نگاه والاستریت به بیتکوین؛ چگونه بیتکوین راه خود را به ترازنامهها باز میکند؟
طرفداران بیتکوین معتقدند این رمزارز در ۱۵ سال گذشته، تقریباً از زمان تولید، نگرش افراد…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
طرفداران بیتکوین معتقدند این رمزارز در ۱۲ سال گذشته و تقریباً از زمان تولید، نگرش افراد را در مورد بسیاری از ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تغییر داده است؛ از همین روست که بیتکوین یک فناوری برهمزننده تلقی میشود. شناخت سابقه معیارهای شکلدهنده ذهنیت ما در کنار مسیریابی تغییر و تحولات نقش بسزایی در درکمان از این مسائل دارد. به همین دلیل در بخش زمین بازی بیتکوین در هر شماره به بررسی یکی از جنبههای تاثیرگذار بیتکوین و بلاکچین میپردازیم. در شماره قبل به موضوع نقش بیتکوین در گردشگری پزشکی پرداختیم و حال در ششمین قسمت از این سلسلهمطالب به سراغ تحول شبکههای اجتماعی با بیتکوین رفتهایم.
مفهومی به نام شبکه اجتماعی تاکنون به عنوان بازنمایی از آنچه در بطن جامعه میگذرد شناخته شده است. بازنمایی از مفاهیمی که حتی شاید در بطن جامعه هم به صورت واضحی فرصت بروز پیدا نکنند. اما شبکهها و رسانههای اجتماعی در هر صورت باید تحت نظر قدرتها یا دولتها فعالیت کنند که اتفاقاً همین دولتها باعث بروز نیازی به نام جریان آزاد اطلاعات شدهاند تا هر فردی بتواند تجربه زیست انسانیتری کسب کند.
مفهومی به نام شبکه اجتماعی تاکنون به عنوان بازنمایی از آنچه در بطن جامعه میگذرد شناخته شده است. بازنمایی مفاهیمی که حتی شاید به صورت واضح فرصت بروز پیدا نکنند
با هر متر و پارامتری میتوان متوجه شد ۱۲ سال است که کلیدی به نام بیتکوین قرار است قفل دنیای به نظر دستنیافتنی جریان آزاد اطلاعات را باز کند. فرهنگ بیتکوین علاوه بر ایجاد پارادایم شیفت در بسیاری از سرشاخههای تعاملات اجتماعی، امروزه راه خود را به دنیای رسانههای اجتماعی هم باز کرده که میتواند تجربه استفاده و دسترسی ما به اطلاعات آزاد را دستخوش تحول کند.
اهمیت شبکههای اجتماعی علاوه بر تاثیر مستقیم بر توسعه کسبوکارها در دو مورد به صورت واضح مشخص شد. شروع همهگیری کرونا به ما یادآور شد که بیتوجهی به نیازی مانند دیجیتالیسازی تعاملات میتواند منجر به نتایج فاجعهباری شود. همچنین در مهرماه ۱۴۰۰ پلتفرمهای متعلق به فیسبوک برای مدت کوتاهی از دسترس خارج شدند که این خاموشی به اقتصاد جهانی ضرر زد.
تاثیر و پذیرفته شدن مفهومی به نام شبکههای اجتماعی طی سالهای گذشته مشخص کرده که میتوان از آن برای انواع توسعه شامل بروز احساسات و جریانات، عمق بازار و همچنین افزایش تابآوری در مشکلات جهانی و چالشهای بزرگ استفاده کرد. با این حال افزایش ابعاد این پلتفرمها باعث بروز نگرانیهایی برای کاربران شده است.
پلتفرمهای اجتماعی با حجم زیادی از دادهها سروکار دارند که کاربرانشان تولید میکنند. این پلتفرمها تقریباً تمامی این دادهها را ذخیرهسازی میکنند. اطلاعات ارزشمندی که ارزششان در آیندهای نزدیک حتی میتواند با ارزش مشابه بازارهای حاملهای انرژی مقایسه شود.
اما خاموشی سرورهای فیسبوک نیاز دیگری را هم نشان داد. در عرض چند ساعت اقتصاد جهانی و ارتباط میلیونها نفر به مشکل خورد، در حالی که بروز این مشکل با تفکر توزیعشده و غیرمتمرکز بلاکچین تقریباً غیرممکن است. در توییتر و حین خاموشی فیسبوک بسیاری از کاربران خواستار یک شبکه اجتماعی غیرمتمرکز شدند تا این حجم از ضرر، زیان و نگرانی بابت حریم خصوصی را تحمل نکنند.
مشکلات شبکههای اجتماعی به همینجا محدود نمیشود؛ تقریباً تمام شبکههای اجتماعی برای داشتن مجوز و امکان فعالیت حجم بالایی از محدودیتها و ممنوعیتها را در قبال فعالیت کاربرانشان اعمال میکنند. محدودیتی که در برخی شرایط به صورت بسیار شخصی هم اعمال میشود. توییتر در حکم یکی از شبکههای اجتماعی که به خاستگاه بحثهای داغ تبدیل شده، با روی کار آمدن ایلان ماسک به عنوان مالک اصلی این شبکه، در همان روزهای ابتدایی شاهد پیشنهادهایی مبنی بر تشکیل شورای نظارت بر محتوا بود. این موضوع واکنش شدید کاربران را به دنبال داشت.
نیاز ما به شبکههای اجتماعی بازاری را خلق کرد که ایدهپردازان اولیه این دنیای مجازی توانستند بخش بزرگی را نصیب خود کنند. تجربه نشان داده حرکت اول در این بازارها میتواند یکی از عوامل اصلی موفقیت باشد که طبیعتاً نتیجه این موفقیت هم پول و سرمایه زیاد جمعآوریشده در این پلتفرمهاست. با این حال ظرفیت ایجادشده به وسیله سرمایه این پلتفرمها هم تابآوری محدودی در مقابل نیاز کاربران دارد.
به همین دلیل در سال ۲۰۱۶ پلتفرم نوپایی به نام Mastodon معرفی شد. ایده این پلتفرم شبکه اجتماعی با پایههای منبعباز و بدون تمرکز شکل گرفت. Mastodon به عنوان جایگزینی برای توییتر معرفی شد و توانست حدود پنج میلیون حساب کاربری را به خود اختصاص دهد.
برخلاف توییتر، Mastodon کد منبع اصلی را در اختیار عموم قرار داده است که این موضوع میتواند دسترسی کاملی برای تمامی علاقهمندان به منظور بهبود این پلتفرم ایجاد کند. Mastodon در حکم یک شبکه اجتماعی مشابه توییتر برخلاف روال مرسوم شبکههای اجتماعی که از سرورهای مشخصی برای میزبانی استفاده میکنند، ساختار غیرمتمرکزتری را در پیش گرفت و به همین دلیل کاربر هنگام ثبتنام در این پلتفرم سرورهای مختلفی برای انتخاب دارد؛ درست مانند ساخت یک حساب ایمیل که کاربران انتخابهای متفاوتی بین گوگل، مایکروسافت یا سایر ارائهدهندگان دارند.
Mastodon به عنوان یکی از ابتداییترین نسخههای شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز از ایده و اجرای قابل قبولی برخوردار بود اما این ایده و اجرا نتوانست چندان موثر باشد تا دیگر نیازهای کاربران به شبکههای اجتماعی هم پاسخ درخوری دریافت کند.
با مدیریت ایلان ماسک بر توییتر، این شبکه اجتماعی دستخوش تحولاتی شد؛ تحولاتی مانند جلوگیری از انتشار اخبار نادرست یا نفرتپراکنی که از همان ابتدا باعث شکلگیری بحثهایی در میان کاربران شد. معمولاً تغییرات اساسی در نحوه فعالیت شبکههای اجتماعی محبوب با بهکارگیری ابزارهایی مانند ایجاد گفتوگو پیرامون دغدغههای برخی کاربران انجام میشود که یکی از این ابزارها برای توییتر نسخه پریمیوم این شبکه اجتماعی به نام توییتر بلو بود.
