وبسایتهای شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر تفکر سنتی درباره خویشتن (self) و ابژه را به چالش کشیدهاند. یکی از خصوصیات شبکههای اجتماعی این است که «افراد»ی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند که هویتهایشان در وبسایتها شکل گرفته است. اعضای فیسبوک معمولاً صدها «دوست» دارند. ممکن است این «دوستها» را در دنیای واقعی ملاقات نکنند اما آنچه اهمیت دارد تعاملشان است که بیشازپیش در محیط آنلاین انجام میگیرد. مرز بین فرد واقعی (فرد «آفلاین») و بازنمود او در شبکههای رسانههای اجتماعی (خویشتن «آنلاین») کمرنگ شده است. گاهی یک فرد واقعی حسابهای متعددی در فیسبوک دارد که هر کدام شخصیت منحصربهفردی دارند. برای مثال، فرد مدنظر ممکن است فردی حرفهای و جدی در حسابی خاص باشد اما در حسابی دیگر شخصیتی کاملاً متفاوت از خودش بروز دهد. سوال این است که چگونه میتوان خویشتن آفلاین در دنیای واقعی را از خویشتن آنلاینی که در شبکههای اجتماعی شکل میگیرد تفکیک کرد؟ شباهتها و تفاوتهای این دو خویشتن چیست؟ و شخص واقعی پشت این شخصیتها و ظواهر کیست؟ هر دو خویشتن آفلاین و آنلاین در نهایت سازههای اجتماعی محسوب میشوند و از خودشان جوهری ندارند. این استدلال تا حدودی ریشه در فلسفه بودایی دارد که در آن، خویشتن صرفاً برچسب سادهای است که روی ترکیب پیچیدهای از رویدادهای روانی و فیزیکی میزنیم. به عبارت دقیقتر، استدلال این است که خویشتن آنلاینی که در شبکههای اجتماعی به چشم میخورد اساساً تفاوتی با خویشتن واقعی در دنیای آفلاین ندارد. خویشتن آنلاین نیز مانند خویشتن آفلاین نقش یک شخصیت را ایفا میکند- نوعی نما که به دنیا نشان داده میشود. شخص میتواند در هر دو ساحت آنلاین و آفلاین شخصیت مدنظرش را بسازد و میزان اطلاعات خصوصیای را که به اشتراک میگذارد کنترل کند. خویشتن فرضی و وبسایتهای شبکههای اجتماعی وقتی به شبکههای اجتماعی امروزی نگاه میکنیم، از مشاهده انبوه افرادی که از طریق آنها به...