یکی از مشکلاتی که استارتآپها و فینتکها با آن مواجهاند، جلب سرمایه مناسب برای پیشبرد فعالیتها و اهدافشان است. در شرایط فعلی بسیاری از این شرکتها برای تامین مالی مناسب سراغ دولت و شرکتهای دولتی میروند و از آنان کمک میخواهند، اما این درخواست کمک مالی از دولت و شرکتهای دولتی موجب میشود دولت در این بخش به تدریج نقش قیم را بر عهده بگیرد و فعالیتهایی که به نوبه خود یک فعالیت خصوصی است، تبدیل به کسب و کاری دولتی شود. حتی اگر این روند نیز اتفاق نیفتد، بیم آن وجود دارد که با گسترده شدن حضور دولت در این بخش، دولت در نهایت قوانین محدودکننده برای این بخش از فعالیتها تدوین کند و نتیجه آن بیتحرک ماندن این بخش شود. نتیجهای که در قالب تدوین چارچوب فعالیت متمرکزکنندگان خدمات پرداخت تا حدودی خود را نشان داد. شاید تنها راهحل این موضوع جذب سرمایهگذار خارجی باشد تا علاوه بر جذب سرمایه جدید و ورود آن به کشور، موجب بینیازی این بخش به دولت و در نهایت حرکت آزادانه بیشتر این فعالیتها شود. رقابت بیانتهای تمام کشورها برای جلب سرمایهگذاری خارجی و باز کردن راه ورود پول به کشور رقابتی بیانتهاست. سرمایه نیز در گردش است و هر کجا مأمن و مأوای بهتری پیدا کند بدانجا پر میکشد. «سود» و «حرکت» برای «سرمایه» همچون آب و هوا برای موجودات زنده است و ظرفیت بازار برای جذب سرمایه در سودآوری آن است. برای کشورهایی مانند ایران که سالیانی را در رکود اقتصادی به سر برده و نیاز به محرکهای رشد و توسعه دارند، جلب سرمایه خارجی به دلیل کمبود منابع مالی اهمیت دوچندان دارد. در واقع شکاف میان پسانداز و سرمایهگذاری، از یک سو به دلیل ناکافی بودن پس انداز ملی، از سوی دیگر بر اثر کمتر توسعهیافتگی بازارهای مالی است که تلاش مضاعف برای جذب سرمایهگذاری خارجی را توجیه میکند. در این خصوص با مهرداد عمادی، اقتصاددان ایرانی مقیم بریتانیا و مشاور اقتصادی در اتحادیه اروپا، این موضوع را در قالب یک گفتوگوی کتبی مطرح کردیم، متن کامل مصاحبه را در زیر میخوانید:
چرا با وجود ظرفیت بالای گسترش بازار استارتآپها در ایران، سرمایهگذاران خارجی علاقه چندانی برای سرمایهگذاری در این حوزه، به خصوص در صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر (VC)، نشان نمیدهند؟ فکر میکنید چه موانع حقوقی یا اقتصادیای در ایران وجود دارد؟ علل اصلی نبود سرمایهگذاران خارجی مانند شرکتهای سرمایهگذاری را میتوان به اختصار بدین صورت برشمرد: عدم استقبال از چارچوبهای تنظیمشده حاکم بر سرمایهگذاری و مالکیت خارجی که در سایر کشورهای توسعهیافته تثبیت شده و رفتار سرمایهگذاران و سرمایهپذیران با یکدیگر را تنظیم میکند؛ وجود موانع صریح و ضمنی حقیقی و حقوقی برای ورود به بازار؛ عدم وجود اطلاعات دقیق در مورد افزایش نرخ اجناس، هزینهها و سهام بازار، وجود خلأ میان قیمتهای داخلی که به شدت تحت تاثیر تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدود هستند و قیمتهای بینالمللی که بر اساس بازار رقابتی تعیین میشوند؛ و نیز وجود شبکهای فرسایشی از بانکهای خصوصی که موجب افزایش گسترده نرخ بهره شدهاند. این مورد آخر خود نشاندهنده حضور غیررقابتی یا حتی انحصاری در بازار سرمایه است و از چشم سرمایهگذاران پنهان نمیماند. این موضوع مقدار قابل توجهی از حساب اندوخته/ذخیره خصوصی را جذب کرده که در نتیجه موجب عدم سرمایهگذاریهای کلان در بخش استارتآپها شده است. این مشکلی عام است که هم سرمایهگذاری داخلی و هم سرمایهگذاری خارجی را تحت تاثیر قرار داده است. خود شما چه ظرفیتهایی در بازار استارتآپها در ایران و نیز تجارت الکترونیکی میبینید؟ پتانسیل سرمایهگذاری به ویژه در تجارت الکترونیکی نسبت به آنچه میتوان در بسیاری از کشورها و حتی تقریباً در کل اقتصادهای جنوب اروپا یافت، امیدوارکنندهتر است. اما من به فهمیدن این پتانسیل، با توجه به دلایل ذکرشده در بالا، خوشبین نیستم. باید تلاش بسیاری در شناساندن این ظرفیتهای بالقوه به سرمایهگذاران خارجی انجام شود و موانع را هم به موازات آن برطرف کرد. همچنین سرمایهگذاران خارجی باید رفع این موانع را به صورت عینی...