مدیرعامل توسنتکنو: بانکها در استفاده از هوش مصنوعی محافظهکارند
مدیرعامل توسنتکنو معتقد است فینتکها و کسب و کارهای جدید انعطاف بیشتری در مقایسه با…
۷ آذر ۱۴۰۳
۲۱ تیر ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دادههای کمّی را مرور میکنیم که مسائل کمّی را در مورد بقیه آدمها متوجه شویم، و در این فرایند میفهمیم تا چه اندازه کوچکیم. جدا از این، متوجه میشویم هیچوقت در انزوا و خلا مطلق قرار نداریم. برعکس، صرفاً با شناسایی تاثیر دیگران بر خودمان و عناصری که آنها را عقب میرانند میتوانیم اقدامهایمان را درک کنیم زیرا کنشهای ما بر کنشهای دیگران استوارند.
من و دوستم بن هر روز عصر به مدت بیش از یک سال موجی از پیامهای متنی کوتاه را تبادل میکردیم که حاوی مجموعه رمزنگاریشده اعداد بود. در یکی از سهشنبههای اکتبر برایم نوشت: «۱۲۰». روز جمعه اضافه کرد: «۱۶۸». در اوایل ژانویه عدد «۹۲۰۱» را برای او فرستادم و سپس در پیامی جداگانه توضیح دادم: «نسبتاً مسطح.»
عددهایی که میفرستادیم به تعداد موارد مبتلا به ویروس کرونا بود و نشان میداد بیماریای که هیچ کداممان نگرفته بودیم تا چه اندازه شیوع پیدا کرده است. گاهی این دادههای کمّی را با سایر آمارها تطبیق میدادیم. بن برای مدتی مشغول بررسی افتوخیزهای کوچک در R0 شهر بود-شاخصی که نشان میدهد هر مورد مثبت بر چند نفر تاثیر میگذارد. با غیرقابل اطمینانتر شدن دادههای آزمایشی، هر دو ما خودمان را متخصصان آمار بستری کردن در بیمارستان پنداشتیم. البته اغلب نگران این بودیم که آیا این «شاخصهای دارای تاخیر» واقعاً آنچه را ظاهراً نشان میدادند آشکار میکردند. گاهی حتی روی جزئیات تمرکز میکردیم: اولین موج اومیکرون در ماه سپتامبر شهرها را درنوردید. ما در آن زمان سخت مشغول ردیابی تعداد تختهای آیسییوی موجود بودیم و این موضوع دردناک را میدانستیم که سیستم پزشکیمان در آستانه فروپاشی است.
ما هیچکدام اپیدمیشناس نیستیم یا برای تحلیل این اطلاعات آموزش ندیدهایم. بن حداقل با پول کار میکند اما من صرفاً استاد زبان انگلیسی سابق هستم و حالا در روزنامه سردبیرم. البته نیازی نبود متخصص باشیم. این اعداد یا دادههای کمّی را به طور عمده به این دلیل تبادل میکردیم که در روزهای خستهکننده همهگیری، ارتباطمان را حفظ کنیم. مهمتر از آن، تلاش میکردیم فضای بین خودمان را ترسیم کنیم- فضایی که بهطور عمده با افرادی اشغال شده بود که نمیشناختیمشان.
همانطور که بعداً متوجه شدم، من و بن تلاش نمیکردیم موقعیتی را تشخیص دهیم بلکه میخواستیم فردی فرضی را نمایش دهیم- فردی که دوست دارم او را «دیگری کمیشده» بنامم. دیگری کمیشده نهادی مرکب است؛ زندگیاش بر حسب تعریف از زندگی ما دور است حتی با اینکه اهداف و اقدامهایش به تجربههای ما شکل میدهند و بنابراین دنیایمان را چارچوببندی میکنند. دیگری کمیشده صرفاً ترکیب بزرگی از اطلاعات است. بنابراین صرفاً میتوانیم او را به صورت عددی بشناسیم و طرح خطوطش را از طریق محاسبه ریاضی ترسیم کنیم؛ مانند اخترشناسی که ممکن است از طریق مطالعه گردش نوسانی ستارهاش سعی کند ببیند که آیا سیاره فرامنظومه شمسیای که بهتازگی کشف شده میتواند میزبان حیات باشد.
من و بن تا حدود زیادی نگران ایمنی خودمان و اطرافیانمان بودیم. معنایش این بود که دیگری کمیشدهمان شامل همه غریبههایی میشد که انتخابها و تجربههایشان مشخص میکرد چه زمانی و آیا باید با ماسک بیرون برویم و چه زمانی و آیا باید با هم ملاقات کنیم. دانستن اینکه ۱۹۲ نفر با کووید در بیمارستانهای واشینگتن -۱۷ نفر در آیسییو- بستری شدهاند اطلاعاتی درباره افرادی که خارج از خانهام با آنها ملاقات میکنم نمیدهد. اما این آمار به من میگوید دیگران در آن دنیا چه تجربههایی داشتهاند. و این درسی به من میدهد تا نحوه حرکتم را تنظیم کنم.
همه ما نسخههای خودمان را از دیگری کمیشده داریم. شما شاید وقتی آمار نظرسنجی افکار عمومی درباره موضوعی مهم را مطالعه میکنید و میکوشید تمایلات ملی را پیشبینی کنید، دیگری کمیشده را میسازید. یا شاید دیگری کمیشده را هنگام خواندن آمار بیکاری پیدا میکنید. ممکن است وضعیت استخدامتان پایدار باشد اما آمار بیکاری را دنبال کنید. افکار عمومی شاید مسائل دردسرساز درباره سلامت دموکراسی را نشان دهند اما آمار بیکاری قدرت استخدام را نشان میدهد. هیچکدام زندگی شما را توصیف نمیکنند؛ حداقل نه به صورت مستقیم یا نزدیک و هیچ کدام به اقدامهایتان پاسخ معنادار نشان نمیدهند؛ اما هر دو این توانایی را دارند که بر شما تاثیر بگذارند.
به عبارت دیگر، این اعداد به ما میگویند چه کسانی نیستیم و در عین حال کسی را که میتوانیم باشیم محدود میکنند. دیگری را در گزارشهای آمار ملی و درصدهای انتخاباتی کمّی میکنیم؛ یا شاید در لایکهای توییتر و دادههای فاضلاب (که شباهت زیادی به یکدیگر دارند). دیگری کمیشده را بهویژه در آماری مشاهده میکنیم که درباره رنج و زیان به ما میگویند؛ مانند وقتی متوجه میشویم بیش از ۱۵۰ هزار نفر در میسیسیپی آب آشامیدنی سالم ندارند یا ۱۳ کیلومتر مربع از آمازون صرفاً در سال ۲۰۲۰ جنگلزدایی را تجربه کرد. این نوع آمار بر ما اثر منفی میگذارد اما نه صرفاً به این دلیل که عظیم است بلکه به این دلیل که انتخابهایی را توصیف میکند که دست ما نبودهاند و پیامدهایی را نشان میدهد که نمیتوانیم پیشبینی کنیم.
این پدیده را نقطه مقابل جنبش «خودکمیشده» مینامیم؛ جنبشی که میگوید اگر اعدادی را که بدنمان تولید میکند ردیابی کنیم، زندگی بهتری خواهیم داشت. وقتی قدمها یا مصرف آب را ردیابی میکنید، بر فشارخون نظارت میکنید یا چرخههای خوابتان را ثبت میکنید، احتمالاً به خودکمیشده فکر میکنید و به این مفروض تکیه میکنید که ما میتوانیم با مشاهده دقیق خودمان بر محدودیتهایمان غلبه کنیم. گری ولف، روزنامهنگار، در تدتاک سال ۲۰۱۰ درباره این موضوع نوشت: «خود صرفاً مرکز عملیاتی، آگاهی و قطبنمای اخلاقیمان است. بنابراین اگر بخواهیم در دنیا موثرتر باشیم، باید خودمان را بهتر بشناسیم.»
این یک سیستم باور مبتنی بر نوآوریهای تکنولوژیک- حسگرها و نمایشگرها و اپها- است اما ریشه در این مفروض کلبی باستان دارد که میتوانیم صرفاً بر رفتار خودمان تاثیر بگذاریم و بنابراین باید بر خودمان همواره نظارت کنیم؛ مانند باغبان هوشیاری که همواره علفهای هرز زمینش را میکَند. به همین طریق، استقبال از تب خودکمیشده به معنی اصرار بر این نکته است که ما نمیتوانیم آنچه را دیگران انجام میدهند کنترل کنیم اما حداقل میتوانیم رفتارهای خودمان را تنظیم کنیم و زندگی خوب در این کار نهفته است.
