درس‌هایی از انئید ویرژیل برای رهبران تحول‌آفرین؛‌ بی‌چتر وسط توفان

شرکت‌هایی که با بحران‌های بنیادی روبه‌رو شده و شکست خورده‌اند، بیشمارند. صنایع ناپدید می‌شوند و بازارها را گردوغبار می‌گیرد. در این میان، رهبران تحول‌آفرین که وظیفه برداشتن قطعات و دگرگونی آینده را بر عهده دارند، می‌توانند از انئید ویرژیل الهام بگیرند. آندریا مارکولونگو، روزنامه‌نگار ایتالیایی و نویسنده سابق متون سخنرانی‌ ماتئو رنتزی، نخست‌وزیر ایتالیا در کتاب خود با عنوان Starting from Scratch: The Life-Changing Lessons of Aeneas درباره این حماسه 2000 ساله، می‌نویسد: «Aeneid برای لحظاتی است که آدم‌ها نیاز مبرم دارند آینده‌ای را درک کنند که به طرز تکان‌دهنده‌ای با گذشته‌ای که همواره می‌شناختند، متفاوت است.» مارکولونگو در ادامه می‌نویسد «...توصیه می‌شود انئید را در روزهایی بخوانید که بی‌چتر وسط توفان ایستاده‌اید.» امپراتور رومی اکتاویوس از ویرژیل خواست انئید را در همین لحظه‌های نامطمئن و پررنج بنویسد. جمهوری روم به دلیل مجموعه‌ای از جنگ‌های داخلی تجزیه شده بود و در نهایت این مساله منجر به این شد که اکتاویوس خود را به عنوان اولین امپراتور روم در 27 قبل از میلاد معرفی کند. او می‌خواست ویرژیل اثری خلق کند که ادعای قدرتش را تقویت کند و به رعایای امپراتور اطمینان دهد که تحت حکومت، چه چشم‌اندازی را می‌توان انتظار داشت. ویرژیل در این اثر قدرت خداگونه اکتاویوس را به داستان آغازین روم پیوند داد. قهرمان این داستان، «آئنیاس» پسر یک شاهزاده و الهه ناهید (الهه عشق و زیبایی) است. شخصیتی که ویرژیل از «هومر» وام گرفته است. در ایلیاد هومر، آئنیاس در جنگ تروجان علیه یونانیان می‌جنگد. در انئید تروی پس از محاصره طولانی (و ورود آن اسب لعنتی از دروازه شهر ) سقوط می‌کند. هنگامی که آئنیاس، ویرانی را به‌چشم می‌بیند خود را برای نبرد تا سر حد مرگ آماده می‌کند. در این لحظه، ونوس(ناهید) ظاهر می‌شود و به او می‌گوید که با واقعیت روبرو شود. او می‌گوید که خدایان تروی را رها کرده‌اند و آئنیاس باید آنچه...