پروندهای درباره دورخیز غولهای صنعتی برای حضور در بازار استارتآپها؛ نفوذ به هسته سخت ثروت
دادههای اقتصادی بهار امسال وقتی از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد به نحو نگرانکنندهای…
۹ آبان ۱۴۰۳
عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سال ۱۴۰۱ شرایط سخت و پیچیدهای برای کسبوکارهای حوزه اقتصاد دیجیتالی ایجاد کردهاند. تورم بالا و مداوم ماههای اخیر که عملاً سرمایهگذاری در هر حوزهای را نسبت به افزایش قیمت داراییهای باثبات مانند طلا و ارز بیمعنی کرده است، شرایط پیچیده اجتماعی همراه با ناامیدی نیروی کار متخصص حوزه این کسبوکارها که انگیزه کار جدی و نوآوری را در سازمانها به شدت تضعیف کرده و مدیران این کسبوکارها در بهترین حالت تمام توان خود را معطوف به نگهداشت وضع موجود و تابآوری در این وضعیت سخت کردهاند و همچنین مهاجرت که اکنون نه فقط به دلایل اقتصادی بلکه با رویکردهای مختلف به تنها راهی بدل شده است که در آن هنوز کوره امیدی برای نیرویهای جوان و متخصص این حوزه باقی مانده و (متاسفانه) راهی (حداقل شخصی) رو به جلو به حساب میآید و همچنین چشمانداز مبهم و تیره تحریم، اقتصاد و سیاست قطعاً امید به سرمایهگذاری فعالین واقعی بازار در حوزه اقتصاد دیجیتالی را کمرنگ و بیرنگ کرده است. اکثر مجموعههای سرمایهگذار، رسمی و غیررسمی بیمیلیشان به سرمایهگذاری در حوزه کسبوکارهای خطرپذیر را اعلام کردهاند و خلاصه آنکه فعالان استارتآپی ایران باید بدانند در چنین شرایطی به راحتی نمیتوانند سرمایهگذاری (غیر از حاکمیت) برای کسبوکار خود بیابند.
به نظرم اگر صاحب کسبوکاری بنا را بر مهاجرت یا تعطیل کردن کسبوکار خود قرار نداده است و میخواهد بماند و ادامه دهد، باید مختصات این شرایط را بپذیرد و طبق آن برنامهریزی کند. یکی از مهمترین مسائلی که یک کارآفرین باید بپذیرد این است که شرایطی که کسبوکارتان را برای ارائه به یک سرمایهگذار قرار میدهید با شرایط فعلی متفاوت است، در یک جمله میتوان گفت: «تا اطلاع ثانوی فرمول ارزش آتی را کنار بگذارید.» به جای هر چیزی که ارزش سازمان را به موفقیتهای آینده و کسب درآمد آتی گره میزند باید بر فروش و درآمد واقعی امروز تکیه کرد، هیچ هزینه اضافیای به امید درآمد آتی با این نرخ تورم فعلی توجیه اقتصادی ندارد به خصوص که قرار نیست سرمایهگذاری نیز اعداد و جداول شما را ارزیابی و بر اساس آن در شرکت شما سرمایهگذاری کند. هزینههای اضافی و هر آنچه را جریان درآمدی واقعی امروز شما را افزایش نمیدهد باید کاهش داد و صرفاً بر سود امروز تکیه کرد.
نکته مهم، کلیدی و البته امیدوار کننده این است که در کشور ۸۵ میلیونی ایران بازار به اندازه کافی وجود دارد و مردم باید برای رفع نیازهایشان خرید کنند، اگرچه وضعیت اقتصاد کلیت جامعه تضعیف شده و ضعیفتر هم خواهد شد اما تقاضا و مصرف همچنان وجود دارد پس اگر کسبوکارهای این حوزه به یکی از شعارهای اصلی اقتصاد دیجیتالی که کاهش هزینه است ایمان داشته باشند و بتوانند قیمت رقابتی در مقایسه با رقبای سنتی خود ارائه کنند، قطعاً میتوانند به تقاضای واقعی ۸۵ میلیون ایرانی پاسخ دهند و فروش خوبی داشته باشند. پس میتوان فروخت و الآن زمان تمرکز بر فروش همراه با کاهش هزینه است.
نکته دیگر اینکه به طور مداوم ارزش ریال، بازده و سودآوری هرگونه فعالیت صادراتی را افزایش داده، میدهد و خواهد داد، اگرچه صادرات محصول ایرانی در دوران تحریم سخت است، اما حاشیه سود بسیار بالای کالا و خدمات ایرانی در مقایسه با نمونههای خارجی که بر اثر تفاوت نرخ ارز ایجاد شده است قطعاً میتواند راهگشا باشد. به نظر من جامعه نحیف استارتآپی ایران باید تمام خلاقیت و نوآوری خود را معطوف به یافتن راهی برای فروش، تعامل مالی، همکاری و… در خارج از ایران کند حتی اگر جامعه هدف ایرانیان مقیم خارج باشد؛ هرچند این کار ماموریت غیرممکن جلوه کند اما ترکیب خلاقیت و حاشیه سود میتواند برای آن راهی بیابد.
سال ۱۴۰۲ سالی سخت خواهد بود، اما برای آن دسته از کسبوکارها که واقعیت این شرایط را بپذیرند و انعطاف داشته باشند شاید سالی تعیینکننده در جدا شدن از رقبایشان باشد.