بخشهای مالی تعیینکننده حرکت به سمت بهکارگیری نرمافزارهای هوش تجاری و استفاده از آن برای افزایش دقت پیشبینیها و ایجاد راهبردهای تجاری هستند. نظرسنجی شرکت دادهپردازی ترادیتا نشان داد تقریباً سهچهارم متخصصان مالی میگویند دادههای خود را از چند منبع جمعآوری میکنند و سپس تحلیلهای لازم برای پاسخ به سوالات مرتبط با عملکرد مالی شرکت را انجام میدهند. بر اساس گفتههای آنها این کار مانع دیده شدن آنها در دینامیک تجاری موثر بر نتایج مالی میشود و اقدام برای بهبود عملکردهای شرکتی را به تاخیر میاندازد. از این رو تعجبی ندارد که فعالیتهای مالی پیشتاز استفاده از نرمافزار هوش تجاری بودهاند. در واقع بسیاری از پیشرفتهای بازار ابزارهای هوش تجاری منتج از تلاش فروشندگان بزرگتر برای توسعه سهم خود در بازار مالی بوده است، مانند خرید شرکت کاگنوس توسط آیبیام و خرید هایپریون توسط اوراکل. در سال 1997 در یک کتاب متعلق به شرکت حسابداری پرایس واتر هاوس به نام «معماری آینده شرکت» بر این مساله تاکید شد که به یمن فناوریهای هوش تجاری و سادهتر شدن تحلیل ارقام مهم تجارت و خارج شدن حدس و گمان از حوزه تصمیمگیری، مدیران و کارمندان مالی چگونه نقشی مرکزیتر در تعریف راهبردهای سازمانی خود پیدا کردهاند. به گفته جان هاگرتی، معاون مدیر شرکت تحلیل تحقیقات ایامآر، از آن زمان با پیشرفت سیستمهای هوش تجاری، تمرکز فروشندگان بر بخش مالی افزایش یافته است. او میگوید به طور خاص مدیر مالی یکی از کاربران اصلی مدیریت عملکرد شرکت، تجارت یا نهاد است - واژهای فراگیر که به صورت گسترده در مورد ابزارهای بررسی، تحلیل و گزارشدهی هوش تجاری و کاربردهای آن برنامهریزی بودجه و پیشگویی به کار گرفته شده است. به گفته هاگرتی برای فروشندگان مدیریت عملکرد شرکت (CPM) مترادف با امور مالی است. او میگوید:«ابزارهای هوش تجاری که تحت عنوان CPM فروخته میشوند، یک گروه کاملاً مشخص از خریداران را دارند و به...