دادههای جامع و قابل اتکا حلقه مفقوده بروز نوآوری در صنعت بیمه است
مدیر توسعه کسبوکار ریتون شرکت فعال در حوزه فناوریهای بیمهای، ظهور بیمههای شخصیسازی شده را…
۲۰ آذر ۱۴۰۳
۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۱۲ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
وقتی موضوع تحول تکنولوژیک مطرح میشود، خلاقیت را اغلب کیفیت انسانی منحصربهفردی تلقی میکنند که در برابر نیروهای تحولآفرین تکنولوژیک آسیبپذیری کمتری دارد و برای آینده حیاتی است. اما امروز اپلیکیشنهای هوش مصنوعی مولد مانند ChatGPT و Midjourney این جایگاه ویژه را تهدید به تحول میکنند و کار خلاقانه مستقل و با حقوق را به طرز خیرهکنندهای تغییر میدهند.
«اقتصاد خلاق» امروز حدود ۱۴ میلیارد دلار در هر سال ارزش دارد. نویسندگان مستقل، تولیدکنندههای پادکست، هنرمندان و موسیقیدانها حالا با تکیه بر کانالهای دیجیتالی جدید میتوانند بهطور مستقیم به مخاطبان وصل شوند تا درآمد کسب کنند. پلتفرمهای اینترنتی مانند Substack، Flipboard و Steemit به افراد اجازه میدهند تا نهتنها محتوا خلق کنند، بلکه به تولیدکنندههای مستقل و مدیران برند کار خودشان تبدیل شوند. بسیاری از انواع مشاغل در سایه فناوریهای جدید متحول شدهاند اما پلتفرمهای مذکور روشهای جدیدی در اختیار مردم میگذارند تا از طریق خلاقیت انسانی درآمد کسب کنند.
وقتی موضوع تحول فناوری مطرح میشود، معمولاً خلاقیت را کیفیت انسانی منحصربهفردی تلقی میکنند که در برابر نیروهای تحول تکنولوژیک آسیبپذیری کمتری دارد و برای آینده حیاتی است. در واقع، محققان رفتارشناسی حتی مهارت خلاقیت را شاهکار انسانی مینامند.
اما امروز اپلیکیشنهای هوش مصنوعی مولد مانند ChatGPT و Midjourney این جایگاه ویژه را تهدید میکنند و کار خلاقانه مستقل و با حقوق را به طرز چشمگیری تغییر میدهند. این مدلهای جدید هوش مصنوعی مولد از مجموعههای عظیم داده و بازخورد کاربران تغذیه میکنند و میتوانند محتوا را در قالب متن، تصویر، صوت یا ترکیبی از این قالبها تولید کنند. بهاینترتیب، به نظر میرسد مشاغلی که بر ارائه محتوا استوارند– نوشتن، خلق تصاویر، کدنویسی و سایر شغلهایی که معمولاً به دانش و اطلاعات زیادی نیاز دارند– تحت تأثیر منفی و منحصربهفرد هوش مصنوعی مولد قرار میگیرند.
آنچه مشخص نیست این است که این تأثیر چه شمایلی خواهد داشت. ما در این گزارش میخوایم شکلوشمایل این تاثیر را بررسی کنیم.
ما در اینجا سه سناریو کلی (که وجوه مشترکی با یکدیگر دارند) را برای چگونگی پیشرفت هوش مصنوعی و تاثیر آن بر کار خلاق ارائه میدهیم. با این کار، بر ریسکها و فرصتها تأکید میکنیم و در پایان پیشنهادهایی به شرکتها ارائه میدهیم تا برای این دنیای قشنگ نو آماده شوند.
امروز اکثر کسبوکارها از اهمیت استفاده از هوش مصنوعی برای افزایش کارآمدی و بهبود عملکرد نیروی کار انسانیشان آگاهاند. برای مثال، از هوش مصنوعی برای تقویت عملکرد شغلی متخصصان بخش سلامت در انجام امور حساس استفاده میشود. هوش مصنوعی به پزشکها در حین جراحی مشاوره میدهد و در آزمایش سرطان بهعنوان ابزار مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین، از هوش مصنوعی در بخش سرویس مشتری استفاده میشود که حساسیت کمتری در آن وجود دارد. همچنین از روباتیک برای افزایش سرعت و قابلیت اطمینان عملیات انبارداری و همچنین کاهش هزینهها بهرهبرداری میشود.
با پیدایش هوش مصنوعی مولد، شاهد آزمایش افزودگی (augmentation) در کارهای خلاقانهتر هستیم. هنوز دو سال کامل از معرفی Copilot گیتهاب نگذشته است -«برنامهنویس جفتی» هوش مصنوعی که به انسان در نوشتن کد کمک میکند. اخیراً طراحها، فیلمسازها و مدیران اجرایی تبلیغات شروع کردهاند به استفاده از مولدهای تصویر مانند DALL-E2. نیازی نیست که کاربر با فناوری آشنایی زیادی داشته باشد تا بتواند از این ابزار استفاده کند. در واقع، استفاده از اکثر این اپلیکیشنها بهاندازهای راحت است که حتی کودکان با مهارتهای شفاهی ابتدایی نیز میتوانند از آنها برای خلق محتوا بهصورت آنی استفاده کنند. تقریباً همه میتوانند از این ابزار استفاده کنند.
این سناریو (لزوماً) تهدیدی برای افرادی که کار خلاقانه انجام میدهند نیست. هوش مصنوعی بهجای بیکار کردن بسیاری از خالقها، از انسانها پشتیبانی میکند تا کاری را انجام دهند که قبلاً نیز انجام میدادند اما حالا میتوانند با سرعت و کارآمدی بیشتری انجامشان دهند. در این سناریو، سازندگی ممکن است افزایش یابد زیرا اتکا به ابزار هوش مصنوعی مولدی که میتواند زبان طبیعی را پردازش کند، زمان و زحمت لازم برای رسیدن به ایدهها یا متنهای جدید را کاهش میدهد. البته انسانها هنوز هم باید برای اصلاح و ویرایش اطلاعات جدید تولیدشده وقت بگذارند اما درحالتکلی، پروژههای خلاق با سرعت بیشتری انجام میگیرند.
از همین حالا میتوانیم برخی از ویژگیهای چنین آیندهای را مشاهده کنیم: کاهش موانع ورود به بازار باعث میشود افراد بیشتری به کار خلاق گرایش پیدا کنند. Copilot گیتهاب جایگزین کدنویسهای انسانی نمیشود اما کدنویسی را برای تازهکارها تسهیل میکند زیرا این افراد میتوانند بر دانش نهان در مدل و حجم عظیم دادهها تمرکز کنند و نیازی نیست همهچیز را از اول یاد بگیرند. اگر افراد بیشتری «مهندسی فرمان» –مهارت پرسیدن سؤالهای صحیح از ماشین– را یاد بگیرند، هوش مصنوعی میتواند محتوای بسیار مرتبط و معناداری را تولید کند و انسانها صرفاً باید قبل از استفاده، آن را ویرایش کنند. سطح بالای کارآمدی وقتی تسهیل میشود که مردم از طریق الگوریتمهای پیشرفته صوتبهمتن به کامپیوتر فرمان میدهند. این فرمانها سپس به وسیله هوش مصنوعیای مانند ChatGPT تفسیر و اجرا میشوند.
توانایی بازیابی، زمینهیابی و تفسیر سریع و آسان دانش ممکن است تأثیرگذارترین کاربرد تجاری مدلهای زبانی بزرگ باشد. رابط زبان طبیعی در ترکیب با الگوریتم قدرتمند هوش مصنوعی به انسانها کمک میکند تا ایدهها و راهحلهای زیادی را با سرعت بیشتری به دست آورند. سپس انسانها میتوانند این ایدهها و راهحلها را آزمون کنند و در نهایت خروجی خلاقانه بیشتر و بهتری را ارائه دهند. درحالتکلی، این سناریو دنیایی را ترسیم میکند که در آن نوآوری با سرعت بیشتری انجام میگیرد و خلاقیت انسانی به وسیله ماشین تکمیل میشود تا بازنویسی یا بازآفرینی شتابان را امکانپذیر سازد.
دومین سناریو احتمالی این است که رقابت الگوریتمی ناعادلانه و حکمرانی نادرست باعث کنار گذاشته شدن خلاقیت انسانی اصیل شوند. سونامی محتوای تولیدشده به وسیله الگوریتمها در این سناریو نویسندهها، تولیدکنندهها و خالقهای انسانی را به حاشیه میراند و حتی برخی خالقهای بااستعداد از بازار خارج میشوند. اگر چنین اتفاقی بیفتد، سؤال مهمی که باید بپرسیم این است: چگونه ایدههای جدید خلق میکنیم؟
نسخه اولیه این سناریو شاید همین حالا هم در حال وقوع باشد. برای مثال، شکایتهای اخیر از پلتفرمهای مشهور هوش مصنوعی مولد نشان میدهد نقض کپیرایت در مقیاسی عظیم رخ میدهد. آنچه این موضوع را پیچیدهتر میکند این است که قوانین دارایی فکری از پیشرفتهای تکنولوژیک در رشته هوش مصنوعی عقب ماندهاند. کاملاً محتمل است که دولتها چند دهه برای تعدیل مشوقهای نوآوری فنی و حفظ مشوق برای خلق انسانی اصیل مبارزه کنند –مسیری که برای خلاقیت انسان زیانی بزرگ خواهد بود.
هوش مصنوعی مولد در این سناریو ساختار مشوقها برای خالقها را بهشدت تغییر میدهد و ریسکهایی را برای کسبوکارها و جامعه به وجود میآورد. اگر محصولات ارزانی که هوش مصنوعی مولد آنها را میسازد از محتوای انسانی اصیل سبقت بگیرند، این ریسک به وجود میآید که نوآوری در طول زمان کاهش پیدا کند زیرا انسانها هنر و محتوای کمتری تولید میکنند. خالقها همین حالا هم برای جلبتوجه انسان سخت رقابت میکنند و اگر محتوای نامحدود بهصورت فوری تولید شود، این نوع رقابت–و فشار– افزایش پیدا میکند. وفور شدید محتوا ـ فراتر از آنچه تاکنون در تحول دیجیتالی مشاهده کردهایم ـ ما را از نویز اشباع میکند و مجبور میشویم تکنیکها و استراتژیهای جدیدی را برای مدیریت این سیل پیدا کنیم.
این سناریو همچنین میتواند در ماهیت خلق محتوا تحولات بنیادین به وجود آورد. اگر هزینههای تولید به صفر میل کنند، امکان دسترسی به مخاطبان خاص ـ و اغلب نادیدهگرفتهشدهتر ـ از طریق شخصیسازی و نسخهسازی شدید افزایش مییابد. در واقع، انتظار داریم فشار برای شخصیسازی با سرعت افزایش پیدا کند زیرا هوش مصنوعی مولد از ظرفیت زیادی برای تولید محتوا برای نیازهای خاص مشتری مدنظر برخوردار است. برای مثال، Buzzfeed اخیراً اعلام کرد که محتوایش را با استفاده از ابزار OpenAI شخصیسازی میکند؛ مانند کوییزها و تبلیغات رمانتیککمدی شخصیسازیشده. (البته قصد ندارند از هوش مصنوعی مولد در اتاق خبریشان استفاده کنند.)
اگر تجربه شخصیسازیشده بهطور گستردهتر بهبود پیدا کند، این ریسک به وجود میآید که تجربه مشترک تماشای فیلم مشترک، مطالعه کتاب مشترک و مصرف اخبار مشترک را از دست بدهیم. دراینصورت، تولید محتوای سیاسی قطبیکننده و وایرال با سهولت بیشتری انجام میگیرد و حجم عظیمی از اخبار نادرست یا ساختگی نیز تولید میشود زیرا کیفیت محتوا در نتیجه کاهش سهم محتوای انسانی اصیل تنزل پیدا میکند. هر دو موضوع آثار حبابی فیلتر را بدتر میکنند.
با وجود این، حتی در این ویرانشهر نیز انسانها نقشی مهم ایفا میکنند زیرا به ارائه پیشنهاد درباره محتوای موجود در این اکوسیستم میپردازند. همانطور که در بازارهای بسیار بزرگ محتوا مانند سرویسهای پخش موسیقی مشاهده میشود، ساماندهی محتوا (curation) ارزشمندتر از خلق محتوا میشود زیرا هزینه جستجو بالا میرود. اما درعینحال، هزینههای بالای جستوجو باعث میشوند هنرمندان موجود در کانون توجه قرار بگیرند و هنرمندهای جدید نادیده گرفته شوند. این موضوع به متمرکز شدن بازار و تقسیم شدن آن به دو قسمت منجر میشود. این روند در نهایت وضعیتی را به وجود میآورد که در آن تعداد انگشتشماری از هنرمندان نهادینهشده بر بازار تسلط پیدا میکنند و تعداد زیادی از خالقها حداقل سهم را از بازار دارند.
سومین سناریویی که ممکن است پیش بیاید این است که مقاومت در برابر فناوری و محتوای تولیدشده بهصورت الگوریتمی، تقویت شود. یکی از آثار احتمالی اشباع شدن با محصولات خلاق مصنوعی این است که مردم ارزش بیشتری برای خلاقیت اصیل قائل شوند و حاضر باشند هزینه بیشتری برای آن پرداخت کنند. مدلهای مولد ظرفیتهای خیرهکننده و گاهی نوپدید را نشان میدهند اما مشکل دقت دارند؛ بهطور مکرر متونی تولید میکنند که صحیح به نظر میرسند اما در گزارش واقعیتها و ارائه استدلال منطقی خطا میکنند. بدیهی است که انسان از تهیهکنندههای محتوا دقت بیشتری طلب کند و بنابراین بیشتر بر منابع انسانی قابلاعتماد تمرکز کند نه اطلاعات تولیدشده به وسیله ماشین.
انسانها در این سناریو با الگوریتم وارد رقابت میشوند و مزیت رقابتی دارند. منحصربهفرد بودن خلاقیت انسانی، از جمله آگاهی از زمینه اجتماعی و فرهنگی در میان مرزها و در طی زمان به اهرم مهمی تبدیل میشود. فرهنگ بسیار سریعتر از امکان آموزش الگوریتمهای مولد تغییر میکند. بنابراین انسانها از پویاییای برخوردارند که الگوریتمها نمیتوانند با آن رقابت کنند. در واقع، احتمال دارد انسانها توانایی برداشتن گامهای بزرگ در خلاقیت را حفظ کنند حتی اگر ظرفیتهای الگوریتمی بهصورت تجمیعی بهبود پیدا کنند.
در ادامه این سناریو، رهبری سیاسی حکمرانی بر فضاهای اطلاعاتی را تقویت و با ریسکهای بهوجودآمده در طول مسیر مقابله میکند. برای مثال، تعدیل محتوا احتمالاً رونق میگیرد زیرا پلتفرمهای اطلاعاتی از محتوای کاذب یا گمراهکننده اشباع شدهاند. بنابراین، برای مقابله با این وضعیت انسانها باید مداخله کنند و چارچوبهای حکمرانی باید بهطور دقیق طراحی شوند.
خلاقیت همیشه یکی از پیششرطهای اساسی برای فرایند نوآوری و بنابراین رقابتپذیری شرکتها بوده است. کسبوکار خلاقیت در گذشته نهچندان دور کار انسانی منحصربهفرد بود. اما همانطور که نشان دادیم، این وضعیت در نتیجه پیدایش هوش مصنوعی مولد تغییر میکند. بنابراین برای آماده شدن باید تهدیدها و چالشهای این مسیر را درک کنیم. اگر درک کنیم که چه چیزی و چگونه تغییر میکند، میتوانیم برای آیندهای آماده شویم که در آن کسبوکار خلاقیت تابعی از همکاری انسان و ماشین است. سه پیشنهاد در ادامه ارائه میدهیم. کارکنان وقتی میخواهند با هوش مصنوعی مولد تطبیق پیدا کنند باید این پیشنهادها را در نظر بگیرند تا بتوانند ارزش و سود کسبوکار را در صنایع خلاق امروزی به وجود آورند.
برای تحول همهجانبه فراتر از شغلتان آماده شوید: هوش مصنوعی مولد ممکن است بزرگترین تحول را در هزینه ساختاری تولید اطلاعات بعد از ابداع ماشین چاپ در سال ۱۴۳۹ به وجود آورد. قرون بعد از اختراع ماشین چاپ با نوآوری شتابان، بیثباتی اجتماعی و سیاسی و تحول اقتصادی در طیف وسیعی از صنایع همراه بودند زیرا هزینه دریافت دانش و اطلاعات به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرده بود. ما در مراحل اولیه انقلاب هوش مصنوعی مولد قرار داریم. بنابراین انتظار داریم آینده نزدیک بیثباتتر گذشته اخیر باشد.
روی هستیشناسیتان تمرکز کنید: کدبندی، دیجیتالیسازی و ساختاربندی دانشی که خلق میکنید عامل حیاتی ایجاد ارزش در دهههای آینده خواهند بود. هوش مصنوعی مولد و مدلهای زبانی بزرگ زمینه را برای انتقال راحتتر دانش و مهارتها بین گروهها و واحدهای کسبوکار تسهیل میکنند و به یادگیری و نوآوری شتاب میدهند.
به حرف زدن با هوش مصنوعی عادت کنید: هوش مصنوعی به شریکمان در کنشهای فکری تبدیل میشود و بنابراین، خلاقیت و کارآمدی هوش انسانی را بهطور روزافزون تکمیل میکند. کارکنان دانش باید یاد بگیرند که چگونه به ماشین فرمان دهند تا کارشان را انجام دهد. از امروز شروع کنید و ابزارهای هوش مصنوعی مولد را آزمایش کنید تا مهارتهای لازم در مهندسی فرمان را توسعه دهید- مهارتی که پیششرط کارکنان خلاق در دهه آینده است.
هوش مصنوعی مولد بهعنوان عامل اصلی تحول در کار خلاقانه پدیدار شده است. کسبوکارها و کل جهان تکنولوژیهای نوظهور را باعجله به کار میگیرند تا سطح سازندگی و تولید محتوا را با سرعت افزایش دهند. بنابراین آماده باشید تا زمان و زحمت زیادی را صرف بهبود مهارت خلاقیت در دنیای تحت سلطه هوش مصنوعی مولد کنید.
درعینحال، معنای این تکنولوژیهای جدید برای انسان خلاق امروزی را باید با دقت و جدیت بررسی کرد. باید بررسی کنیم که برای اصالت انسان چه نقشی در هنر و محتوا قائلیم. بهعبارتدیگر، وقتی هوش مصنوعی مولد در خط مقدم تجربه کاری ما قرار میگیرد، رابطه ما با خلاقیت چه میشود؟ این اینشتین بود که گفت خلاقیت همان تفکری است که خوش میگذراند. بنابراین، کار خلاقانه چیزی است که معنا و هیجان را برای زندگی انسانها به ارمغان میآورد.
از این نظر، کسبوکارها و جامعه مسئولاند که تصمیم بگیرند در نهایت چه مقدار از کار خلاق را هوش مصنوعی و چه مقدار را انسانها انجام میدهند. با ادامه پیدا کردن پیشرویمان در بهکارگیری هوش مصنوعی مولد در تجربه کاری روزانه، پیدا کردن تعادل در این زمینه به چالشی بزرگ تبدیل میشود.
منبع: اچبیآر