skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

کارخانه بدون آزادی

آرش برهمند تحریریه

۶ آذر ۱۴۰۲

زمان مطالعه : ۳ دقیقه

شماره ۱۱۸

کارخانه نوآوری آزادی دقیقاً حاصل همان برهه‌ای از اقتصاد ایران است که تصور می‌شد نوآوری باید خط تولید، کارگران نوآور، تولید انبوه و در یک کلام همان کارخانه داشته باشد. یک دهه پیش از این پارک‌های علم و فناوری همین مسیر را رفته بودند که برای فناوری پارک بسازند و نتیجه هرچه شد، باز هم در نهایت پارکی‌تر از آن بدنه واقعی فناوری ایران نبود. شاید هم از همین رو بود که وقتی خواسته یا ناخواسته کارخانه نوآوری به جای تولید نوآوری تبدیل به یک فضای فرهنگی و اجتماعی برای بدنه جوان استارت‌آپی شد، دولت بالاخره فهمید «پارک» را پیدا کرده است. پرونده این شماره ماهنامه پیوست کوشیده است نگاهی دقیق و همه‌جانبه به زوایای ظهور و سقوط کارخانه نوآوری بیندازد و دلایل تاریخی، اقتصادی و انسانی این داستان نیز بررسی و گفت‌وگو شده ولی دست‌کم برای روزنامه‌نگاری مثل من که از روز نخست تماشاگر تاسیس، سروصدا و هبوط این نهاد بود، حفره ایده اولیه نه در کارخانه بود و نه در نوآوری. آزادی محل بروز تضاد بود.

کارخانه نوآوری آزادی فراتر از مجاورتش با خیابان آزادی در اقلیم سیاسی و حکمرانی سال‌هایی شکل گرفته بود که هنوز سرمایه اجتماعی هر دو سوی دولتی و خصوصی اجازه می‌داد در منظر و فضای عمومی تلاش کنند یک اکوسیستم بسازند. چنین روایتی از قدرت دیگر در جامعه ایرانی پذیرفته نیست؛ دست‌کم در ویترین. اینجاست که دیگر همان کارکرد فرهنگی و اجتماعی هم از کارخانه نوآوری گرفته می‌شود چون در غیاب این مفهوم دیگر بستر فرهنگی تولید انبوه نوآوری شکل نمی‌گیرد و کارخانه همان کارکرد را پیدا می‌کند که چندین دهه است پشت درهای هر صنعتگری در ایران منتظر است: ورشکسته‌. کارخانه نوآوری آزادی دست‌کم در دفتر رسانه هیچ برگ زرینی ندارد. هیچ تک‌شاخی از دل آن بیرون نیامده و هیچ کسب‌وکاری که مجال پیدا کرده باشد در ابعاد ملی نقش‌آفرینی کند در آن متولد نشده‌. آدم‌ها هستند که به این فضا معنا و روح داده‌اند و حالا هم در غیاب توجیه اقتصادی به این سوله‌ها مفهومی نوستالژیک می‌بخشند و کارخانه آزادی از وقتی پایانش را شروع کرد که جایی وسط نبرد فرهنگی امروز کشور آزادی‌اش را گم کرد.

این مرکز نوآوری مانند سایر فضاهای فرهنگی در آستانه تحمل قدرت می‌تواند به حیاتش ادامه دهد و وقتی جامعه شروع کرد به دوپاره شدن دیگر نه بخش خصوص می‌توانست استقلال این بازی را تضمین کند و نه دولت می‌توانست یک جزیره فرهنگی در میان تلاطمات سیاسی اجتماعی ایران پدید بیاورد، پس کارخانه اول به یک بن‌بست نظری رسید و بعد ماجرای فروش آن سر باز کرد. دست‌فرمان جدید قدرت در ایران تاب چنین فضاهای مشترکی را ندارد و اگر جوهره این فضا هم مخزن بزرگ انسانی آن بوده است، این سنگر در دو سال اخیر خالی‌تر از همیشه شده است. مهاجرت، گسست اجتماعی، افسردگی جمعی و فشار همه‌جانبه بر اکوسیستم جهانی فناوری اطلاعات در ایران پیش از صاحب زمین‌های کارخانه، این مجموعه را فلج کرده بود. آنچه در یکی دو سال اخیر بر نسل اول استارت‌آپی می‌گذرد این دست‌فرمان جدید را اثبات کرده است. مخلص کلام آنکه اگر از بحث‌های داغ روز درباره اینکه مقصر یا نجات‌بخش کارخانه آزادی کیست بگذریم، به یاد خواهیم آورد ایده حفظ کارخانه‌ها در ایران، آن هم به هر قیمتی، دیربازی است که شکست خورده. پذیرش شکست گاهی نیمی از پیروزی است.

این مطلب در شماره ۱۱۸ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۱۸ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/ghu
آرش برهمندتحریریه

    روزنامه‌نگاری را از ابراراقتصادی شروع کردم و مدت کوتاهی در شرق، همشهری نوشتم و در برنامه‌های تلویزیونی فناوری اطلاعات کار کردم. در مورد فناوری و تاثیرش بر زندگی و کسب و کار می‌نویسم و تاریخ شفاهی و استارت‌آپ‌ها از حوزه‌های مورد علاقه من هستند. معتقدم رسانه پل مهمی است میان انسان‌ها، تصمیم‌سازها و کسب و کارهای جهان امروز.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو