توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
اوج پرواز استارتآپها به اوایل دهه ۹۰ با میگردد، درست زمانی که انحصار رایتل شکسته شد و ایرانسل و همراه اول به طور فزایندهای در زیرساخت خود سرمایهگذاری کردند و در عرض تقریباً یک سال اینترنت همراه در کشور گسترش یافت. به تبع آن شرکتهای تازهنفسی که میخواستند فضای اکوسیستم را تغییر دهند در بخشهای مختلف فناوری اطلاعات کشور شکل گرفتند و مدیرانی وارد اکوسیستم شدند که با ظاهر و منش مدیران کسبوکارهای دورههای گذشته متفاوت بودند. چهرهها و دغدغههای متفاوت آنها به تدریج فضا را تغییر داد و حجم فعالیت آنان موجب شد در کنار اکوسیستم استارتآپی، شرکتهای سرمایهگذاری شکل بگیرند و فرشتگان سرمایهگذاری وارد عرصه شوند. پول وارد اکوسیستم شد.
هر روز به تعداد شرکتهای استارتآپی افزوده میشد و هر شرکت بزرگ یا هر بانکی به فکر راهاندازی یک مرکز شتابدهی یا اتاق کار اشتراکی برای این شرکتها میافتاد. در این میان تعدادی از شرکتها بزرگ میشدند و به تولید یا ارائه خدمات جدیتری میرسیدند و برخی از آنها تبدیل به بازوهای اجرایی شرکتهای بزرگتر میشدند و برخی دیگر با جذب سرمایه از سرمایهگذاران بخشهای خصوصی در قامت شرکتهای مستقل قد علم میکردند.
فعالیت استارتآپها به گونهای بود که بسیاری از مدیران دولتی، بخشی از برنامه کاری یا اهداف خود را با فعالیت آنها تنظیم میکردند. یکی سودای تبدیل استارتآپهای بزرگ ایرانی به یونیکورن را داشت و دیگری سعی میکرد بسترهای فعالیت آنها را تسهیل کند و مانع بسته شدن یا فیلترشان شود. در جمع دولتیها کسی نبود که به بهانههای مختلف با استارتآپهای موفق عکسی نداشته باشد و یکی از برنامههای خود را رشد آنها تعیین نکرده باشد.
اما این روند زیاد دوام نیاورد و بحران سرمایهگذاری در اولین مرحله سراغ شرکتهای مخابراتی آمد و اپراتورها هر سال از نظر ارزشی کمتر از سال قبل در بخشهای زیرساختی خود سرمایهگذاری کردند. ثابت ماندن تعرفههای مخابرات در دورهای طولانی، تاثیر خود را تقریباً از سال ۹۷ نشان داد و این شرکت بزرگ مخابراتی زیانده شد و به تدریج همراه اول و ایرانسل نیز از میزان سرمایهگذاریشان در بخشهای زیرساختی کاستند.
میزان توسعه به تدریج کاهش یافت. نبود پول در اکوسیستم، ابتدا در اپراتورها نمود پیدا کرد، اما در همانجا متوقف نشد. شرکتهای سرمایهگذاری هر روز کمتر از روز پیش در شرکتهای استارتآپی سرمایهگذاری کردند و به تدریج ظهور استارتآپهای موفق متوقف شد. به گونهای که از آخرین ظهور آنها تقریباً چهار سال میگذرد.
بسیاری از استارتآپهایی که در مرحله بذری بودند شکست خوردند و برخی دیگر با زیرساختهایی که از دورههای پیش برای خود فراهم کرده بودند به ارائه سرویس یا زندگی به هر نحو ادامه میدادند و منتظر بودند شاید سرمایهگذاری پیدا شود. از سویی سرمایهگذاران هر روز با وسواس بیشتری در شرکتهای استارتآپی سرمایهگذاری میکردند و بسیاری معتقد بودند دیگر ایده سازندهای در بازار شکل نگرفته است.
در مقابل شرکتهای سرمایهگذاری دولتی یا شرکتهای سرمایهگذاری خصولتی سعی کردند به گونهای این خلأ را پر کنند و پول دولتی در نبود سرمایهگذاران بخش خصوصی- که در دورهای موتور محرک استارتآپها بود- وارد رگهای اکوسیستم شد اما این پول نتوانست استارتآپها را نجات دهد.
بازار تغییر کرد. شرکتهای استارتآپی بزرگ که کوشیده بودند در بخشهای مختلف فعالیت کنند بازار خود را کوچک کردند و در بیانیههای مختلف اعلام کردند بهزودی فعالیت خود را متوقف خواهند کرد. موج تعدیل نیرو از سوی این شرکتها آغاز شد و بخش زیادی از بنیانگذاران و همبنیانگذاران این استارتآپها تصمیم به مهاجرت گرفتند.
موج شکلگیری و حرکت استارتآپها خوابید. موجی که با شروع سرمایهگذاری در بخش اپراتورهای مخابراتی آغاز شده بود با نبود سرمایه در آن بخش و توسعه نیافتن زیرساختها در آن بخش متوقف شد. حال نه تنها مخابرات با مشکل سرمایه مواجه است و اپراتورهای همراه با مشکلات بیشتری سعی در نگهداری زیرساختهای خود دارند بلکه دیگر پولی برای سرمایهگذاری در استارتآپها هم وجود ندارد و آنها باید منتظر معجزه باشند.
سلام مطلب مفیدی است . ممنون. اما عدم توجه به اکوسیستم استارت آپ ها و نقش نهادهای موثر بر آنها در کنار ریسکی شناخته شدن کلیت صنعت ICT از دیدگاه اعتبار دهندگان و نظام بانکی و سرمایه گذاران را هم می توان از عوامل مهم انتظار معجزه آفرینی استارت آپ ها برشمرد . قرار نیست استارت آپ ها در محیط و اکوسیستمی آکواریوم گونه تاثیرات شگرفی هم داشته باشند.