برعکس، دیگری کمیشده چنین راحتیای را فراهم نمیکند. وقتی دمای سیاتل را بررسی میکنم و میبینم گرمایی بیسابقه در محل زندگی مادرم گسترش پیدا میکند، هدفم مداخله نیست زیرا میدانم که نمیتوانم. و وقتی بر کیفیت هوا در فصل آتشسوزی در حیات وحش در برکلی کالیفرنیا نظارت میکنم- جایی که والدین نامزدم در آن زندگی میکنند-، هدفم رشد خودم نیست. برعکس، محدودیت عاملیت خودم را میپذیرم و اعتراف میکنم بسیاری از نیروهایی که خودشان را بر ما اعمال میکنند، آثار تجمیعی هستند و بنابراین به اقدام فردی واکنش نشان نمیدهند. کمی کردن دیگری پذیرفتن چیزی است که همیشه در سکوت درک کردهایم؛ اینکه تجربه بیچارگی به تعداد بیشماری اقدام بستگی دارد که افرادی که نمیشناسیم انجام میدهند. موضوع صرفاً به آنچه در مقام فرد نمیتوانیم انجام دهیم محدود نمیشود. دیگری کمیشده یادآوری میکند که کوچکیم و دستاوردهای محدودی داریم.
اما این قرار نیست ناامیدمان کند. دیگری کمیشده در تفکرات باروک اسپینوزا، فیلسوف قرن ۱۷، منعکس شده است. او در کتاب «اخلاق» مینویسد: «ضروری است که قدرت سرشتمان و فقدان قدرت آن را بشناسیم تا بتوانیم تشخیص دهیم عقل چه کاری را برای تعدیل این آثار میتواند انجام دهد و چه کارهایی را نمیتواند انجام دهد.» منظور این است که تنها در صورتی میتوانیم خوب زندگی کنیم که بتوانیم نحوه تاثیر پذیرفتن را مدیریت کنیم؛ اینکه چه احساسی میکنیم و این احساسات ما را به انجام چه کاری ترغیب میکنند. اما برای اینکه چنین کاری انجام بدهیم باید این را هم بپذیریم که حسهایمان تحت تاثیر دیگران تعیین میشوند و ما را به طور فیزیکی و روانی تکان میدهند.
به عبارت ساده، ما هرگز بهتنهایی عمل نمیکنیم. صرفاً میتوانیم نسبت به دیگران حرکت کنیم؛ گاهی همراه و گاهی در تضاد. برای مثال ممکن است بر اساس امیال دیگران پیش برویم و بر اساس دردهایشان متوقف شویم. این مفروض جنبش خودکمیشده ولف را معکوس میکند: از نظر اسپینوزا، خودشناسی منزوی کافی نیست و شاید در خلا دادهمحور غیرممکن است. برعکس، صرفاً با شناسایی تاثیر دیگران بر خودمان و عناصری که آنها را عقب میرانند میتوانیم اقدامهایمان را درک کنیم زیرا کنشهای ما بر کنشهای دیگران استوارند. هرچه بهتر بتوانیم این نیروهای خارجی را درک کنیم، واکنشهایمان عقلانیتر میشوند. و همزمان با عقلانیتر شدن اقدامهایمان، دیگران از این اقدامها بیشتر سود میبرند. بنابراین شرط بنیادین اقدام اخلاقی این است که درک کنیم ما هرگز ارباب سرنوشت خودمان نیستیم.
وقتی چیزی تکانمان میدهد، همیشه مجبور نیستیم با همان نیرو آن را هُل دهیم. در واقع گاهی نمیتوانیم. و با وجود این، همیشه واکنش نشان میدهیم- همانطور که افراد عاقل هنگام ملاقات انجام میدهند. و تنها در صورتی میتوانیم واکنش مناسب نشان دهیم که درک کنیم چرا. این چیزی است که دیگری کمیشده عرضه میکند: تصویری ملموس از قدرتهای تصورناپذیری که بر ما اثر میگذارند و باعث میشوند به خودمان یادآوری کنیم چرا چیزهایی را که میتوانیم انجام میدهیم هرچند کوچک باشند.
و گاهی بسیار کوچکاند اما به دلیل اندازهشان ارزششان کاهش پیدا نمیکند. دوستم بن جدیدترین آمار شیوع شدید کووید را دریافت میکند و به جای پاسخ دادن به همان طریق، توصیهاش این است که سراغ نوشیدن برویم. مادرم آمار نگرانکنندهای در ویرجینیا مشاهده میکند و میرود درهای رأیدهندههای احتمالی را میکوبد. هیچ کدام روی اعداد به طور مستقیم تاثیر نمیگذارند اما هر دو از احساسی میآیند که آن اعداد ایجاد میکنند. تنها روشی را که میتوانیم داشته باشیم در پیش میگیرند: برای دیگران کمینشدهمان.
منبع: واشینگتن پست