلان کوتاه رابطه شبکه بانکی با رگولاتور را مشخص میکند. آنها به نظامی که با آن کار میکنند معترضاند، اما جسارت ندارند از آن انتقاد کنند. دوست دارند رویه عوض شود ولی وقتی نوبت اظهار نظر میرسد ترجیح میدهند کسان دیگر نظر دهند و آنان سمت فرد قدرتمند قرار گیرند، حال مهم نیست با تمام نظرات او موافقاند یا مخالف. در چنین شرایطی مشخص است که وضعیت تغییر نمیکند. مدیران بانکی شهامت اظهار نظر در حوزه کارشناسی خود را ندارند و ترجیح میدهند در مسیری که برایشان تعیین شده حرکت کنند و تنها هر از گاهی در رسانهها، دورهمیها و پشت درهای بسته ژست مخالف بگیرند. به نظر میرسد تا بانک مرکزی آن پدری است که فقط فرزندانش دوست دارند در غیابش انتقاد کنند و با از راه رسیدنش برای بوسیدن دستش صف میکشند، این نظام پدرسالار بانکداری در مسیر تحول نخواهد رفت