هرچند یکی از ویژگیهای مهم در هر شبکه اجتماعی شاخص آزادی بیان است اما در توییتر به رهبری ایلان ماسک، ایجاد جنجال و حاشیه برای انجام تغییرات و کاهش آزادی کاربران به یکی از اولویتهای اصلی تبدیل شد. این روند تا حدی ادامه پیدا کرد که ایلان ماسک شروع به اظهارنظر تحقیرآمیز در مورد Mastodon کرد. اما در مقابل توییتهای معرف شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز را برنتابید و اقدام به حذف این توییتها کرد.
Mastodon از مجموعه سرورهایی مانند دیسکورد برای اتصال کاربران و نگهداری ساختار شبکه خود استفاده میکند همین امر تا حدی موضوع نبود تمرکز را اجرایی کرده است. منبعباز بودن این پلتفرم به این معناست که Mastodon شامل تبلیغات نمیشود و کاربران برای استفاده از محتوای بدون تبلیغات برخلاف توییتر نیاز به پرداخت پول و تهیه نسخه پریمیوم ندارند.
البته در این مدل اشکالاتی هم وجود دارد. پایگاه کاربران در مقابل توییتر کوچکتر است. رابط کاربری ساده و غیردوستانه به نظر میرسد. همچنین با وجود اینکه از انواع محتوا در Mastodon پشتیبانی میشود، اما خبری از فضاهایی مانند اسپیس توییتر نیست.
پلتفرم نوستر به عنوان جایگزینی برای توییتر از کاربران بهتر در مقابل سانسور محافظت میکند و به گونهای طراحی شده است که میتواند برای بیتکوینرها جذابتر باشد.
مطرح شدن نوستر به عنوان یکی از شبکههای اجتماعی پرپتانسیل جایگزین، زمانی اوج گرفت که تبلیغ آن در توییتر ممنوع اعلام شد.
نوستر برخلاف Mastodon از مجموعه سرورهایی استفاده نمیکند که کنترل و اعمال قوانینشان به دست اپراتورها باشد و آنها بتوانند محدودیتهای مد نظرشان را اعمال کنند. به همین دلیل موضوع آزادی بیان و جلوگیری از سانسور در این پلتفرم از اهمیت ویژهای برخوردار است.
تمایز اصلی بین نوستر و Mastodon در نحوه تعریف نام کاربری و رمز دسترسی است. در نوستر به جای استفاده از نام کاربری و رمزعبور که در Mastodon استفاده میشود، از یک جفت کلید عمومی و خصوصی بهره برده میشود. به همین دلیل اپراتور سرور نمیتواند به سادگی دسترسی کاربران را قفل کند. این موضوع یکی از اصلیترین بلوکهای ساختمان نوستر است که این پلتفرم بر مبنای آن شکل گرفته است.
مورد بعدی وجه تمایز نوستر در مورد رویدادهاست. رویدادها در نوستر به سه بخش تقسیم میشوند:
در نوستر همه رویدادها به روش مشخصی سازماندهی میشوند. این دادهها عبارتاند از: کلید عمومی سازنده، مهر زمانی، نوع و امضای سازنده. این دادهها همچنین میتواند با برچسبهای ارجاعات و شناسه منحصربهفرد همراه باشد. ساختار تعریفشده تضمین میکند که یک رویداد شامل پیام یا محتوا واقعاً به دست صاحب کلید عمومی ایجاد شده است.
دقیقاً مانند بیتکوین که با تایید یک تراکنش به وسیله امضای مالک آن دیگر قابلیت تغییر ندارد، در نوستر هم بعد از اضافه شدن امضای سازنده دیگر امکان تغییر برای دیگران فراهم نیست.
به طور کلی پروتکل در نظر گرفتهشده برای نوستر یک طرح بسیار ساده و عمومی بهمنظور ارسال پیام بین کاربران است که موارد مهمی مانند تضمین یکپارچگی پیامها و افراد را با استفاده از هویت تعریفشده با کلید عمومی پوشش میدهد. همچنین در نوستر سرورها به صورت یکپارچه با یکدیگر تعامل دارند که این به معنی آزادی عمل بیشتر کاربران است.
ممنوعیت استفاده کاربر از یک سرور مشخص به عنوان یکی از چالشها همواره مطرح است اما در نوستر کاربرانی که از فعالیت در سرور مشخصی منع شدهاند میتوانند از دیگر سرورها استفاده یا خود اقدام به راهاندازی سرور مستقل کنند. این کار با استفاده از نحوه تعریف هویت با دسترسی کلید خصوصی ممکن شده است که به دلیل وجود کلید خصوصی کاربر میتواند هویت تعریفشده روی شبکه را در هر سروری استفاده کند.
سرورها نیز میتوانند به صورت رایگان یا در ازای پرداخت پول فعالیت کنند. آنها میتوانند سروری واحد برای میزبانی و ارائه پستهای بین یک کاربر با کاربران باشند یا مانند توییتر و ردیت در مقیاس وسیعی در دسترس کاربران قرار گیرند. دارندگان سرورها میتوانند از ارسال محتوا به سرور خود جلوگیری کنند اما در نهایت نمیتوان کاربران را از مشاهده محتواها منع کرد.
پروتکل ساده نوستر فضای طراحی باز و بزرگی برای فعالیت کاربران ساخته که تعامل همیشگی آنها را تضمین میکند. اما همین سادگی همانقدر که میتواند بزرگترین ویژگی برای توسعه نوستر به دست توسعهدهندگان باشد، میتواند به یکی از اصلیترین نقاط ضعف، یعنی نبود امکان کنترل مشکلات به وسیله پروتکل، تبدیل شود.
با هجوم کاربران و بیتکوینرها به پلتفرم نوستر به عنوان یک پلتفرم ارتباطی مقاوم در برابر سانسور، مشکلات مدیریت کلید کاربر نمایان میشود. همانطور که گفته شد جفت کلید عمومی و خصوصی کاربر برای عملکرد نوستر به عنوان یک پروتکل ضروری است. نوستر هیچ نام کاربری یا شناسهای به کاربران اختصاص نمیدهد که امکان پیگیری و محدودسازی کاربران به واسطه آن فراهم شود. میتوان گفت در این حالت مالکیت کاملاً در اختیار کاربران است.
پس به همین دلیل مانند بیتکوین اگر کاربری کلید خصوصی خود را گم کند، عملاً دیگر امکان بازیابی آن وجود نخواهد داشت. برای برطرف کردن این مشکل راههای مختلفی وجود دارد. اولین روش متصل کردن حسابها به پلتفرمهایی مانند توییتر است که در این حالت موضوع نبود تمرکز نوستر زیر سوال میرود. راه دوم تایید هویت از سوی دیگر افراد است که برای افراد و حسابهای کمتر شناختهشده و شناختهنشده این گزینه عملاً ممکن نیست و میتواند مشکلاتی در مورد اعتماد در پی داشته باشد.
روش سوم هم یک طرح واقعی رمزنگاری است که ایده آن از بهروزرسانی تپروت بیتکوین گرفته شده است. در تپروت یک ریشه برای ساخت کلید عمومی و خصوصی در نظر گرفته میشود که از آن میتوان برای تولید کلیدهای خصوصی جدید منطبق با کلید عمومی استفاده کرد. ایده به این شکل است که کلیدهای تولیدشده در این روش زنجیروار به یکدیگر متصل و امکان بازیابی آنها هم فراهم میشود. حتی در این روش اگر دسترسی کاربر با خطر مواجه شود میتوان به دیگر اعضای شبکه اعلام کرد که ریشه تولید کلیدها را دنبال نکنند.
تئوری پیشنهاد تولید کلیدهای کاربران با ایده تپروت به نظر بهترین روش ممکن برای اجتناب از گم شدن حساب کاربران است. با این حال این روش هم مشکلاتی دارد. در مرحله اول برای استفاده از روش پیشنهادشده کاربر باید یک مجموعه کامل از کلیدها را با استفاده از ریشه تولید و در ادامه کاربر باید کلید اصلی را در ایمنترین حالت ممکن نگهداری کند که برای بسیاری از کاربران بسیار دشوار است.
حتی در صورت رعایت موارد گفتهشده باز هم نمیتوان تضمین کرد کاربری که کلید خود را از دست داده حتماً میتواند کلید خصوصی جدیدی به دست آورد یا کلید خود را بازیابی کند. اما میتوان این پیشنهاد را به عنوان یکی از بهترین راهحلها قبول کرد و باید در نظر داشت هیچ راهحلی قرار نیست همه مشکلات را برطرف کند. در نهایت اگر به این چالش به چشم مشکل نگاه کنیم، به این نکته میرسیم که این مساله باید در دزارمدت برای پلتفرم شبکه اجتماعی نوستر برطرف شود. طبیعی است در پلتفرمی مبتنی بر کلید عمومی و خصوصی که هویت کاربران بر مبنای آنها تعریف میشود اگر در درازمدت فکری به حال مساله بازیابی حساب کاربری نشود، نمیتوان انتظار داشت پلتفرم با پذیرش عمومی مواجه شود.
نوستر با وعده جایگزینی منبعباز برای توییتر معرفی شد و ممنوعیت تبلیغات در توییتر به همهگیری بیشتر آن کمک کرد. اما این شبکه اجتماعی علاوه بر دسکتاپ و اندروید باید در دسترس کاربران IOS هم قرار میگرفت. در روند افزایش محبوبیت این شبکه اجتماعی جک دورسی مدیرعامل سابق توییتر نیز نقش موثری داشت.
امنیت، آزادی عمل، جلوگیری از سانسور و دیگر ویژگیهای بیتکوین که در نوستر پیادهسازی شده است میتواند این فناوری را به عنوان یکی از نیازهای اصلی کاربران مطرح کند
جک دورسی از علاقهمندان فناوری بیتکوین و بلاکچین خود را یکی از دوستداران نوستر اعلام کرد و در پی انتشار این خبر تعداد کاربران نوستر رشد چشمگیری پیدا کرد و اپلیکشین Damus که نسخه IOS این پلتفرم است به حد مجاز تست بتای خود، یعنی ۱۰ هزار کاربر، رسید و همین موضوع باعث شد توسعهدهندگان درخواست لیست شدن در اپاستور را به اپل بدهند.
جک دورسی درباره این خبر گفت، راهاندازی Damus نقطه عطفی برای پروتکلهای منبعباز است. Nostr که مخفف Notes and Other Stuff Transmitted by Relays است هستهای مطابق با نام خود دارد و دینامیک مشابه بیتکوین آن تعاملات مجازی اجتماعی مانند انجام تراکنشهای بیتکوینی ممکن و حریم خصوصی افراد را حفظ میکند.
استفاده از رسانههای اجتماعی غیرمتمرکز با اخباری که روزانه از اعمال سانسور و محدودیت روی پلتفرمهای متمرکز منتشر میشود، برای بسیاری از کاربران مخصوصاً افرادی که شناخت و تجربه بیشتری از بیتکوین و فضای رمزارزها دارند بسیار وسوسهانگیز است. امنیت، آزادی عمل، جلوگیری از سانسور و دیگر ویژگیهای بیتکوین که در نوستر پیادهسازی شده است میتواند این فناوری را به عنوان یکی از نیازهای اصلی کاربران مطرح کند. اما در این راه ممکن است مانند Mastodon که نسل اول شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز است نتواند به جایگاه مناسبی برای پاسخ به نیاز کاربران و اجرای ایدهها خود دست یابد که باید منتظر ماند و دید آیا نسل دوم نظر جامعه عمومی را جلب میکند یا باید منتظر نسل بعدی باشیم.