skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

فناوری نظارتی چیست؛ «یعنی وقتی تماشایت می‌کنند، جور دیگری رفتار می‌کنی»*؟

مینا پاکدل تحریریه

۱۰ دی ۱۴۰۱

زمان مطالعه : ۳ دقیقه

شماره ۱۰۸

فناوری نظارتی چیست
«دایره» همه‌چیز، همه‌کس و همه فعالیت‌های اینترنتی را اداره می‌کند؛ باید هم بکند: بزرگ‌ترین شرکت دنیا در رمان دیو اگرز است. از آن شرکت‌هایی که «می»- قهرمان داستان- آرزوی کار در آن را داشت، اما هرچه بیشتر می‌گذرد، دنیای نویی را که شرکت می‌خواهد بسازد، تلخ‌تر و سهمگین‌تر می‌یابد. شاید «دایره» یادآور شرکت‌های بزرگ فناوری باشد که بر کاربران و رفتارشان نظارت دارند. دنیای انسان در دوره مدرنیسم به نظارت بیشتر و سفت‌وسخت‌تر‌ گره خورد؛ نظارتی که به تعبیر میشل فوکو شکل تغییریافته تنبیه و مجازات بود در راستای انضباط، به‌هنجار کردن فرد و از میان بردن بی‌انضباطی‌های اجتماعی‌روانشناختی و دست‌آخر تربیت انسان‌‌هایی مطیع و سودآور در جامعه. در چنین جهانی، انگار همه وینستون اسمیت** هستند که همواره در معیت مانیتورها و میکروفون‌های مخفی‌ای زندگی می‌کند که در فضای عمومی و در آپارتمانش او را زیر نظر دارند. آیا دنیا همین‌قدر به این فضاهای دیستوپیایی نزدیک شده است؟ نه دقیقاً و نه هنوز. اما فناوری‌های نظارتی (Surveillance Technology) بحث‌وجدل زیادی را در دو دهه اخیر موجب شده‌اند: از طرفی این فناوری‌ها به بخش درمان کمک می‌کنند تا با نظارت بر بیماران و سالخوردگان، وضعیت‌شان را بهتر بفهمد یا مثلاً از گسترش ویروسی مثل کووید جلوگیری کند. از طرف دیگر، منتقدان می‌گویند با توجه به اینکه افزایش استفاده از این فناوری‌ها، تاثیری در کاهش جرم نداشته (مثلاً در آمریکای شمالی)، باید دوباره مساله را بررسی کرد و چارچوب‌های قانونی و شفاف مشخصی را در نظر گرفت. درست است که فناوری‌های نظارتی با اتکا به هوش مصنوعی و یادگیری ماشین می‌توانند خروارها خروار داده‌ را از هم متمایز کنند، اما در نهایت باید دید این نظارت در چه حوزه‌هایی و به چه بهانه‌ای انجام می‌شود: مثلاً آیا واقعاً نیازی به ابزارهای نظارتی در کلاس‌های درس وجود دارد که می‌توانند هیجان دانش‌آموزان و دانشجویان را تشخیص دهند؟ به همین ترتیب، باید پرسید مرز...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۰۸ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۰۸ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/dtn
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو