معمولاً کار مورخ این است که روندها و موضوعات را در کنار هم قرار دهد و سپس عنوانی گیرا برایشان انتخاب کند که مردم به راحتی آن را درک کنند و به رسمیت بشناسند. اینگونه است که عناوینی مانند «افول و سقوط امپراتوری روم» یا «ظهور هیتلر و رایش سوم» پدید آمدند. من در مقام کسی که تاریخ خوانده و با دقت به خوانش تاریخدانان آینده از دوره خودمان توجه کردهام، به راحتی میتوانم کتابهایی را تصور کنم که فصول آن با ریگان و تاچر آغاز میشود و با بحران مالی جهان و چیزی به نام «برتری یافتن نئولیبرالیسم غربی 1979-2008» پایان میپذیرد. اما نویسندگان امروزی به ندرت به چنین عناوینی اشاره یا مسیر احتمالی آینده را بیان میکنند. مثلاً در زمان اشغال کاله در سال 1347، مشخص نبود که اشغال آنجا قدم ابتدایی در تحولاتی بود که بعدها به جنگ صدساله معروف شد. این مساله همیشه مرا به این فکر میرساند که چه الگوهای کلی دیگری را در زندگیمان نادیده گرفتهایم و نهایتاً به این فکر میرسم که شاید ما اکنون نیز در اولین جنگ سایبری جهان هستیم، اما هنوز متوجه نشده و برای آن نامی انتخاب نکردهایم. اما خط زمانی این رخدادها برای مورخان آینده چه خواهد بود؟ سال 2007 میتواند آغازی مناسب باشد: مجموعهای متمرکز از حملات سایبری به استونی. این موارد به دلیل انتقال بخش قابل توجه زندگی در این کشور به حوزه آنلاین، بسیار موثر بود. این حملات از طرف روسیه و با تایید دولت انجام شده بود. این تنها یکی از دلایل گمان من به احتمال آغاز بحثی بیپایان در میان مورخان درباره جنگ افزارهای سایبری خواهد بود. جنگافزار سایبری مسلماً جبههای است که در آن کشورها به دنبال برترییابی بر یکدیگر و برنامهریزی برای حمله و دفاع خواهند بود، اما همانند خرابکاری، اینجا نیز دنیایی بههمریخته است که درک دقیق آن برای افراد...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.