قسمت 46
این «ت»های زشت
۲۷ خرداد ۱۳۹۶
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
شماره ۴۶
تاریخ بهروزرسانی: ۳۰ مهر ۱۳۹۸
همیشه رفتار مردم برایم جالب بوده و هست. شاید ناخودآگاه باشد، اما توجه به شکل حضورشان به ویژه در محیطهای کاری یکی از اولین چیزهایی بوده و هست که توجهم را به خودش جلب میکند. شاید خودم هم در معرض این نگاه تحلیلآمیز قرار داشته باشم که البته فرقی هم در کل ماجرا نمیکند. سالها پیش که در دفتر نمایندگی رسمی یکی از برندهای بزرگ موبایل در ایران کار میکردم-برندی که آن زمان مهمترین در صنعت خود بود- به همکارانم در جلسات با شرکتها و آژانسهای طرف قرارداد با دقت نگاه میکردم. اغلب آن دوستان عزیز در این جلسهها تقریباً همان رفتاری را داشتند که در جلسههای داخلی از آنها میدیدم، البته طبعاً قدری رسمیتر و با ملاحظات کاری بیشتر. یکی از آنها اما خیلی متفاوت بود. انگار ماسکی میزد برای شرکت در چنین جلساتی. بسیار با غرور ظاهر میشد و با نگاهی به شدت از بالا به پایین. اتفاقاً من محسن را خیلی دوست داشتم و به سبب لطفی که به من داشت، با وجود اینکه حوزه کاریمان خیلی با هم تداخل نداشت، در موارد مختلف از من سوال میکرد و نظر میخواست. با هم حدود 10 سالی اختلاف سن و سابقه کاری داشتیم و همیشه میگفت که دوست دارد از تجربه من استفاده کند. واقعاً هم به چیزهایی که میگفتم عمل میکرد. شاید تنها موردی که نمیپذیرفت همان شکل روابط کاریاش با شرکتها و آژانسهای سرویسدهنده بود. طبیعی است که من او را به برخورد راحت و به دور از غرور توصیه میکردم، اما او معتقد بود که آن روش کار نمیکند. اعتقاد داشت طرفهای کاریاش باید یادشان باشد که برای چه برندی کار میکنند! من سعی میکردم برایش توضیح دهم که آن شکل رفتاری نه تنها تاثیر منفی شخصی میگذارد بلکه حتی معرف هویت آن برند هم نیست، چرا که همه ما به نوعی سفیران آن برند...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید